نان روزانه

کلام امروز: متی ۲۲‏:‏۱‏-‏۱۴ | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمور ۲۳فیلیپیان ۴‏:‏۱‏-‏۹اشعیا ۲۵‏:‏۱‏-‏۹

شاید در نگاه اول خیلی به چشم نیاید، اما عیسی در اینجا همان تعلیمی را دنبال می‌کند که پیش‌تر در فصل ۲۱ آغاز کرده بود و در یکشنبهٔ گذشته، آن را قرائت کردیم. اگر این قسمت را سطحی بخوانیم، ممکن است تصور کنیم که این مَثَل، به‌طرز حیرت‌انگیزی ناجوانمردانه است: چرا باید کسی زحمت دعوت افراد را به به خود بدهد و بعد، آنان را تنها به این دلیل که لباس مناسبی ندارند، محکوم و مجازات کند؟ ما نیز ممکن است از روی ناشی‌گری، لغزش بخوریم و آرزو کنیم که ای کاش این مَثَل به شکل متفاوتی روایت شده بود!
با این‌حال، اگر چنین آرزویی تحقق می‌یافت، نکتهٔ مهم و حیاتی مَثَل از دست می‌رفت. منظور عیسی این بود که صرفاً قبول‌کردن دعوت و حضور‌یافتن در مهمانی کافی نیست. رهبران مذهبی زمان عیسی اعتقاد داشتند که همه‌چیز را می‌دانند و چیز بیشتری برای آموختن وجود ندارد. آنها فقط در مهمانی «حضور داشتند». سخنان عیسی هشداری است برای مسیحیان تا در این دام گرفتار نشوند.

بیشتر تعالیم عیسی به این نکته اشاره داشته و این حقیقت را به شکل‌های مختلف بیان می‌کرد: برخی بذرها در زمین سنگلاخ افتادند، خشک شدند، زیرا ریشهٔ عمیق نداشتند (لوقا ۸‏:‏۶،‏۱۳). شاخه‌های تاک نیاز به هرس دارند تا ثمر بیاورند، اما شاخه‌هایی که میوه نیاورند بریده شده و در آتش افکنده خواهند شد (یوحنا ۱۵‏:‏۱‏-‏۱۶). کسی که قنطارهایش را در زمین پنهان کرده بود، همان که در ابتدا داشت را نیز از دست داد (متی ۲۵‏:‏۲۵،‏۳۰). بله، همه به این مهمانی دعوت شده‌اند، اما این دعوتی برای راکد‌ماندن نیست، بلکه باز‌بودن و رشد را می‌طلبد.

مطالعهٔ کتاب مقدس

متی ۲۲‏:‏۱‏-‏۱۴

عیسی باز به مَثَلها با ایشان سخن گفته، فرمود: «پادشاهی آسمان را می‌توان به شاهی تشبیه کرد که برای پسر خود جشن عروسی به پا داشت. او خادمان خود را فرستاد تا دعوت‌شدگان را به جشن فرا خوانند، امّا آنها نخواستند بیایند. پس خادمانی دیگر فرستاد و گفت: ”دعوت‌شدگان را بگویید اینک سفرۀ جشن را آماده کرده‌ام، گاوان و گوساله‌های پرواری‌ام را سر بریده‌ام و همه چیز آماده است. پس به جشن عروسی بیایید.“ امّا آنها اعتنا نکردند و هر یک به راه خود رفتند، یکی به مزرعه و دیگری به تجارت خود. دیگران نیز خادمان او را گرفتند و آزار دادند و کشتند. شاه چون این را شنید، خشمگین شده، سپاهیان خود را فرستاد و قاتلان را کشت و شهر آنها را به آتش کشید. سپس خادمان خود را گفت: ”جشن عروسی آماده است، امّا دعوت‌شدگان شایستگی حضور در آن را نداشتند. پس به میدان شهر بروید و هر که را یافتید به جشن عروسی دعوت کنید.“ غلامان به کوچه‌ها رفتند و هر که را یافتند، چه نیک و چه بد، با خود آوردند و تالار عروسی از میهمانان پر شد. «امّا هنگامی که شاه برای دیدار با میهمانان وارد مجلس شد، مردی را دید که جامۀ عروسی بر تن نداشت. از او پرسید: ”ای دوست، چگونه بدون جامۀ عروسی به اینجا آمدی؟“ آن مرد پاسخی نداشت. آنگاه پادشاه خادمان خود را گفت: ”دست و پایش را ببندید و او را به تاریکیِ بیرون بیندازید، جایی که گریه و دندان به دندان ساییدن خواهد بود.“ زیرا دعوت‌شدگان بسیارند، امّا برگزیدگان اندک.»

مزمور ۲۳

خداوند شبان من است؛ محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. در چراگاههای سرسبز مرا می‌خواباند؛ نزد آبهای آرامبخش رهبری‌ام می‌کند. جان مرا تازه می‌سازد، و به‌خاطر نام خویش، به راه‌های درست هدایتم می‌فرماید. حتی اگر از تاریکترین وادی نیز بگذرم، از بدی نخواهم ترسید، زیرا تو با منی؛ عصا و چوبدستی تو قوّت قلبم می‌بخشند. سفره‌ای برای من در برابر دیدگان دشمنانم می‌گسترانی! سَرَم را به روغن تدهین می‌کنی و پیاله‌ام را لبریز می‌سازی. همانا نیکویی و محبت، تمام روزهای زندگی‌ام در پی من خواهد بود، و سالیان دراز در خانۀ خداوند ساکن خواهم بود.

فیلیپیان ۴‏:‏۱‏-‏۹

پس، ای برادرانِ محبوب من که مشتاق دیدارتانم، ای شما که شادی و تاجِ سر من هستید، ای عزیزان، بدین‌گونه در خداوند استوار باشید. از اِفُودیه استدعا دارم و از سینتیخی تمنا می‌کنم که در خداوند یکرأی باشند. و از تو نیز ای همکار وفادار، تقاضا دارم که این دو بانو را یاری کنی، زیرا همراه با اَکْلیمِنتُس و دیگر همکارانم که نامشان در دفتر حیات نوشته شده است، دوشادوش من برای کار انجیل مجاهده کرده‌اند. همیشه در خداوند شاد باشید؛ باز هم می‌گویم: شاد باشید. بگذارید ملایمت شما بر همگان آشکار باشد. خداوند نزدیک است. برای هیچ چیز نگران نباشید، بلکه در هر چیز با دعا و استغاثه، همراه با شکرگزاری، درخواستهای خود را به خدا ابراز کنید. بدین‌گونه، آرامش خدا که فراتر از تمامی عقل است، دلها و ذهنهایتان را در مسیحْ عیسی محفوظ نگاه خواهد داشت. در پایان، ای برادران، هرآنچه راست است، هرآنچه والاست، هرآنچه درست است، هرآنچه پاک است، هرآنچه دوست‌داشتنی و هرآنچه ستودنی است، بدان بیندیشید. اگر چیزی عالی است و شایان ستایش، در آن تأمل کنید. آنچه از من آموخته و پذیرفته‌اید و هرآنچه از من شنیده و یا در من دیده‌اید، همان را به عمل آورید، که خدای آرامش با شما خواهد بود.

اشعیا ۲۵‏:‏۱‏-‏۹

ای یهوه، تو خدای من هستی، تو را برمی‌افرازم و نامت را می‌ستایم، زیرا که اعمال عجیب کرده‌ای، و تدبیرات قدیم خود را به انجام رسانیده‌ای، در امانت و راستی. شهر را به پشته‌ای بدل کرده‌ای، و شهر مستحکم را به ویرانه‌ای؛ کاخ بیگانگان دیگر شهری نیست، و هرگز از نو بنا نخواهد شد. پس ملتهای نیرومند تو را حرمت خواهند داشت، و شهرهای اقوامِ ستم‌پیشه از تو خواهند ترسید. تو برای بینوایان پناهگاه بوده‌ای، پناهگاهی برای نیازمندان به هنگام تنگی. در توفانها آنان را سرپناهی، در گرمای روز سایۀ خود را بر آنان می‌گستری. زیرا دَم ستمگران مانند وزش توفان است بر دیوار، و چون گرمای بیابان. تو هیاهوی بیگانگان را خاموش می‌سازی؛ چنانکه سایۀ ابری گرمای سوزان را فرو می‌نشاند، همچنان آواز ستمگران خاموش می‌گردد. خداوند لشکرها در این کوه ضیافتی بر پا خواهد کرد، ضیافتی از خوراکهای لذیذ برای جمیع ملتها. ضیافتی از شراب کهنه، خوراکهای پر مغز و مرغوبترین شرابها. او پوششی را که بر تمام ملتها افکنده شده است، و سِتری را که بر جمیع قومها گسترده است، در این کوه فرو خواهد بلعید. او مرگ را تا به ابد فرو خواهد بلعید؛ خداوندگارْ یهوه اشکها را از هر چهره خواهد زدود، و ننگ قوم خویش را از تمامی زمین بر خواهد گرفت، زیرا که خداوند سخن گفته است. در آن روز خواهند گفت: «هان این خدای ما است که منتظر او بودیم تا نجاتمان بخشد. این خداوند است که منتظر او بودیم، پس در نجات او وجد و شادی کنیم.»

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.