سالروز گرامیداشت یعقوب رسولامروز سالروز حضرت یعقوب را گرامی میداریم. او که به یعقوب ارشد معروف است، یکی از نخستین شاگردان از جمع دوازده شاگرد بود، گرچه قرائت امروز، او را در حالتی تحسینبرانگیز نشان نمیدهد. در نگاه اجمالی لوقا به تعاملات و ارتباطات روزمرهٔ میان شاگردان عیسی، شواهد و قرائنی از حسادت، خودبزرگبینی و رقابت مییابیم. درست آن هنگام که عیسی میکوشید آنان را مَحرَم خود سازد و مفهوم و اهمیت عمیق مصائب پیش رو را با ایشان در میان بگذارد (آیات ۴۴ به بعد)، نزدیکترین یارانش چنان مشغول یکیبهدُوکردنهای درونی خود بودند که فرصت شنیدن سخنان او را نداشتند.
این رقابت میان گروه اندرونی شاگردان، بازتابی بود از روحیهٔ رقابتی وسیعتر میان پیروان راستین عیسی، زیرا وقتی دیدند که برخی دیگر به نام او کار میکردند، این امر در نظر شاگردان نادرست آمد. تذکر خردمندانهٔ عیسی آشکار ساخت که ادعای برتری ایشان تا چه حد سطحی بود: «هر که بر ضد شما نیست، با شماست.» (آیهٔ ۵۰)
این دستهبندی کودکانه میان فرد فردِ ایمانداران، بر روی بوم نقاشی گستردهتری نقش بسته بود، بومی بر پایهٔ سوءظن دیرینه میان یهودیان و سامریان. سامریان نسبت به زائران یهودی که راهی اورشلیم بودند، خصومتی صریح و آشکار نشان میدادند، چرا که از نظر ایشان، این زائران خدا را به روشی نادرست و در مکانی نادرست پرستش میکردند.
تأملبرانگیز و هشداردهنده است که تشخیص دهیم چگونه مردمانی که بهنحوی از انحاء مورد رحمت و التفات خدا قرار گرفتهاند، دچار نوعی حس برتری روحانی میگردند. میخوانیم که عیسی از افکار ایشان آگاهی داشت. من از خود میپرسم که او چه نظری در خصوص افکار ما دارد.
دعای امروز
ای خدای پر از رحمت،
که رسول مقدست، حضرت یعقوب،
با ترک پدر و تمامی اموالش،
از دعوت پسرت، عیسای مسیح، اطاعت کرد،
و او را حتی تا پای جان پیروی نمود:
ما را مدد فرما تا جذابیتهای دروغین دنیا را ترک کنیم،
و همواره آماده باشیم تا بدون لحظهای درنگ، به دعوت تو لبیک بگوییم؛
بهواسطهٔ عیسای مسیح، پسر تو و خداوندگار ما،
که با تو زنده است و سلطنت میکند،
در اتحاد با روحالقدس،
یک خدا، اکنون و تا ابدالآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
لوقا ۹:۴۶-۵۶
روزی در میان شاگردان این بحث درگرفت که کدامیک از ایشان از همه بزرگتر است. عیسی که از افکار ایشان آگاه بود، کودکی را برگرفت و در کنار خود قرار داد، و به آنان گفت: «هر که این کودک را به نام من بپذیرد، مرا پذیرفته است؛ و هر که مرا بپذیرد، فرستندۀ مرا پذیرفته است. زیرا در میان شما آنکس بزرگتر است که از همه کوچکتر باشد.» یوحنا گفت: «استاد، شخصی را دیدیم که به نام تو دیو اخراج میکرد، امّا چون از ما نبود، او را بازداشتیم.» عیسی گفت: «بازَش مدارید، زیرا هر که بر ضد شما نیست، با شماست.» چون زمان صعود عیسی به آسمان نزدیک میشد، با عزمی راسخ رو به سوی اورشلیم نهاد. پس پیشاپیش خود فرستادگانی اعزام داشت که به یکی از دهکدههای سامِریان رفتند تا برای او تدارک ببینند. چون شاگردان او، یعقوب و یوحنا، این را دیدند، گفتند: «ای سرور ما، آیا میخواهی بگوییم آتش از آسمان نازل شود و همۀ آنها را نابود کند [چنانکه ایلیا کرد]؟» امّا مردم آنجا او را نپذیرفتند، زیرا عازم اورشلیم بود. امّا عیسی روی گردانده، توبیخشان کرد. [و گفت: «شما نمیدانید از کدام روح هستید! زیرا پسر انسان نیامده تا جان مردم را هلاک کند بلکه تا نجات بخشد.»] سپس به دهکدهای دیگر رفتند.
مزمور ۷
ای یهوه خدای من، به تو پناه میآورم؛ مرا از همۀ تعقیبکنندگانم نجات ده و برهان، مبادا همچون شیر جان مرا بدرند، و پاره پارهام کنند و رهانندهای نباشد. ای یهوه خدای من، اگر این را کرده باشم و دستانم به ظلم آلوده باشد؛ اگر دوست خود را به بدی عوض داده باشم، یا دشمنم را بیسبب تاراج کرده باشم، بگذار دشمنْ جانم را تعقیب کند و به من برسد؛ بگذار حیاتم را بر زمین پایمال کند و جانم را در خاک ساکن سازد. سِلاه خداوندا، در خشم خویش برخیز، و در برابر غضب دشمنانم قیام کن. برای من بیدار شو، ای که عدالت را حکم کردهای. بگذار جماعت قومها بر تو گرد آیند، فوق ایشان به مقام اعلی بازگرد. خداوند بر مردمان داوری میکند. خداوندا، فراخور پارساییام مرا داد بده، فراخور صداقتی که در من است. ای خدای عادل، که دلها و ذهنها را میآزمایی، شرارت شریران را پایان بخش و پارسایان را استوار گردان. سپر من خداست، که راستدلان را نجاتدهنده است. خدا داور عادل است، خدایی که هر روزه به خشم میآید. اگر انسان توبه نکند، شمشیر خود را تیز خواهد کرد، و کمان خود را کشیده، آماده خواهد فرمود. برای او سلاحهای مرگبار مهیا کرده، تیرهای خود را آتشین خواهد ساخت. بنگر آن کس را که به شرارت آبستن شده، و به فتنه حامله گشته، دروغ میزاید. حفرهای میکَنَد و آن را گود میکُند، و در چاهی که خود کنده است، فرو میافتد. فتنۀ او بر سرش خواهد برگشت، و خشونتش بر فرق سرش فرود خواهد آمد. خداوند را به شایستگیِ عدالتش سپاس خواهم گفت، نام خداوندِ متعال را خواهم سرایید.
مزمور ۲۹
ای آسمانیان، وصف خداوند را بگویید! وصف جلال و قوّتِ خداوند را بگویید! وصف جلال نام خداوند را بگویید! خداوند را در فَرّ قدوسیتش پرستش کنید! آوای خداوند بر روی آبهاست؛ خدای جلال رعد میدهد، خداوندی که بر روی آبهای بسیار است. آوای خداوند نیرومند است؛ آوای خداوند پرشکوه است. آوای خداوند درختان سِدر را میشکند؛ خداوند سِدرهای لبنان را در هم میشکند. او لبنان را همچون گوسالهای برمیجهاند، و سیریون را چونان گاوی جوان. آوای خداوند تیرهای آتشین آذرخش میفرستد. آوای خداوند سروها را میلرزاند و جنگل را بیبرگ میگرداند. در معبد او همگان ندا میکنند: «جلال!» آوای خداوند بیابان را میلرزاند؛ خداوند بیابان قادِش را میلرزاند. خداوند بر توفان آب جلوس فرموده است، خداوند چون پادشاه جلوس فرموده است، تا به ابد. باشد که خداوند قوم خود را نیرو بخشد؛ باشد که خداوند قوم خود را به سلامتی مبارک سازد.
دوم پادشاهان ۱:۹-۱۵
آنگاه پادشاه سرداری با پنجاه سربازش فرستاد تا او را بیاورند. ایلیا بر فراز تَلی نشسته بود. سردار نزد او رفت و گفت: «ای مرد خدا، پادشاه میفرماید: ”فرود آی!“» ایلیا در پاسخ سردار گفت: «اگر من مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شود و تو و پنجاه سربازت را بسوزاند!» و از آسمان آتش نازل شد و آن مرد و سربازانش را سوزانید. پس پادشاه سرداری دیگر با پنجاه سربازش گُسیل داشت. سردار به ایلیا گفت: «ای مرد خدا، پادشاه میفرماید: ”بیدرنگ فرود آی!“» ایلیا پاسخ داد: «اگر من مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شود و تو و پنجاه سربازت را بسوزاند!» و آتش خدا از آسمان نازل شد و او و پنجاه سربازش را سوزانید. پس پادشاه سردار سوّمی با پنجاه سربازش گُسیل داشت. سردار سوّم در برابر ایلیا بر زانوانش به خاک افتاد و التماسکنان گفت: «ای مرد خدا، تمنا دارم جان مرا و جان این پنجاه تن را، که همه خدمتگزاران توییم، عزیز داری! اینک آتش از آسمان فرود آمد و دو سردار نخست را با همۀ سربازانشان سوزانید. اکنون تو جان مرا عزیز دار!» فرشتۀ خداوند به ایلیا گفت: «با او فرود آی و از او مترس.» پس ایلیا برخاست و همراه او نزد پادشاه رفت.