دیدار مریم باکرهٔ خجسته با الیزابتعیسی در خانه نشسته است و مردم برای ملاقات او ازدحام کردهاند. مادر و خانوادهاش بیرون ایستادهاند. عیسی آنان را منتظر نگاه میدارد. در عوض به مردمی که دورش جمع شدهاند نگاه میکند و «برادر و خواهر و مادر» خود را میبیند: آنان را که ارادهٔ خدا را بهجا میآورند.
امروز ما مریم را بهیاد میآوریم و بزرگ میداریم، کسی را که همهٔ نسلها خجستهاش خواهند خواند (لوقا ۱:۴۸). ما این یادآوری را با تأمل بر داستانی انجام میدهیم که در آن مریم در قلب ماجرا نیست، بلکه بیرون آن است. بیرون ماندن او از داستان ناراحتکننده است. لیکن ما فراخوانده شدهایم تا در عوض، در آن جماعت گمنام، خانوادهٔ مبارک عیسی را ببینیم.
عیسی همواره به شیوههایی غیرمنتظره، با معطوف کردن توجه از مرکز صحنه به حاشیهٔ آن، ابعاد ایمان و شاگردی را نشان میدهد. او بیوهزنی را که محجوبانه دو سکهٔ کوچک در صندوق معبد میاندازد میبیند و میگوید سخاوت این است. او ایمانِ راسخ یک نظامی رومی را که فراتر از هر کس «در اسرائیل» است، ستایش میکند. او به قصد بیان حکم «محبتکردن به دیگران»، برای ما داستانی نقل میکند که در آن بیگانهای با شهامت به دیگری محبت میکند.
امروز اگر دوباره به اطرافیانمان نگاه کنیم، ممکن است چه چیزی را کشف کنیم؟ آیا ممکن است در میان کسانی که در حاشیهاند، خواه در کلیسا و خواه در جامعه، شاگردانی را ببینیم که ارادهٔ خدا را بهجا میآورند؛ یعنی خواهران و برادران و مادرانمان را؟
آیا ممکن است همراه مریم خدایی را تمجید کنیم که میبینیم فروتنان را سرافراز میکند و گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر میکند؟
دعای امروز
ای خدای قادر
که با فیضت الیزابت همراه مریم شادی کرد
و او را بهعنوان مادر خداوند خوشآمد گفت!
به خدمتگزاران فروتنت نظر لطف بیفکن
باشد که همراه مریم نام قدوست را بزرگ داریم،
و در ستایش پسرش و نجاتدهندهمان شادی کنیم،
او که زنده است و با تو پادشاهی میکند،
در اتحاد با روحالقدس،
خدای واحد، از حال تا ابدالآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
مرقس ۳:۳۱ تا آخر
آنگاه مادر و برادران عیسی آمدند. آنان بیرون ایستاده، کسی را فرستادند تا او را فرا خواند. جماعتی که گرد عیسی نشسته بودند، به او گفتند: «مادر و برادرانت بیرون ایستادهاند و تو را میجویند.» عیسی پاسخ داد: «مادر و برادران من چه کسانی هستند؟» آنگاه به آنان که گردش نشسته بودند، نظر افکند و گفت: «اینانند مادر و برادران من! هر که ارادۀ خدا را به جای آورَد، برادر و خواهر و مادر من است.»
مزامیر ۸۵
خداوندا، بر سرزمین خویش نظر لطف افکندی، و سعادت گذشته را به یعقوب بازگردانیدی! تقصیر قوم خود را آمرزیدی و همۀ گناهانشان را پوشانیدی! سِلاه تمامی غضب خویش را برگردانیدی و از حدت خشم خویش بازگشتی! ای خدای نجات ما، ما را بازگردان، و غضبت را از ما برگیر! آیا تا ابد بر ما خشم خواهی گرفت؟ آیا خشم خود را نسل اندر نسل طول خواهی داد؟ آیا دیگر بار احیایمان نخواهی کرد تا قومت در تو شادی کنند؟ خداوندا، محبت خویش را به ما بنما، و نجات خود را بر ما عنایت فرما! باشد که آنچه خداْ یهوه خواهد گفت، بشنوم؛ زیرا او به قوم خود، و به سرسپردگان خویش، سلامتی را ندا خواهد کرد؛ اما مباد که به سوی جهالت بازگردند. بهیقین که نجات او به ترسندگانش نزدیک است، تا جلال در سرزمین ما ساکن شود. محبت و وفاداری با هم ملاقات خواهند کرد؛ عدالت و سلامتی یکدیگر را خواهند بوسید. وفاداری از زمین خواهد رویید، و عدالت از آسمان خواهد نگریست. آری، خداوند آنچه را نیکوست، عطا خواهد فرمود، و سرزمین ما حاصلخیز خواهد بود. عدالت پیشاپیش وی خواهد رفت و راهی برای قدمهای او مهیا خواهد ساخت.
مزامیر ۱۵۰
هللویاه! خدا را در قُدسش بستایید! او را در فَلَکِ پرقدرتش بستایید! او را به سبب کارهای مقتدرانهاش بستایید! او را فراخور عظمتِ بسیارش بستایید! او را با نوای کَرِنا بستایید! او را با چنگ و بربط بستایید! او را با دف و رقص بستایید! او را با سازهای زِهی و نی بستایید! او را با سَنجها بستایید! او را با سَنجهای بلندآوا بستایید! هر چه جان دارد خداوند را بستاید! هللویاه!
۱سموئیل ۲:۱-۱۰
حَنّا دعا کرده، گفت: «دل من در خداوند به وجد میآید، و شاخ من در خداوند برافراشته شده است. دهانم بر دشمنانم فخر میکند، زیرا که در نجات تو شادمانم. «قدّوسی همچون یهوه نیست، زیرا غیر از تو دیگری نیست، و نه صخرهای همچون خدای ما. «سخنان کِبرآمیز دیگر مگویید، و غرور از دهانتان بیرون میاید؛ زیرا یهوه، خدای دانا است، و اعمال به او سنجیده میشود. کمانِ زورآوران شکسته شده، اما لغزشخوردگان کمر خود را به قوّت بستهاند. آنان که سیر بودند خویشتن را برای لقمه نانی اجیر ساختهاند، اما گرسنگان اکنون بینیازند. زن نازا هفت فرزند زاده است، اما آن که فرزندان بسیار داشت، تنها مانده است. خداوند میمیراند و زنده میکند؛ به گور فرو میبرد و برمیخیزاند. خداوند فقیر میسازد و غنی میگرداند؛ پست میسازد و برمیافرازد. بینوا را از خاک بر پا میدارد، و نیازمند را از مَزبَله برمیگیرد تا آنان را با امیران نشانَد، و وارث کُرسی جلال گردانَد. زیرا ستونهای زمین از آنِ خداوند است، و جهان را بر آنها قرار داده است. «او قدمهای سرسپردگانِ خود را پاس میدارد، اما شریران در تاریکی خاموش خواهند شد، زیرا انسان به نیروی خود چیره نخواهد گشت. آنان که با خداوند دشمنی میورزند، در هم خواهند شکست؛ او از آسمان بر ایشان رعد خواهد فرستاد. خداوند بر کَرانهای زمین داوری خواهد کرد؛ او پادشاهِ خود را نیرو خواهد بخشید و شاخ مسیح خود را بر خواهد افراشت.»