نان روزانه

کلام امروز: اعمال رسولان ۲۰‏:‏۱۷ تا آخر | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزامیر ۵۶مزامیر ۵۷۱پادشاهان ۱۸‏:‏۱‏-‏۲۰

پولس در نطق خداحافظی‌اش با مشایخ کلیسای افسس، بدون ملاحظه، همه‌چیز را گفت. رهبری که به‌دنبال محبوبیت است، معمولاً می‌کوشد تا از مخاطبانش تعریف و تمجید کرده، روحیهٔ هم‌نظری و همراهی در آنان برانگیزاند. اما پولس چنین نبود.
او سبک زندگی خود را به‌عنوان الگو به آنها ارائه کرد: چشمان اشک‌بارش، کار سخت و تعهد فداکارانه‌اش برای اعلام پیام انجیل. او تمام این کارها را بدون هیچ‌گونه خودنمایی انجام می‌داد، اما در همان حال، به‌سادگی می‌خواست بر مسئولیت سنگین رهبری نیز تأکید کند.

امروزه، رسوایی‌های مربوط به آزار جنسی، برای ما تبدیل به علامتی فاجعه‌بار از سوءاستفاده از قدرت شده‌ است، اما مشکل فقط این نیست. پولس نگران این بود که برخی عزیمت قریب‌الوقوع او را فرصتی برای کسب درآمد بدانند. مدتی بود که ظهور و گسترش پوپولیسم و عوام‌گرایی، جاه‌طلبیِ رهبران بی‌وجدان را تحریک کرده و راه را برای ورود شرارت‌های بسیار در زندگی اجتماعی باز کرده بود.

کلام پولس ما را نیز تأدیب می‌کند. ما در نقش‌های متنوع خود -به‌عنوان معلم، شبان، والدین، همکار، دوست و همسایه- همواره موظفیم گرگ‌های روحانی را دور نگه داریم. خدمت ما می‌بایست به دیگران منفعت برساند؛ نه به خودمان. برای انجام درست این کار، باید هر روزمان را در دعا به خدا تقدیم کرده و هر برخورد را در بستر زمان مقدس او در نظر بگیریم.

ما چگونه از امروز برای تعالی‌دادن افرادی که مسئول‌شان هستیم، استفاده می‌کنیم؟ چگونه جلوی سوءاستفاده از قدرت‌مان را خواهیم گرفت؟ چقدر در دفاع از ضعیفان و اقشار آسیب‌پذیر، مؤثر خواهیم بود؟ سؤال‌های مشکلی از این دست، همیشه برای پیروان حقیقی مسیح مطرح خواهند بود.

دعای امروز

ای خداوند تمامی خلقت،
که جلالت در ما و در اطراف ماست:
چشمان ما را به روی شگفتی‌هایت بگشا،
تا با احترام، تو را خدمت کنیم
و آرامش تو را در پایان عمر درک کنیم،
در نام سرورمان عیسای مسیح

مطالعهٔ کتاب مقدس

اعمال رسولان ۲۰‏:‏۱۷ تا آخر

او از میلیتوس پیغامی به اَفِسُس فرستاد و مشایخ کلیسا را نزد خود فرا خواند. چون آمدند، بدیشان گفت: «آگاهید که از همان روز نخست که به آسیا پا نهادم، چگونه در همۀ اوقات با شما به سر برده‌ام. چگونه در کمال فروتنی و اشکریزان خداوند را خدمت کرده، سختیهایی را که در اثر توطئه‌های یهودیان بر من رفته است، تحمل کرده‌ام. می‌دانید که از هرآنچه ممکن بود به حال شما سودمند افتد، چیزی دریغ نداشته‌ام، بلکه پیام را به شما موعظه کرده، چه در جمع و چه در خانه‌ها تعلیمتان داده‌ام. نیز به یهودیان و یونانیان هر دو، اعلام داشته‌ام که باید با توبه به سوی خدا بازگردند و به خداوند ما عیسی مسیح ایمان آورند. «و حال، با الزامِ روح به اورشلیم می‌روم و نمی‌دانم در آنجا چه برایم پیش خواهد آمد؛ جز آنکه در هر شهر روح‌القدس هشدار می‌دهد که زندان و سختی در انتظار من است. امّا جان را برای خود بی‌ارزش می‌انگارم، تنها اگر بتوانم دور خود را به پایان رسانم و خدمتی را که از خداوندْ عیسی یافته‌ام، به کمال انجام دهم، خدمتی که همانا اعلام بشارت فیض خداست. «حال می‌دانم هیچ‌یک از شما که من در میانتان گشته و به پادشاهی خدا موعظه کرده‌ام، دیگر روی مرا نخواهد دید. پس امروز با شما اتمام حجّت می‌کنم که من از خون همه بَری هستم، زیرا در اعلام ارادۀ کامل خدا به شما کوتاهی نکرده‌ام. مراقب خود و تمامی گله‌ای که روح‌القدس شما را به نظارتِ بر آن برگماشته است باشید و کلیسای خدا را که آن را به خون خود خریده است، شبانی کنید. می‌دانم بعد از رفتنم، گرگهای درّنده به میان شما خواهند آمد که به گله رحم نخواهند کرد. حتی از میان خود شما کسانی بر خواهند خاست و حقیقت را دیگرگون خواهند کرد تا شاگردان را به پیروی خود از راه به در کنند. پس هوشیار باشید و به‌خاطر آورید که من سه سالِ تمام، شب و روز، دمی از هشدار دادن به هر یک از شما با اشکها، بازنایستادم. «اکنون شما را به خدا و به کلام فیض او می‌سپارم که قادر است شما را بنا کند و در میان جمیع کسانی که تقدیس شده‌اند، میراث بخشد. خود می‌دانید که به دست خویش، نیازهای خود و همراهانم را فراهم کرده‌ام. از هر لحاظ به شما نشان داده‌ام که باید چنین سخت کار کنیم تا بتوانیم ضعیفان را دستگیری نماییم، و سخنان خود خداوندْ عیسی را به یاد داشته باشیم که فرمود: ”دادن از گرفتن فرخنده‌تر است.“‌» چون سخنانش را به پایان رسانید، با همۀ آنان زانو زد و دعا کرد. همه بسیار گریستند و بر گردنش آویخته، وی را می‌بوسیدند. آنچه بیش از همه اندوهگینشان می‌ساخت، این سخنش بود که گفت «دیگر روی مرا نخواهید دید.» سپس تا کشتی وی را بدرقه کردند.

مزامیر ۵۶

خدایا، مرا فیض عطا فرما، زیرا انسان بر من پا می‌گذارد! همۀ روز، مهاجمان بر من ستم روا می‌دارند. تمام روز، مخالفان مرا لگدمال می‌کنند، زیرا بسیاری متکبرانه با من می‌جنگند. آنگاه که ترسان شوم، بر تو توکل خواهم کرد. آری، بر خدا توکل خواهم کرد، بر خدایی که کلامش را می‌ستایم. و ترسان نخواهم شد؛ انسان خاکی به من چه تواند کرد؟ همۀ روز سخنان مرا تحریف می‌کنند، و همۀ تدبیرهایشان برای آزار من است. دسیسه می‌کنند، در کمین می‌نشینند، و گامهایم را می‌پایند، زیرا قصد جان من دارند! با این همه شرارت، آیا جان سالم به در خواهند برد؟ خدایا، در خشمِ خود قومها را سرنگون ساز! تو شمار آوارگیهایم را نگاه می‌داری، و اشکهایم را در مَشک خود می‌نهی! آیا آنها در دفترِ تو نیست؟ پس آنگاه که یاری بخواهم، دشمنانم واپس خواهند نشست. این را نیک می‌دانم که خدا با من است. آری، بر خدا توکل می‌دارم، بر خدایی که کلامش را می‌ستایم، بر خداوندی که کلامش را می‌ستایم. و ترسان نخواهم شد؛ آدمی به من چه تواند کرد؟ خدایا، نذرهایم را به تو باید ادا کنم؛ قربانیهای شکرگزاری به تو تقدیم خواهم کرد. زیرا که تو خدایا، جانم را از مرگ رهانیدی، و پاهایم را از لغزش بازداشتی، تا در نور زندگی در حضور خدا سالک باشم.

مزامیر ۵۷

مرا فیض عطا فرما، خدایا، مرا فیض عطا فرما! زیرا جان من در تو پناه می‌جوید؛ زیر سایۀ بالهایت پناه می‌گیرم، تا این بلایا بگذرد. نزد خدای متعال فریاد برمی‌آورم، نزد خدایی که مقصودش را برای من به انجام می‌رساند. از آسمان فرستاده، مرا نجات خواهد داد؛ و آنان را که بر من پا می‌گذارند توبیخ خواهد کرد؛ سِلاه خدا محبت و وفاداری خود را خواهد فرستاد. جانم در میان شیران است، در میان آتش‌افروزان می‌خوابم؛ در میان آدمیانی که دندانها‌یشان نیزه‌ها و تیرهاست، و زبانشان شمشیرِ برّان. خدایا، بر آسمانها متعال شو، و جلالت بر تمامی زمین باشد! در برابر پاهایم دام گستردند، و جانم خم گردید! بر سر راهم چاه کندند، اما خود بدان فرو افتادند. سِلاه دل من مستحکم است، خدایا، دل من مستحکم است؛ سرود خواهم خواند و خواهم نواخت. ای جان من، بیدار شو! ای چنگ و بربط بیدار شوید! من سپیده‌دم را بیدار خواهم کرد! خداوندگارا، تو را در میان ملتها خواهم ستود، و از بهر تو در میان طوایف خواهم سرایید. زیرا محبت تو عظیم است، تا به آسمانها، و وفاداریت تا به ابرها! خدایا، بر آسمانها متعال شو، و جلالت بر تمامی زمین باشد!

۱پادشاهان ۱۸‏:‏۱‏-‏۲۰

پس از روزهای بسیار، کلام خداوند در سال سوّم بر ایلیا نازل شده، گفت: «برو و خود را به اَخاب بنما و من بر زمین باران خواهم بارانید.» پس ایلیا روانه شد تا خود را به اَخاب بنمایانَد، و قحطی در سامِرِه سخت بود. اَخاب، عوبَدیا را که متصدی کاخ بود به حضور فرا خواند. عوبَدیا مردی بسیار خداترس بود، و هنگامی که ایزابل انبیای خداوند را هلاک می‌ساخت، عوبَدیا یکصد تن از آنان را گرفته، پنجاه پنجاه در غاری پنهان کرد و ایشان را به نان و آب خوراک داد. باری، اَخاب به عوبَدیا گفت: «نزد تمامی چشمه‌های آب و نهرهای این سرزمین برو، شاید علفی بیابیم و اسبان و قاطران را زنده نگاه داشته، همۀ حیوانات خود را از دست ندهیم.» پس زمین را بین خود تقسیم کردند تا آن را درنوردند؛ اَخاب به‌تنهایی به یک سو رفت و عوبَدیا تنها به سویی دیگر. و چون عوبَدیا در راه بود، اینک ایلیا بدو برخورد. عوبَدیا او را شناخته، به روی درافتاد و گفت: «ای سرورم ایلیا، آیا این تویی؟» ایلیا او را پاسخ داد: «آری، من هستم. برو و به سرورت بگو: ”اینک ایلیا اینجا است.“» عوبَدیا گفت: «چه گناهی کرده‌ام که خدمتگزارت را به دست اَخاب تسلیم می‌کنی تا مرا بکُشد؟ به حیات یهوه خدایت سوگند، قوم و مملکتی نیست که سرورم کسان به جستجوی تو بدان‌جا نفرستاده باشد. و اگر گفته باشند که، ”اینجا نیست،“ از آن مملکت و قوم سوگند گرفته است که تو را نیافته‌اند. و حال تو می‌گویی: ”نزد سرورت برو و بگو: ’اینک ایلیا اینجا است‘؟“ به محض اینکه تو را ترک کنم، روح خداوند تو را به جایی که نمی‌دانم خواهد برد، و چون بروم و اَخاب را خبر دهم و او تو را نیابد، مرا خواهد کشت؛ حال آنکه خدمتگزارت از جوانی ترس خداوند را به دل داشته است. آیا سرورم خبر ندارد که وقتی ایزابل انبیای خداوند را می‌کُشت، من چه کردم؟ اینکه چگونه یکصد تن از انبیای خداوند را پنجاه پنجاه در غاری پنهان کردم و آنان را به نان و آب خوراک دادم؟ و حال تو می‌گویی: ”نزد سرورت برو و بگو: ’اینک ایلیا اینجا است‘؟“ او مرا خواهد کشت!» ایلیا گفت: «به حیات یهوه خدای لشکرها که به حضورش ایستاده‌ام سوگند، که امروز به‌یقین خود را به اَخاب نشان خواهم داد.» پس عوبَدیا به دیدن اَخاب رفت و به او خبر داد، و اَخاب به دیدار ایلیا آمد. و چون اَخاب ایلیا را بدید، بدو گفت: «آیا این تویی، تو که اسرائیل را آشفته می‌سازی؟» ایلیا پاسخ داد: «من نیستم که اسرائیل را آشفته می‌سازم بلکه تو و خاندانت، زیرا فرامین خداوند را ترک کرده، بَعَلها را پیروی کرده‌ای. پس حال بفرست و تمامی اسرائیل را نزد من بر کوه کَرمِل گرد آور، و چهارصد و پنجاه نبی بَعَل و چهارصد نبی اَشیرَه را نیز که بر سفرۀ ایزابل خوراک می‌خورند.» پس اَخاب نزد تمامی بنی‌اسرائیل فرستاده، آن انبیا را بر کوه کَرمِل گرد آورد.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.