نان روزانه

نام ما جزئی حیاتی از هویت و عزت نفس ماست. اما در این ماجرا، به کسی برمی‌خوریم که فقط با عنوان «زن علیل» شناخته شده است. پشت خمیده‌اش او را مجبور می‌ساخت به زمین نگاه کند. او قادر نبود به چشم مردم بنگرد، و احتمالاً به سایر اندامهای بدنش نیز آسیب رسیده بود. این زن جز اینکه قربانی خوانده شود، هویت دیگری نداشت. به احتمال قوی، شانه‌هایش باری سنگین‌تر از آنچه هر کس دیگری تصورش را می‌کرد، بر دوش می‌کشیدند. در انجیل، او نمایندۀ همۀ آنانی است که زیبایی روحشان به علت برچسبی که بر پیشانی‌شان چسبانیده‌اند، دیده نمی‌شود- برچسب‌هایی چون «همجنس‌گرا»، «غیرمسیحی»، «پناهجو»، «مهاجر». این فهرست را می‌توان بسیار طولانی کرد.

شفایی که عیسی به‌انجام رسانید، آن «خلاصی‌دادن»، جنبۀ جسمانی داشت. پشت او راست شد و توانست راست‌قامت بایستد. اما او شفای دیگری نیز دریافت کرد. عیسی او را «دختر ابراهیم» خواند. در میان همۀ انجیل‌ها، این تنها جایی است که این اصطلاح به‌کار رفته است. عیسی این زن را بعنوان وارث کسی گرامی داشت که در یک شب پرستاره، این وعده را دریافت کرد که امتی عظیم و مبارک از او پدید خواهد آمد (پیدایش ۱۵:‏۵-‏۶). این زن وارث این برکت بود و اکنون «خلاصی یافته بود» تا خودش باعث برکت دیگران گردد. عیسی یکبار دیگر، نقطۀ پایان زندگی یک انسان را تبدیل کرد به یک «کاما» یا «ویرگول»، تا بتواند زندگی جدیدی را با خودش، با همسایگانش، و با خدایش آغاز کند.

وقتی دنیا می‌کوشد ما را دفن کند، خدا ما را بذر می‌سازد. من از خود می‌پرسم زندگی این زن از آن روز به بعد، چه شکلی به خود گرفت، آن هنگام که شروع کرد به زندگی‌کردن، و تبدیل به شخصی شد که خدا در نظر داشت.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.