نان روزانه

کلام امروز: زکریا ۱۱:‏۴ تا آخر | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمورهای ۳۲ و ۳۶مرقس ۱۱:‏۱۲-‏۲۶

در نظر زکریا، تصویر شبانی، تصویری از امر رهبری است. وحی‌هایی دربارۀ شبانی در فصل‌های ۹ تا ۱۴ پراکنده هستند. آنها عمدتاً وحی‌های داوری بر کسانی هستند که در انجام وظیفۀ خطیر خود برای رهبری ملت در دورۀ بعد از تبعید، و در زمانی پر از مخاطرات عظیم، کوتاهی کرده بودند (آیۀ ۱۷).
آیات ۴ تا ۱۵ اندکی متفاوت هستند، اما بر موضوعی مشابه تمرکز دارند. در اینجا از نبی خواسته می‌شود تا دست به عمل نمادین نیرومندی بزند، مانند انبیایی که پیش از او خدمت می‌کرده بودند. در این موقعیت، از او خواسته شد که شبان شود، و نقش رهبری یا شاهی را به صورت نمادین نشان دهد، اما او می‌بایست گله‌ای را شبانی کند که برای ذبح آماده می‌شد.

این وحی دربارۀ مسؤولیت رهبران نیست، بلکه مسؤولیت آنانی که تحت رهبری قرار می‌گیرند. قوم یهود تحت داوری خدا قرار داشتند، اما قادر نبودند خطری را که در معرض آن بودند، ببینند. عمل هراس‌انگیز نبی در شکستن چوبدستی «لطف» و چوبدستی «اتحاد»، نمادی است از تغییری عمیق در رابطۀ خدا با قومش.

این آیات در کل، ما را الهام می‌بخشند تا بر امر رهبری و جماعت‌ها تأمل کنیم. نخست باید بر خصوصیات لازم برای یک شبان خوب تأمل کنیم، در نقطه مقابل شبانان فاقد ارزش که در اینجا توصیف شده‌اند. این خصوصیات را در خداوندگار، عیسای مسیح، آن شبان نیکو می‌بینیم. دوم، باید بر خصوصیات لازم برای جماعتی تحت رهبری تأمل کنیم، جماعتی که باید توجهات و کار رهبری‌ای را که به ایشان عرضه می‌شود، بپذیرد و به آن واکنش نشان دهد. کار رهبری عبارتست از یک رابطه، و نه صرفاً یک کار و وظیفه.

دعای امروز

ای خداوندگارْ خدای ما،
از کلیسایت در برابر هرگونه تعلیم نادرست دفاع کن،
و معرفت حقیقت خود را به قومت ارزانی بدار،
تا از حیات جاویدان بهره‌مند شویم،
در عیسای مسیح، خداوندگار ما.

مطالعهٔ کتاب مقدس

زکریا ۱۱:‏۴ تا آخر

یهوه خدای من چنین می‌فرماید: «گوسفندان کشتاری را بچران. خریدارانشان آنها را سر خواهند برید و تقصیرکار شمرده نخواهند شد، و فروشندگانشان خواهند گفت: ”متبارک باد خداوند! زیرا که دولتمند شده‌ایم!“ و شبانانشان بر آنها رحم نخواهند کرد. زیرا خداوند می‌فرماید که دیگر بر ساکنان این سرزمین رحم نخواهم کرد. اینک هر یک را به دست همسایه و به دست پادشاهش تسلیم خواهم نمود. آنان این سرزمین را با خاک یکسان خواهند کرد، و من آنان را از چنگ ایشان نخواهم رهانید.» پس من گوسفندان کشتاری یعنی گلۀ ستمدیده را چرانیدم. سپس دو چوبدستی برای خود برگرفتم؛ یکی را ’لطف‘ و دیگری را ’اتحاد‘ نامیدم، و گله را چرانیدم. در یک ماه سه شبان را منقطع ساختم. اما از دست گله به تنگ آمدم و آنها نیز از من بیزار شدند. پس گفتم: «شبان شما نخواهم بود. هر که می‌باید بمیرد، بگذار بمیرد، و هر که می‌باید هلاک شود، بگذار هلاک شود؛ و آنها که باقی می‌مانند، گوشت یکدیگر را بخورند.» آنگاه چوبدستیِ خود ’لطف‘ را برگرفتم و آن را شکستم تا عهدی را که با همۀ قومها بسته بودم، باطل کنم. پس در آن روز باطل شد و ستمدیدگانِ گله که بر من می‌نگریستند، دریافتند که این کلام خداوند بود. سپس به آنها گفتم: «اگر صلاح می‌دانید مزد مرا بدهید، وگرنه ندهید.» پس به جهت مزد من، سی سکۀ نقره وزن کردند. آنگاه خداوند دربارۀ این قیمت گران که بر من نهادند، به من گفت: «آن را نزد کوزه‌گر بیفکن!» پس آن سی پاره نقره را برگرفتم و آن را در خانۀ خداوند، نزد کوزه‌گر افکندم. آنگاه چوبدستی دوّم خود ’اتحاد‘ را شکستم، تا آن برادری را که میان یهودا و اسرائیل بود، باطل کنم. سپس خداوند مرا گفت: «دیگر بار، وسایل شبانیْ ابله را برای خود برگیر، زیرا اینک شبانی را در این سرزمین برمی‌انگیزم که در فکر آنان که هلاک می‌شوند نخواهد بود، و در پی بره‌ها نخواهد رفت؛ مجروحان را درمان نخواهد کرد و ایستادگان را نخواهد پرورد، بلکه گوشت فَربِهان را خواهد خورد و سُمهایشان را خواهد کَند. «وای بر شبان باطل که گله را رها می‌کند! باشد که شمشیر بر بازویش و بر چشم راستش فرود آید! باشد که بازویش به‌تمامی خشک شود، و چشم راستش یکسره کور گردد!»

مزمورهای ۳۲ و ۳۶

مرقس ۱۱:‏۱۲-‏۲۶

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.