دیوارهای جدایی بین جوامع هر چقدر هم که بلند باشند، اما باز هم فرصتهایی پدیدار خواهند شد که طی آنها طرفین با یکدیگر روبهرو شوند و انسانیت مشترکشان، بتواند تبدیل به بستر ویژهای برای ارتباط شده و شاید هم؛ راهحلهایی برای مشکلات فیمابین یافت شود. تصمیم مادر موسی برای گذاشتن او در سبد به معنای تمایل او به ارتباطبرقرارکردن با مصریان نبود، بلکه از این سبد، فقط بهعنوان مخفیگاهی برای دورکردن فرزندش از دید همگان استفاده کرد. در عینحال، با این کار، بهنوعی از فرمان وحشتناک فرعون نیز زیرکانه (و حتی کنایهآمیز) فرمانبرداری کرده بود. با اینحال، این سبد تبدیل به محل ملاقات مصریان و عبرانیان شد، زیرا رنج یک نفر به دلسوزی منجر شد، دلسوزی به توجه و توجه نیز تبادلاتی پایدار میان دو جامعه به ارمغان آورد، اما دایرۀ تأثیرش آنقدر بزرگ بود که هر دو طرف را بهشکل برگشتناپذیری تغییر داد.
زندگی دختر فرعون طوری با دقت طراحی و تنظیم شده بود که صدای گریه و فریاد قوم ستمدیدۀ اسرائیل هرگز به گوشش نمیرسید. اما این فریادها بهصورت غافلگیرانهای وارد دنیای او شدند و او نیز با مهرورزی به آنها پاسخ داد. علاوه بر این، او بلافاصله تشخیص داد که با وجود تمام ثروت و امکاناتی که در اختیار داشت، قادر به مراقبت از این طفل نیست: کمک برای این نوزاد باید توسط عبرانیان تأمین میشد. بنابراین، او فقط میبایست پا پس گذاشته و کارها را به عبرانیان میسپرد.
آیا اطراف شما، کسی هست که در رنج باشد، اما صدای گریه و فریادش به گوش شما نرسد؟ آیا امروز میتوانید صدای فریادی را بشنوید که شما را به دلسوزی فرامیخواند؟ آیا فراخوانده شدهاید تا دستبهکار شده، در بخشی از این مسئولیت شریک شوید؟ البته نه به تنهایی، بلکه با دیگران؛ از جمله، آنانی که فریادشان را شنیدهاید.
دعای امروز
ای خدای جاودانی،
به ما بینشی عطا کن تا ارادۀ تو برای خود را تشخیص دهیم،
تا دست از آنچه به ما آسیب میزند، برداریم،
و آن کاملیتی را که به ما وعده دادهای، جویا شویم
در نام خداوندمان عیسای مسیح.
مطالعهٔ کتاب مقدس
خروج ۱:۲۲-۲:۱۰
آنگاه فرعون به تمام افراد خویش فرمان داده، گفت: «هر پسری را که به دنیا آید، به رود نیل افکنید؛ ولی دختران را زنده بگذارید.و اما مردی از خاندان لاوی رفته، یکی از دختران لاوی را به زنی گرفت. آن زن باردار شده پسری بزاد. چون دید کودکی نیکوست، او را سه ماه پنهان داشت. اما چون نتوانست بیش از آن پنهانش کند، سبدی از نی برگرفت و آن را به قیر و زِفت اندود؛ سپس کودک را در سبد نهاد و آن را در نیزارِ کنارۀ رود نیل گذاشت. خواهر آن کودک از دور ایستاد تا ببیند بر سر کودک چه خواهد آمد. باری، دختر فرعون برای شستشو به رود نیل فرود آمد، و ندیمههایش در کنارۀ رود میگشتند. او سبد را میان نیزارها دید و کنیزش را فرستاد تا آن را بیاورد. چون سبد را گشود چشمش به کودک افتاد، و اینک پسری گریان بود. دل دختر فرعون بر وی بسوخت و گفت: «این یکی از کودکان عبرانیان است.» آنگاه خواهر کودک از دختر فرعون پرسید: «میخواهی بروم و از زنان عبرانی یکی را نزدت آورم تا طفل را برایت شیر دهد؟» دختر فرعون پاسخ داد: «برو.» پس دخترک رفت و مادر کودک را آورد. دختر فرعون به آن زن گفت: «این طفل را ببر و او را برای من شیر بده و من اُجرت این کار را به تو خواهم داد.» پس آن زن کودک را با خود برده، به او شیر میداد. چون کودک بزرگتر شد، مادرش او را نزد دختر فرعون برد و او پسر وی شد. دختر فرعون کودک را موسی نام نهاد زیرا گفت: «او را از آب برکشیدم.»
مزمور ۹۶
برای خداوند سرودی تازه بسرایید! ای تمامی زمین، برای خداوند بسرایید! برای خداوند بسرایید و نام او را متبارک خوانید! روز به روز نجات او را بشارت دهید! جلال او را در میان ملتها بازگویید، و اعمال شگفتش را در میان همۀ قومها! زیرا خداوند بزرگ است و بهغایت شایان ستایش؛ از او میباید ترسید، بیش از همۀ خدایان. زیرا همۀ خدایانِ قومها، بتهای بیارزشند، اما یهوه آسمانها را بساخت. فرّ و شکوه به حضور وی است و توانایی و زیبایی در قُدس وی. ای طوایف قومها، وصف خداوند را بگویید! وصف جلال و قوّت خداوند را بگویید! وصف جلال نام خداوند را بگویید! هدیه بیاورید و به صحنهای او بیایید! خداوند را در فرّ قدوسیتش بپرستید! ای تمامی زمین، از حضور او بلرزید! باشد که در میان قومها بگویید، «خداوند پادشاهی میکند! آری، جهان مستحکم است و جنبش نخواهد خورد؛ او ملتها را به انصاف داوری خواهد کرد.» آسمان شادی کند و زمین به وجد آید؛ دریا و هر چه آن را پر میسازد، غُرّش کند؛ صحرا و هرآنچه در آن است، شادمان گردد. آنگاه همۀ درختان جنگل بانگ شادی بر خواهند آورد، پیش روی خداوند، زیرا که میآید، آری او میآید تا زمین را داوری کند. او جهان را به انصاف داوری خواهد کرد، و ملتها را به امانت خویش.'
مزمور ۹۶:۱-۱۳
https://my.bible.com/bible/118/PSA.96.1-13
مزمور ۹۷
خداوند پادشاهی میکند! پس زمین شادمان باشد و سرزمینهای ساحلیِ بسیار شادی کنند. ابرها و تاریکی غلیظ گرداگرد اوست، عدل و انصاف، بنیان تخت اوست. آتش پیش روی وی میرود و دشمنانِ او را به هر سو میسوزاند. آذرخشهای او جهان را روشن میسازد؛ زمین میبیند و میلرزد. کوهها از حضور خداوند چون موم ذوب میشوند، از حضور خداوندگارِ تمامی عالَم! آسمانها عدالت او را اعلام میکنند، و همۀ قومها جلال او را میبینند. پرستندگان تمثالهای تراشیده جملگی شرمسار خواهند شد، همانها که به بتهای بیارزش میبالند؛ ای همۀ خدایان، او را بپرستید! صَهیون شنیده، شادی میکند، و شهرهای یهودا شادمان میگردند، از داوریهای تو، ای خداوند. زیرا که تو خداوندا، بر تمامی زمین متعال هستی! تو بس فراتر از همۀ خدایان، در مقام اعلایی! ای دوستدارانِ خداوند، از بدی نفرت کنید! زیرا او حافظ جان سرسپردگان خویش است، و ایشان را از چنگ شریران میرهاند. نور برای پارسایان کاشته میشود، و شادی برای راستدلان. ای پارسایان، در خداوند شادی کنید و نام قدوس او را بستایید!'
مزمور ۹۷:۱-۱۲
https://my.bible.com/bible/118/PSA.97.1-12
عبرانیان ۸
جان کلام در آنچه میگوییم این است که ما چنین کاهن اعظمی داریم که بر جانب راست تختِ مقام کبریا در آسمان نشسته و خدمتگزار مکان اقدس یعنی آن خیمۀ حقیقی است که خداوند بر پا کرده، نه انسان. هر کاهن اعظم برای تقدیم هدایا و قربانیها منصوب میشود. از همین رو، این کاهن نیز میبایست چیزی برای تقدیم کردن داشته باشد. اگر او بر زمین بود، کاهن نمیبود، زیرا کاهنانی دیگر هستند که بنا بر شریعت هدایا تقدیم میکنند. امّا آنها تنها شبیه و سایۀ چیزهای آسمانی را خدمت میکنند. به همین سبب، هنگامی که موسی میخواست خیمه را بسازد، به او هشدار داده شد: «آگاه باش که همه چیز را مطابق نمونهای بسازی که در کوه به تو نشان داده شد.» امّا خدمتی که عیسی یافته، به مراتب برتر از خدمت آنهاست، به همان میزان که او واسطۀ عهدی به مراتب بهتر از عهد قدیم است، عهدی که بر وعدههای نیکوتر بنا شده است. زیرا اگر عهدِ نخست نقصی نداشت، نیازی به طلب کردن عهدی دیگر نبود. امّا خدا نقصی یافت و بدیشان فرمود: «خداوند میگوید، هان روزهایی فرا میرسد که من با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهدی تازه خواهم بست. نه مانند عهدی که با پدرانشان بستم، آن روز که دست ایشان را گرفتم تا از سرزمین مصر به در آورم؛ زیرا، خداوند میگوید، آنان به عهد من وفادار نماندند. پس، از ایشان روی گرداندم. امّا خداوند چنین اعلام میکند: این است عهدی که پس از آن ایام با خاندان اسرائیل خواهم بست. احکام خود را در ذهن ایشان خواهم نهاد، و بر دلهای ایشان خواهم نگاشت. من خدای ایشان خواهم بود، و ایشان قوم من خواهند بود. دیگر کسی به همسایۀ خود تعلیم نخواهد داد و یا کسی به برادر خود نخواهد گفت، ”خداوند را بشناس!“ زیرا همه از خُرد و بزرگ، مرا خواهند شناخت، از آن رو که شرارت ایشان را خواهم آمرزید و گناهانشان را دیگر هرگز به یاد نخواهم آورد.» خدا با سخنگفتن از عهدی ’جدید‘، آن عهد نخست را کهنه میسازد؛ و آنچه کهنه و قدیمی میشود، زود از میان خواهد رفت.'