مقدمه

ما اعضای کلیسای عیسای مسیح، متشکل از بیش از ۱۵۰ ملیت، که در مجمع بین المللی بشارت جهانی در لوزان شرکت جسته‌ایم، خدا را برای نجات عظیمش شکر می‌گوییم و از فرصتی که خدا برای ما مهیا کرده تا با او و با یکدیگر مشارکت داشته باشیم، شادمانیم. کارهای خدا در روزگار ما موجب تکان عمیق ما شده، قصوراتمان ما را به توبه سوق داده، و کار ناتمام بشارتِ کلام، چالشی بزرگ فرارویمان نهاده است. ما بر این باوریم که انجیل، خبر خوش خدا برای تمام دنیاست، و با اتکا بر فیض او مصمم هستیم تا مأموریتی را که مسیح به ما سپرده به انجام رسانده، این خبرخوش را به تمامی آدمیان اعلام کنیم و از هر ملتی برای او شاگردان بسازیم. بنابراین، مشتاقیم تا ایمان و عزم راسخ خود را ابراز داشته، عهد خود را در نظر همگان تصدیق بداریم.

۱. هدف خدا

ما ایمان خود را به خدای یگانه و ابدی، آفریننده و خداوندگار جهان، پدر و پسر و روح القدس، تصدیق می‌داریم، خدایی که بر همه امور بنا بر قصد اراده خود فرمان می‌راند. او از میان جهانیان قومی را فراخوانده تا از آن او باشند، و سپس قوم خود را به جهان بازفرستاده تا شاهدان و خادمان او بوده، پادشاهی او را بگسترند، بدن مسیح را بنا کنند، و نام او را جلال دهند. ما با شرمساری اعتراف می‌کنیم که اغلب با همشکل این دنیا شدن و یا کناره‌جویی از آن، دعوت خود را انکار کرده و در انجام مأموریت خویش قصور ورزیده‌ایم. با این حال، شادمانیم از اینکه حتی زمانی که انجیل در ظروف خاکی و زمینی حمل می‌شود، کماکان گنجی بس گرانبهاست. ما می‌خواهیم بار دیگر خویشتن را وقف آن کنیم تا با قدرت روح‌القدس این گنج را به دیگران بشناسانیم.

(اشعیا ۴۰: ۲۸؛ متی ۲۸: ۱۹؛ افسسیان ۱: ۱۱؛ اعمال رسولان ۱۵: ۱۴؛ یوحنا ۶: ۱۷ و ۱۸؛ افسسیان ۴: ۱۲؛ قرنتیان ۵: ۱۰؛ رومیان ۱۲: ۲؛ رومیان ۱۲: ۲؛ دوم قرنتیان ۴: ۷)

۲. مرجعیت و اقتدار کتاب‌مقدس

ما کتب عهدعتیق و عهدجدید را در تمامیت آنها به عنوان تنها کلام مکتوب خدا، برخوردار از الهام الهی، قابل اعتماد و دارای مرجعیت می‌دانیم و اعتقاد داریم که در هر آنچه تصدیق می‌کند عاری از خطا بوده، تنها قانون قصورناپذیر ایمان و عمل ما محسوب می‌شود. ما همچنین قدرت کلام خدا را برای به انجام رساندن نقشه نجات تصدیق می کنیم. پیام کتاب‌مقدس خطاب به تمامی زنان و مردان بیان شده است. زیرا مکاشفه خدا در مسیح و در کتاب‌مقدس تغییرناپذیر است. روح‌القدس امروز نیز از طریق کتاب‌مقدس با ما سخن می‌گوید. روح‌القدس اذهان قوم خدا را در هر فرهنگی که باشند روشن می‌سازد تا حقایق کلام او را به شکلی تازه‌ از چشم‌انداز خودشان درک کنند و بدین‌ترتیب حکمت گوناگون خدا هر چه بیشتر بر تمام کلیسا آشکار می‌شود.

(دوم تیموتائوس ۳: ۱۶؛ دوم پطرس ۱: ۲۱؛ یوحنا ۱۰: ۳۵؛ اشعیا ۵۵: ۱۱؛ اول قرنتیان ۱: ۲۱؛ رومیان ۱: ۱۶؛ متی ۵: ۱۷ و ۱۸؛ یهودا ۳؛ افسسیان ۱: ۱۷ و ۱۸؛ ۳: ۱۰ و ۱۸)

۳. بی‌همتایی و جهانشمول بودن مسیح

ما تصدیق می‌کنیم که تنها یک نجات‌دهنده و تنها یک انجیل وجود دارد، اگرچه رویکردهای بشارتی متنوعی یافت می‌شوند. ما اذعان می‌داریم که هر شخصی از طریق مکاشفه عام خدا در طبیعت به شناختی از خدا نائل می‌شود. اما نمی پذیریم که این شناخت بتواند انسان را نجات بخشد، چرا که مردمان با شرارت خود حقیقت را سرکوب می‌کنند. همچنین ما هر گونه اختلاط عقاید یا گفتگویی را مبنی بر اینکه مسیح از طریق همۀ ادیان و ایدئولوژی‌ها به یک میزان سخن می‌گوید، رد می‌کنیم، و آن را اهانت به مسیح و کتاب‌مقدس می‌شماریم. عیسای مسیح، به عنوان تنها خدا-انسان که جان خود را به عنوان یگانه بهای رهایی برای گناهکاران داد، تنها میانجی بین خدا و بشر است. نام دیگری وجود ندارد که ما از طریق آن نجات یابیم. همۀ آدمیان از زن و مرد به خاطر گناه در راه هلاکت‌اند. اما خدا همه را دوست دارد و نمی‌خواهد کسی هلاک شود، بلکه می خواهد همه توبه کنند. با وجود این، آنان که مسیح را نمی‌پذیرند، شادی نجات را رد می‌کنند، و خود را به جدایی ابدی از خدا محکوم می‌نمایند. اعلام اینکه عیسی “نجات دهنده جهان” است به منزله تصدیق این باور نیست که تمام مردم دنیا خود به خود و یا در نهایت امر نجات می یابند، و یا تصدیق اینکه همۀ ادیان، نجات در مسیح را عرضه می‌کنند. بلکه به معنای اعلام محبت خدا به دنیایی گناهکار، و دعوت از همگان است تا با تعهد شخصی و قلبی، متشکل از توبه و ایمان، او را به عنوان نجات‌دهنده و خداوند خود بپذیرند.

(غلاطیان ۱: ۶-۹؛ ۱: ۱۸-۳۲؛ اول تیموتائوس ۲: ۵، ۶؛ اعمال رسولان ۴: ۱۲؛ یوحنا ۳: ۱۶- ۱۹؛ دوم پطرس ۳: ۹؛ دوم تسالونیکیان ۱: ۷ – ۹؛ یوحنا ۴: ۴۲؛ متی ۱۱: ۲۸؛ افسسیان ۱: ۲۰ – ۲۱؛ فیلیپیان ۲: ۹ – ۱۱)

۴. ماهیت بشارت

بشارت یعنی گستردن این خبر خوش که عیسای مسیح برطبق کتاب‌مقدس برای گناهان ما مرد و از مردگان برخاست و اکنون در مقام خداوندِ حاکم بر همه چیز، بخشش گناهان و عطایای رهایی‌بخش روح‌القدس را به تمام کسانی که توبه کنند و ایمان بیاورند، هدیه می‌کند. حضور محسوس ما مسیحیان در این دنیا برای کار بشارت ضرورت تام دارد، همچنین اقدام به آن نوع گفتگو که هدفش گوش گرفتنِ ظرافتمندانه به منظور درک درست باشد. اما خودِ بشارت، اعلام مسیح تاریخی و کتاب‌مقدسی در مقام نجات‌دهنده و خداوند است، با این هدف که مردمان را بر آن داریم تا رابطه‌ای شخصی با او بر قرار کرده، با خدا آشتی نمایند. وقتی دعوت انجیل را اعلام می‌کنیم اجازه نداریم بهای شاگردی را پنهان کنیم. عیسی هنوز نیز همۀ پیروان خود را فرا‌می‌خواند تا خویشتن را انکار کرده، صلیب خویش را بر دوش گیرند و هویت خود را از جامعۀ نوین او کسب کنند. نتایج بشارت، شامل اطاعت از مسیح، پیوستن به کلیسای او و خدمت مسئولانه در دنیاست.

(اول قرنتیان ۱۵: ۳و۴؛ اعمال رسولان ۲: ۳۲ – ۳۹؛ یوحنا ۲۰: ۲۱؛ اول قرنتیان ۱: ۲۳؛ دوم قرنتیان ۴: ۵؛ ۵: ۱۱ و ۲۰؛ لوقا ۱۴: ۲۵ – ۳۳؛ مرقس ۸: ۳۴؛ اعمال رسولان ۲: ۴۰ و ۴۷؛ مرقس ۱۰: ۴۳- ۴۵)

۵. مسئولیت اجتماعی مسیحیان

ما تصدیق می‌داریم که خدا خالق و داور همۀ آدمیان است. بنابراین باید در دغدغهٔ او برای برقراری عدالت و آشتی در جامعۀ بشری و رهایی مردان و زنان از هر گونه ظلم شریک گردیم. چون جملۀ آدمیان از مرد و زن به شباهت خدا آفریده شده‌اند، هر شخص صرف نظر از نژاد، مذهب، رنگ، فرهنگ، طبقه، جنسیت و سن، از کرامتی ذاتی برخوردار است و از همین رو باید احترام و خدمت شود، تا اینکه مورد بهره‌کشی قرار گیرد. اینجا نیز ما به خاطر عدم توجه به این موضوع، و هم از آن رو که بشارت و توجه به مسائل اجتماعی را دو امر متضاد بشمار آورده‌ایم، ابراز ندامت و پشیمانی می‌کنیم. اگرچه آشتی با دیگران همان آشتی با خدا نیست، و نه خدمات اجتماعی همان بشارت، و نه آزادی سیاسی همان نجات، با وجود این، ما اذعان می‌داریم که بشارت و شرکت در فعالیتهای اجتماعی-سیاسی هر دو از وظایف مسیحی ماست زیرا هر دو برای بیان و تجلی اعتقادات ما درباره خدا و انسان، محبت ما به همسایه، و اطاعت ما از عیسی مسیح ضرورت تام دارد. پیام نجات حاوی پیام داوری بر هر گونه بیگانگی، ظلم و تبعیض است، و ما نباید از محکوم کردن شرارت و بی‌عدالتی، هر کجا که باشد، بهراسیم. وقتی مردم مسیح را می‌پذیرند، در پادشاهی او از نو متولد می‌شوند، و باید در پی آن باشند که عدالت این پادشاهی را در دنیایی مملو از بی‌عدالتی به نمایش بگذارند و بگسترند. نجاتی که ما مدعی برخورداری از آنیم باید تمامیت مسئولیتهای فردی و اجتماعی ما را متحول سازد. ایمان بدون عمل مرده است.

(اعمال رسولان ۱۷: ۲۶، ۳۱؛ پیدایش ۱۸: ۲۵؛ اشعیا ۱: ۱۷؛ مزامیر ۴۵: ۷؛ پیدایش ۱: ۲۶، ۲۷؛ یعقوب۳: ۹؛ لاویان ۱۸:۱۹؛ لوقا ۶: ۲۷، ۳۵؛ یعقوب ۲: ۱۴-۲۶؛ یوحنا ۳: ۳، ۵؛ متی ۵: ۲۰؛ ۳۳:۶؛ دوم قرنتیان ۳: ۱۸ ؛ یعقوب ۲: ۲۰)

۶. کلیسا و بشارت

ما تصدیق می‌کنیم که مسیح نجات‌یافتگان خود را به دنیا می‌فرستد، همان گونه که پدر او را فرستاد، و این مستلزم نفوذی عمیق و گسترده در دنیاست که باید برای آن بها نیز پرداخت. ما باید از محله‌های کلیسایی خود بیرون بیاییم و به درون جامعه غیرمسیحی به طور گسترده نفوذ کنیم. در مأموریت کلیسا که همانا خدمت فداکارانه است، بشارت جایگاه نخست را اشغال می‌کند. بشارت جهانی مستلزم آن است که تمام کلیسا، تمام انجیل را به تمام دنیا برساند. کلیسا در مرکز نقشه جهانی خدا قرار دارد و وسیلۀ مقرر شده از سوی او برای گسترش انجیل است. اما کلیسایی که صلیب را موعظه می‌کند، خود نیز باید نشان صلیب را بر خود داشته باشد. وقتی کلیسا به پیام انجیل وفادار نیست،‌ یا ایمان زنده به خدا در آن یافت نمی‌شود، یا محبت واقعی نسبت به مردم در آن مشهود نیست، و یا فاقد صداقت و درستکاری در امور مختلف به ویژه در مسائل مالی و تبلیغات است، خود به سنگ لغزش در راه بشارت بدل می‌شود. کلیسا نه تشکیلات بلکه جامعۀ قوم خداست و نباید آن را با هیچ فرهنگ، نظام سیاسی یا اجتماعی، و یا ایدئولوژی بشریِ خاص یکی شمرد.

(یوحنا ۱۷: ۱۸؛ ۲۰: ۲۱؛ متی ۲۸: ۱۹، ۲۰؛ اعمال رسولان ۱: ۸؛ ۲۰: ۲۷؛ افسسیان ۱: ۹، ۱۰؛ ۳: ۹- ۱۱؛ غلاطیان ۶: ۱۴، ۱۷؛ دوم قرنتیان ۶: ۳، ۴؛ دوم تیموتائوس ۲: ۱۹ -۲۱؛ فیلیپیان ۱: ۲۷)

۷. همکاری در بشارت

ما تصدیق می‌کنیم که هدف خدا، اتحاد دیدنی کلیسا بر پایۀ حقیقت است. کار بشارت نیز ما را به اتحاد فرا‌می‌خواند، زیرا یگانگی ما شهادتمان را تقویت می‌کند، همان‌گونه که عدم اتحادمان، پیام آشتی انجیل را تضعیف می‌نماید. با این حال، ما می‌دانیم که اتحادِ سازمانی می‌تواند اشکال گوناگون به خود بگیرد و لزوماً کار بشارت را به پیش نمی‌برد. با وجود این، ما که از ایمانی مشترک بر پایۀ کتاب‌مقدس برخورداریم، باید در مشارکت، کار و شهادت، با هم متحد باشیم. ما اعتراف می‌کنیم که شهادت ما گاه بر اثر فردگرایی گناه آلود و دوباره‌کاریهای بیهوده، خدشه‌دار شده است. ما خود را متعهد می‌سازیم تا در پی اتحادی عمیق‌تر در حقیقت، پرستش، تقدس و مأموریت خود باشیم. ما بر توسعه همکاریهای منطقه‌ای و عملی به منظور پیشبرد مأموریت کلیسا، انجام برنامه‌ریزی‌های استراتژیک، تشویق هر چه بیشتر یکدیگر، و مشارکت در منابع و تجربیات یکدیگر، اصرار می‌ورزیم.

(یوحنا ۱۷: ۲۱، ۲۳؛ افسسیان ۴: ۳،۴؛ یوحنا ۱۳: ۳۵؛ فیلیپیان ۱: ۲۷؛ یوحنا ۱۷: ۱۱- ۲۳)

۸. همکاری کلیساها در بشارت

ما شادمانیم از اینکه عصری جدید در انجام مأموریت کلیسا آغاز شده است. نقش مسلط میسیون‌های غربی به سرعت رو به کاهش گذاشته است. خدا از میان کلیساهای جوانتر نیروی تازۀ عظیمی را برای کار بشارت جهانی برانگیخته است و این خود گواهی است بر اینکه مسئولیت بشارت به کل بدن مسیح تعلق دارد. بنابراین، تمام کلیساها باید از خدا و از خود بپرسند که برای رساندن بشارت به منطقه خودشان و نیز اعزام مبشرانی به دیگر نقاط جهان چه باید بکنند. ما باید به طور مستمر مسئولیت و نقش بشارتی خود را مورد بازبینی قرار دهیم. بدین ترتیب، همکاری رو به رشدی میان کلیساها ایجاد خواهد شد و خصلت جهانی کلیسای مسیح به شکل روشنتری نمایان خواهد گشت. ما همچنین خدا را برای وجود مؤسساتی شکر می‌کنیم که در ترجمه کتاب‌مقدس، آموزش الهیات، رسانه‌های جمعی، ادبیات مسیحی، بشارت، میسیون‌، تجدید قوای روحانی کلیسا، و دیگر زمینه‌های خاص تلاش می‌کنند. آنها نیز باید به طور مداوم کار خود را مورد بازبینی قرار دهند و میزان تأثیر خود را به عنوان بخشی از مأموریت کلیسا ارزیابی کنند.

(رومیان ۱: ۸؛ فیلیپیان ۱: ۵؛ ۴: ۱۵؛ اعمال رسولان ۱۳: ۱- ۳، اول تسالونیکیان ۱: ۶- ۸)

۹. ضرورت امر بشارت

هنوز باید به بیش از دو میلیارد و هفتصد میلیون تن که بیش از دوسوم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند بشارت داده شود. ما از اینکه چنین شمار بسیاری از آدمیان مورد غفلت واقع شده‌اند بسی شرمساریم؛ ما و تمامی کلیسا از این بابت سزاوار سرزنش‌ایم. اما امروز در بسیاری از نقاط دنیا پذیرش بی‌سابقه‌ای نسبت به خداوند عیسای مسیح وجود دارد. ما اعتقاد راسخ داریم که زمان آن فرارسیده که کلیساها و مؤسسات شبه‌کلیسایی با اشتیاق تمام برای نجات کسانی که پیغام انجیل را دریافت نکرده‌اند دعا کنند، و تلاشهای جدیدی را برای رساندن بشارت به تمام دنیا آغاز نمایند. گاه لازم است از تعداد میسیونرهای خارجی و منابع مالی در کشوری که بشارت انجیل به آن رسیده کاسته شود تا کلیساها در رسیدن به خودکفایی رشد کنند و منابع موجود به سرزمینهایی اختصاص یابد که بشارت به آنجا نرسیده است. میسیونرها باید با فروتنی و روحیۀ خدمتگزار آزادانه از قاره‌ای به قارۀ دیگر آمد و شد کنند. هدف باید این باشد که با استفاده از همۀ وسایل موجود و در کمترین زمان ممکن، هر شخصی از فرصت شنیدن، درک کردن و پذیرفتن خبر خوش انجیل برخوردار گردد. ما نمی توانیم امیدوار باشیم که بدون فداکاری به این هدف نائل شویم. فقرِ میلیونها انسان ما را تکان داده، و ظلم‌هایی که این فقر را سبب گردیده ما را برآشفته است. آن دسته از ما که در رفاه زندگی می کنیم، این را وظیفه خود می‌شماریم که ساده‌زیستی پیشه کنیم تا بتوانیم با سخاوت بیشتر به حمایت از کار امدادرسانی و بشارت بپردازیم.

(یوحنا ۹: ۴؛ متی ۹: ۳۵- ۳۸؛ رومیان ۹: ۱- ۳؛ اول قرنتیان ۹: ۱۹ – ۲۳؛ مرقس ۱۶: ۱۵؛ اشعیا ۵۸: ۶، ۷؛ یعقوب ۱: ۲۷؛ ۲: ۱- ۹؛ متی ۲۵: ۳۱- ۴۶؛ اعمال رسولان ۲: ۴۴، ۴۵، ۴: ۳۴، ۳۵)

۱۰. بشارت و فرهنگ

بسط راهکارهای بشارت جهانی نیازمند اتخاذ روش‌های پیشرو و خلاق است. تحت نظارت الهی، نتیجۀ بهره‌وری از این روشها ظهور کلیساهایی است که عمیقاً در مسیح ریشه دوانده و با فرهنگ مردم عجین هستند. فرهنگ همیشه باید با معیار کتاب‌مقدس سنجیده شود و مورد ارزیابی قرار گیرد. از آنجا که آدمیان، از مرد و زن، جملگی مخلوق خدا هستند، بخشی از فرهنگ‌ آنها سرشار از نیکویی و زیبایی است. اما چون سقوط کرده‌اند، تمامی فرهنگ آنها نیز آلوده به گناه است و بخشی از آن نیز اساساً شیطانی است. انجیل هیچ فرهنگی را برتر از فرهنگ دیگر نمی‌شمارد، بلکه تمام فرهنگ‌ها را بر طبق معیار حقیقت و عدالت خود ارزیابی می‌کند، و در هر فرهنگی بر وجود اصول مطلق اخلاقی تأکید می ورزد. میسیون‌ها بارها فرهنگی بیگانه را نیز با پیام انجیل به همراه آورده‌اند، و گاه کلیساها اسیر فرهنگ بوده‌اند تا کتاب‌مقدس. مبشران مسیح باید با فروتنی در پی آن باشند که خود را از هر چیزی غیر از اصالت شخصیت خویش، خالی کنند تا بتوانند خادم دیگران باشند، و کلیساها باید در پی تبدیل و غنی سازی فرهنگ باشند؛ و این همه باید برای جلال خدا انجام شود.

(مرقس ۷: ۸، ۹، ۱۳؛ پیدایش ۴: ۲۱، ۲۲؛ اول قرنتیان ۹: ۱۹- ۲۳؛ فیلیپیان ۲: ۵- ۷؛ دوم قرنتیان ۴: ۵)

۱۱.آموزش و رهبری

ما اعتراف می‌کنیم که گاه در پی رشد کمی کلیسا به بهای از دست دادن عمق آن بوده‌ایم، و بشارت را از تعلیم و تربیت مسیحی جدا کرده‌ایم. همچنین اعتراف می‌کنیم که برخی از میسیونهای ما در امر تجهیز و تشویق رهبران محلی و آماده‌سازی آنها برای برعهده‌گیری مسؤلیتهای به‌حق‌شان، بسیار کند عمل کرده‌اند. با وجود این، ما به اصل سپردن امور به رهبران بومی متعهد هستیم، و آرزو داریم که هر کلیسایی رهبران محلی خود را داشته باشد، که با رهبری مبتنی بر خدمت و نه سلطه‌جویی الگویی مسیحی از رهبری را به نمایش بگذارند. ما می‌دانیم که نیاز بزرگی به بهبود آموزش الهیات بخصوص برای رهبران کلیساها وجود دارد. در هر ملت و فرهنگی باید برنامه آموزشی مؤثری برای شبانان و اعضای دیگر کلیسا وجود داشته باشد که تعلیم اصول اعتقادات، شاگردی، بشارت، پرورش روحانی، و خدمت را دربربگیرد. این‌گونه برنامه‌ها نباید بر روش‌های کلیشه‌ای تکیه کنند، بلکه باید با نوآوری‌های خلاق بومی بر طبق معیارهای کتاب مقدس شکل بگیرند.

(کولسیان۱: ۲۷، ۲۸؛ اعمال رسولان ۱۴: ۲۳؛ تیطوس۱: ۵- ۹؛ مرقس ۱۰: ۴۲- ۴۵؛ افسسیان ۴: ۱۱، ۱۲)

۱۲. نبرد روحانی

ما بر این باوریم که درگیر جنگ روحانی دائمی با ریاستها و قدرتهای شریرهستیم که قصدشان براندازی کلیسا و ناکام گذاشتن بشارت جهانی آن است. ما از نیاز خود به مجهزکردن خویش به اسلحۀ خداوند آگاهیم و می‌دانیم که باید در این نبرد با اسلحۀ روحانی حقیقت و دعا پیکار کنیم. زیرا ما اعمال دشمن را نه تنها در ایدئولوژی‌های دروغین بیرون از کلیسا بلکه در انجیل‌های دروغینی نیز تشخیص می‌دهیم که کتاب‌مقدس را مغشوش می‌سازند و انسانها را در جای خدا می‌نشانند. نیاز است با هوشیاری و دقت از پیام انجیل آن‌گونه که در کتاب‌مقدس ثبت شده، محافظت کنیم. ما اعتراف می‌کنیم که خود از تن دادن به عقاید و اعمال دنیوی، و تسلیم در برابر سکولاریزم مصون نیستیم. برای مثال، اگرچه مطالعات دقیق در مورد رشد کلیسا، چه از لحاظ آماری و چه روحانی، درست و ارزشمند است، گاه از آن غفلت ورزیده‌ایم. و گاه نیز برای جلب واکنش مثبت مردم به پیام انجیل، به رقیق کردن پیام خویش دست زده‌ایم، و یا با توسل به روش‌های فشار، شنوندگان را به طرز نادرست تحت تأثیرقرار داده‌ایم، و یا بیش از اندازه به آمار و ارقام بها داده و حتی در استفاده از آنها عدم صداقت به خرج داده‌ایم. همه این کارها دنیوی هستند. کلیسا باید در دنیا باشد؛ نه اینکه دنیا در کلیسا باشد.

(افسسیان ۶: ۱۲؛ دوم قرنتیان ۴: ۳، ۴؛ افسسیان ۶: ۱۱، ۱۳- ۱۸؛ دوم قرنتیان ۱۰: ۳- ۵؛‌ اول یوحنا ۲: ۱۸ – ۲۶؛ ۴: ۱- ۳؛ غلاطیان ۱: ۶- ۹؛ دوم قرنتیان ۲: ۱۷؛ ۴: ۲؛‌ یوحنا ۱۷: ۱۵)

۱۳. آزادی و جفا

خدا وظیفه تأمین صلح، عدالت و آزادی را بر عهدۀ دولتها نهاده تا کلیسا بتواند در چنین شرایطی خدا را اطاعت کند، خداوند عیسای مسیح را خدمت نماید، و بدون ممانعت انجیل را موعظه نماید. بنابراین، ما برای رهبران کشورها دعا می‌کنیم و از آنها می‌خواهیم که آزادی اندیشه و وجدان، و آزادی عمل به دین و اشاعه آن را، بر طبق اراده خدا و همان‌گونه که در اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح شده است، تضمین نمایند. همچنین نگرانی عمیق خود را در مورد همۀ کسانی که به ناحق به زندان افکنده شده‌اند ابراز می‌داریم، بویژه در مورد آنان که به خاطر شهادت خود به خداوند عیسی رنج می‌برند. ما عهد می‌بندیم که برای آزادی آنها دعا و تلاش کنیم. در عین حال، از آنچه بر آنها واقع شده هراسی به دل راه نخواهیم داد. به یاری خدا، ما نیز در برابر بی‌عدالتی خواهیم ایستاد و به هر بهایی که باشد به انجیل وفادار خواهیم ماند. ما هشدارهای عیسی مبنی بر اجتناب‌ناپذیر بودن جفا را فراموش نمی‌کنیم.

(اول تیموتائوس۱: ۱- ۴؛ اعمال رسولان ۴: ۱۹؛ ۵: ۲۹؛ کولسیان ۳: ۲۴؛ عبرانیان ۱۳: ۱- ۳؛ لوقا ۴: ۱۸؛ غلاطیان ۵: ۱۱؛ ۶: ۱۲؛ متی ۵: ۱۰- ۱۲-۱۲؛ یوحنا ۱۵: ۱۸- ۲۱)

۱۴. قدرت روح‌القدس

ما به قدرت روح‌القدس ایمان داریم. پدر، روح خود را فرستاد تا بر پسر او شهادت دهد؛ بدون شهادت او شهادت ما عبث خواهد بود. مجاب شدن در مورد گناه، ایمان به عیسی مسیح، تولد تازه و رشد مسیحی همه از کارهای روح‌القدس است. به‌علاوه، روح‌القدس روحی مبشر و فعال در پیشبرد مأموریت کلیسا است؛ از این رو، بشارت باید به صورت خودجوش از دل کلیسایی پر از روح برآید. کلیسایی که در کار بشارت فعال نیست، خود را انکار، و روح را اطفا می‌کند. بشارت جهانی تنها زمانی به واقعیت می‌پیوندد که روح‌القدس، کلیسا را در حقیقت و حکمت، ایمان، قدوسیت، محبت و قدرت تازه سازد. از این رو، ما از تمام مسیحیان دعوت می‌کنیم تا برای این ملاقات روح مقتدر خدا دعا کنند، تا تمام ثمرۀ روح‌القدس در تمامی قوم او نمایان شده، همۀ عطایای او بدن مسیح را غنی سازد. تنها آنگاه کلیسا به تمامی ابزاری مناسب در دستان او خواهد بود تا تمام دنیا بتوانند صدای او را بشنوند.

(اول قرنتیان ۲: ۴؛ یوحنا ۱۵: ۲۶، ۲۷؛ ۱۶: ۸- ۱۱؛ اول قرنتیان ۱۲: ۳؛ یوحنا ۳: ۶- ۸؛ دوم قرنتیان ۳: ۱۸؛ یوحنا ۷: ۳۷- ۳۹؛ اول تسالونیکیان ۵: ۱۹؛ اعمال رسولان ۱: ۸، مزامیر ۸۵:‌ ۴- ۷؛ ۶۷: ۱- ۳؛ غلاطیان ۵: ۲۲، ۲۳؛ اول قرنتیان ۱۲: ۴- ۳۱؛ رومیان ۱۲: ۳- ۸)

۱۵. بازگشت مسیح

ما ایمان داریم که عیسی مسیح شخصاً و به شکل مرئی، در قدرت و جلال باز خواهد گشت تا نجات و داوری خود را به کمال تحقق بخشد. وعدۀ بازگشت او انگیزه‌ای دوچندان برای بشارت ماست، زیرا این کلام او را به یاد می‌آوریم که انجیل باید به تمام ملتها موعظه شود. ما بر این اعتقادیم که فاصلۀ زمانی بین صعود مسیح و بازگشت او باید با انجام مأموریت قوم خدا پر شود، قومی که حق ندارند تا پایان کار فرا‌نرسیده از انجام آن بازایستند. همچنین هشدار او را در مورد ظهور مسیحان و انبیای دروغین که پیشروان ضدمسیح نهایی‌اند، به یاد داریم. بنابراین، ما این باور را که آدمیان هرگز قادر به بنای مدینۀ فاضله‌ای بر زمین باشند، به‌عنوان رؤیایی حاکی از غرور و احساس خودبسندگی، رد می کنیم. اطمینان ما مسیحیان این است که خدا پادشاهی خود را کامل خواهد کرد. ما مشتاقانه انتظار آن روز را می‌کشیم، و منتظر آسمان و زمین جدید هستیم که عدالت در آن ساکن خواهد بود و خدا تا ابد بر آن سلطنت خواهد کرد. در این حین، با شادی تسلیم اقتدار او بر کل زندگی خود هستیم، و دیگربار خود را وقف خدمت مسیح و مردم می کنیم.

(مرقس۱۴: ۶۲؛ عبرانیان ۹: ۲۸؛ مرقس ۱۳: ۱۰؛ اعمال رسولان ۱: ۸- ۱۱؛ متی ۲۸: ۲۰؛ مرقس ۱۳: ۲۱- ۲۳؛ اول یوحنا ۲: ۱۸؛ ۴: ۱- ۳؛ لوقا ۱۲: ۳۲؛ مکاشفه ۲۱: ۱- ۵؛ دوم پطرس ۳: ۱۳؛ متی ۲۸: ۱۸)

نتیجه گیری

بنابراین، در پرتو این ایمان و عزم خویش، عهدی مقدس با خدا و با یکدیگر می‌بندیم، تا دعا کنیم، برنامه‌ریزی کنیم و با یکدیگر برای رساندن بشارت به تمام جهان همکاری نماییم. ما از دیگران نیز دعوت می‌کنیم تا به ما بپیوندند. باشد که خدا با فیض خود و برای جلال خویش ما را یاری دهد تا به این عهد خود وفادار باشیم! آمین، هللویا!