فروتنی مسیری است لغزنده. چنانچه تصور کنیم به آن دست یافتهایم، در این صورت، احتمالاً به آن دست نیافتهایم. فروتنی کاذب، چه نزد شخصیتهای تخیلی، نظیر آقای اوریا هیپ در داستان «دیوید کاپرفیلد» به قلم چارلز دیکِنز، یا در خودمان، خصوصیتی است که بهطور خاص، فاقد جذابیت است. فروتنی حقیقی ریشه در شناخت خویشتن دارد، شناختی صادقانه و به دور از تشویش و اضطراب. این گونه فروتنی، رهاییبخش است و ما را آزاد میسازد تا هم خدمت کنیم و هم رهبری.
لوقا در این فصل از انجیل خود، فرمایشات عیسی را مانند دانههای تسبیح در کنار هم قرار داده است. ریسمانی که آنها را در کنار یکدیگر نگاه میدارد، فروتنیای است که به زندگی شاگردان عیسی شکل میبخشد.
شاگردان فروتن با ایمانی زندگی میکنند که دنیا را دگرگون میسازد. وقتی ایشان ایمانی بزرگتر درخواست کردند، عیسی با تصویری چالشبرانگیز پاسخ داد تا ایشان بر امری ناممکن تامل کنند، تصویر درخت توت که به شکلی خاص در برابر ریشهکن شدن مقاومت میکند، با این ایمان که خدا میتواند این کار را انجام دهد. قدرت ایمان، مانند قدرت کوچکترین دانهها، به دلیل بزرگیاش نیست، بلکه به این دلیل است که قدرت دارد توجه ما را از خودمان برداشته، به سوی خدا معطوف سازد.
زندگیای که در اثر فروتنی شکل یافته، زندگیای است که در خدمت کردن، شادی و آزادی مییابد. عیسی به شیوهای خاص و تحریککننده، شاگردان خود را بهعنوان برده توصیف میفرماید. ایشان با ارادۀ آزاد خود انتخاب میکنند که کمر به خدمت ببندند، و با این کار، رهایی و حیات بیابند.
شما با در پیش گرفتن زندگیای فروتنانه و مبتنی بر ایمان و خدمت، چگونه میتوانید امروز رهایی حاصل کنید؟
مطالعهٔ کتاب مقدس
لوقا ۱۷:۵-۱۰
رسولان به خداوند گفتند: «ایمان ما را بیفزا!» خداوند پاسخ داد: «اگر ایمانی به کوچکی دانۀ خردل داشته باشید، میتوانید به این درخت توت بگویید از ریشه برآمده در دریا کاشته شود، و از شما فرمان خواهد برد. «کیست از شما که چون خدمتکارش از شخم زدن یا چرانیدن گوسفندان در صحرا بازگردد، او را گوید: ”بیا، بنشین و بخور“؟ آیا نخواهد گفت: ”شام مرا آماده کن و کمر به پذیراییام بربند تا بخورم و بیاشامم، و بعد تو بخور و بیاشام“؟ آیا منّت از خدمتکار خود خواهد برد که فرمانش را به جای آورده است؟ پس، شما نیز چون آنچه به شما فرمان داده شده است، به جای آوردید، بگویید: ”خدمتکارانی بیمنّتایم و تنها انجام وظیفه کردهایم.“» '
مزمور ۱۳۷
کنار نهرهای بابِل، آنجا نشستیم وگریستیم، چون صَهیون را به یاد آوردیم. بر درختان بید که در میان آنند بربطهای خود را آویختیم، زیرا اسیرکنندگانِ ما در آنجا از ما سرود خواستند، و عذابکنندگانِ ما سرودهای شادمانی طلب کردند. گفتند: «یکی از سرودهای صَهیون را برای ما بسرایید!» چگونه سرود خداوند را در زمین بیگانه بخوانیم؟ ای اورشلیم، اگر تو را فراموش کنم، باشد که دست راستم هنرش را فراموش کند! اگر تو را یاد نکنم، و اورشلیم را بر بزرگترین شادیِ خود ترجیح ندهم، باشد که زبانم به کامم بچسبد! خداوندا، به یاد آر آنچه را که اَدومیان به روز سرنگونی اورشلیم کردند؛ چگونه فریاد برآوردند که: «ویرانش کنید! از بیخ و بن ویرانش کنید!» ای دختر بابِل که محکوم به نابودی هستی، خوشا به حال آن که تو را جزا دهد، به عوض آنچه بر ما روا داشتی! خوشا به حال آن که کودکان تو را برگیرد و آنها را به صخرهها بزند!'
مراثی ۱:۱-۶
چگونه شهری که آکنده از مردمان بود، تنها نشسته است! چگونه آن که در میان قومها بزرگ بود، چون بیوهزنی گشته است! و آن که در میان ولایتها ملکه بود، به بیگاری گماشته شده است! شبانگاه زار زار میگریَد و اشکها بر گونه دارد. از میان همۀ عاشقانش کسی نیست که تسلایَش دهد. دوستانش جملگی به او خیانت ورزیده و دشمن او گشتهاند. یهودا در مصیبت و بردگیِ سخت، به تبعید رفته است؛ اکنون در میان قومها مسکن گزیده، و جای آسودن نمییابد؛ در وسط مشقتهایش، تعقیبکنندگان جملگی به او دررسیدهاند. راههای صَهیون ماتم گرفتهاند، و کسی به اعیادش نمیآید؛ دروازههایش جملگی ویران است، و کاهنانش آه میکشند؛ دوشیزگانش داغدارند، و خودش تلخکام است. خصمانش به سَروَری رسیدهاند، و دشمنانش در آسایشند؛ به سبب کثرت نافرمانیهایش، خداوند او را دردمند ساخته است؛ پیش روی دشمن، کودکانش به تبعید رفتهاند. فرّ و شکوه دختر صَهیون، از او رخت بسته است. سرورانش چون غزالهایی هستند، که چراگاهی نمییابند؛ از برابر تعقیبکنندگانشان، عاجزانه میگریزند.
دوم تیموتائوس ۱:۱-۱۴
از پولس، که به خواست خدا و بهخاطر وعدۀ حیاتی که در مسیحْ عیسی یافت میشود، رسول مسیحْ عیساست، به فرزند عزیزم، تیموتائوس: فیض و رحمت و سلامتی از جانب خدای پدر و خداوند ما مسیحْ عیسی بر تو باد. وقتی تو را شب و روز، پیوسته در دعاهایم یاد میدارم، خدا را سپاس میگزارم، خدایی را که من نیز چون پدرانم با وجدانی پاک خدمتش میکنم. چون اشکهای تو را به خاطر میآورم، آرزو میکنم با تو دیدارْ تازه کنم تا از شادی لبریز شوم. ایمان بیریای تو را به یاد میآورم که نخست در مادربزرگت لوئیس و سپس در مادرت یونیکی ساکن بود، و یقین دارم اکنون نیز در تو ساکن است. از این رو، تو را یادآور میشوم که آن عطای خدا را که به واسطۀ دست گذاشتنِ من، در تو جای گرفته، شعلهور سازی. زیرا روحی که خدا به ما بخشیده، نه روح ترس، بلکه روح قوّت و محبت و انضباط است. پس، از شهادت بر خداوند ما عار مدار، و نه از من که بهخاطر او در بندم، بلکه تو نیز با اتکا به نیروی الهی در رنج کشیدن برای انجیل سهیم باش. خدا ما را نجات داده و به زندگی مقدّس فرا خوانده است. این نه به سبب اعمال ما، بلکه بهخاطر قصد و فیض خودِ اوست، فیضی که در مسیحْ عیسی از ایام ازل به ما عطا شده بود، ولی اکنون با ظهور نجاتدهندۀ ما مسیحْ عیسی عیان گشته است - همان که به واسطۀ انجیل، مرگ را باطل کرد و حیات و فناناپذیری را آشکار ساخت. و من برگماشته شدهام تا واعظ، رسول و معلّم این انجیل باشم. از همین روست که اینگونه رنج میکشم، امّا عار ندارم، چرا که میدانم به که ایمان آوردهام و یقین دارم که او قادر است امانتم را تا بدان روز حفظ کند. با ایمان و محبتی که در مسیحْ عیسی یافت میشود، به آنچه از من شنیدهای چون الگوی تعلیم صحیح سخت بچسب. به یاری روحالقدس که در ما ساکن است، آن امانت نیکو را که به تو سپرده شده، پاس دار. '