نان روزانه

کلام امروز: یوحنا ۲۱:‏۱-‏۱۴ | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمور ۲۸مزمور ۲۹تثنیه ۴:‏۱-‏۱۴

این صحنه آکنده است از فیزیکی یا جسمانی بودنِ صرفِ حیات رستاخیز: شغل ماهیگیری، آتشی که با زغال شعله‌ور بود، ماهی پخته و نان. همچنین پُر است از نمادها: توری که پاره نشده بود، تعداد ماهی‌های صیدشده، و خودِ ماهی‌ها. اما آنچه در کانون این ماجرا قرار دارد، تغذیه‌کردن و تغذیه‌شدن است. شاگردان، مانند سایر ظهورهای عیسی در انجیل یوحنا، عیسی را به‌تدریج شناختند. اما در این فصل، تأکید بر دعوت عیسی از ایشان برای صرف غذاست، و نه بر نیاز به گشودن چشم ایمان.
گرچه حال و هوای این ماجرا حکایت از «عشاء ربانی» دارد، اما فاقد نکات مربوط به شام آخر است که در سایر انجیل‌ها یافت می‌شود. عیسی شاگردان را با نان و ماهی تغذیه کرد. گرچه پیش از آنکه شاگردان صید خود را به ساحل بکشند، ماهی بر آتش در حال پخت بود، اما باز هم مقداری از ماهی‌های صیدشده به سفره اضافه شد. این ما را به یاد معجزهٔ خوراک دادن به پنج هزار نفر می‌اندازد که طی آن، پسر کوچکی مواد اولیه را تأمین کرد. این نکته ارتباطی را برقرار می‌سازد با کلمه‌ای که عیسی برای ایشان به‌کار برد، یعنی «ای فرزندان». تورهای در حال انفجار، بعد از شبی پرزحمت و بی‌ثمر، بازتابی است نه فقط از فراوانی‌ای که عیسی فراهم می‌سازد، بلکه یادآور دعوتی است که از شاگردان به‌عمل آمد، همان‌طور که در انجیل لوقا ذکر شده است.

ما در مقام شاگرد، از سوی عیسی دعوت شده‌ایم و تغذیه می‌شویم. ما نیز نیاز داریم وقتی را صرف کنیم تا بنشینیم و با او خوراک بخوریم، همچنین با یکدیگر، تا ما نیز برای کار پادشاهی خدا تغذیه گردیم.

دعای امروز

ای پدر قادر مطلق،
تو یگانه پسرت را دادی تا در راه گناهان ما جان فدا کند،
و برای پارسا ساختن ما، از میان مردگان برخیزد:
عطا فرما تا خمیرمایهٔ بدی و شرارت را از خود دور سازیم،
تا در خلوص و پاکی زندگی و راستی
پیوسته تو را خدمت کنیم؛
به‌واسطهٔ شایستگی پسرت، عیسای مسیح، خداوندگار ما،
که با تو زنده است و سلطنت می‌کند،
در اتحاد با روح‌القدس،
یک خدا، اکنون و تا ابدالآباد.

مطالعهٔ کتاب مقدس

یوحنا ۲۱:‏۱-‏۱۴

پس از این وقایع، عیسی بار دیگر خود را در کنار دریاچۀ تیبِریه بر شاگردان نمایان ساخت. او این‌چنین نمایان گشت: روزی شَمعون پطرس، تومای معروف به دوقلو، نَتَنائیل از مردمان قانای جلیل، پسران زِبِدی و دو شاگرد دیگر با هم بودند. شَمعون پطرس به آنها گفت: «من به صید ماهی می‌روم.» آنها گفتند: «ما نیز با تو می‌آییم.» پس بیرون رفته، سوار قایق شدند. امّا در آن شب چیزی صید نکردند. او به آنها گفت: «ای فرزندان، چیزی برای خوردن ندارید؟» پاسخ دادند: «نه!» گفت: «تور را به جانب راست قایق بیندازید که خواهید یافت.» ایشان چنین کردند و از فراوانی ماهی قادر نبودند تور را به درون قایق بکشند. سحرگاهان، عیسی در کنار ساحل ایستاد؛ امّا شاگردان درنیافتند که عیسی است. شاگردی که عیسی دوستش می‌داشت، به پطرس گفت: «خداوند است!» شَمعون پطرس چون شنید که خداوند است، در دم جامۀ خود را گرد خویش پیچید - زیرا آن را از تن به در آورده بود - و خود را به دریا افکند. امّا دیگر شاگردان با قایق آمدند، در حالی که تورِ پر از ماهی را با خود می‌کشیدند، زیرا فاصلۀ آنها با ساحل فقط دویست ذِراع بود. چون به ساحل رسیدند، دیدند آتشی با زغال افروخته است و ماهی بر آن نهاده شده، و نان نیز هست. عیسی به ایشان گفت: «از آن ماهیها که هم‌اکنون گرفتید، بیاورید.» شَمعون پطرس به درون قایق رفت و تور را به ساحل کشید. تورْ پر از ماهیهای بزرگ بود، به تعداد صد و پنجاه و سه ماهی. و با اینکه شمار ماهیها بدین حد زیاد بود، تور پاره نشد. عیسی به ایشان گفت: «بیایید صبحانه بخورید.» هیچ‌یک از شاگردان جرأت نکرد از او بپرسد، «تو کیستی؟» زیرا می‌دانستند که خداوند است. این سوّمین بار بود که عیسی پس از برخاستن از مردگان بر شاگردان خویش نمایان می‌شد. عیسی پیش آمده، نان را برگرفت و به آنها داد، و نیز ماهی را.

مزمور ۲۸

ای خداوند، ای صخرۀ من، تو را می‌خوانم گوش خویش بر من مبند. مبادا اگر خاموش بمانی، همچون کسانی گردم که به گودال فرو می‌روند. چون تو را به یاری می‌خوانم، و دستانم را به سوی قُدس‌الاقداس تو برمی‌افرازم فریاد التماسم را بشنو. مرا با شریران محکوم مکن، با آنان که شرارت را پیشۀ خود ساخته‌اند؛ که با همسایگانشان دَم از صلح و صفا می‌زنند، اما بدی در دل ایشان است. آنان را بر حسب اعمالشان جزا ده، و بر طبق شرارتِ کَرده‌هایشان؛ آری، بر حسب عمل دستهاشان جزایشان ده و ایشان را به سزای اعمالشان برسان. از آن رو که به کارهای خداوند اعتنا نمی‌کنند و نه به عمل دستهای او، پس ایشان را منهدم خواهد ساخت و دیگر هرگز بنا نخواهد کرد. متبارک باد خداوند، زیرا فریاد التماس مرا شنیده است. خداوند نیرو و سپر من است؛ دلم بر او توکل دارد، و مدد یافته‌ام. قلبم آکنده از شادی است و با سرود، او را سپاس می‌گویم. خداوند قوّت قوم خویش است، و قلعۀ نجات برای مسیح خود. قوم خویش را نجات بخش و میراث خود را مبارک فرما؛ ایشان را شبان باش و تا ابد بر دوش خود ببر.

مزمور ۲۹

ای آسمانیان، وصف خداوند را بگویید! وصف جلال و قوّتِ خداوند را بگویید! وصف جلال نام خداوند را بگویید! خداوند را در فَرّ قدوسیتش پرستش کنید! آوای خداوند بر روی آبهاست؛ خدای جلال رعد می‌دهد، خداوندی که بر روی آبهای بسیار است. آوای خداوند نیرومند است؛ آوای خداوند پرشکوه است. آوای خداوند درختان سِدر را می‌شکند؛ خداوند سِدرهای لبنان را در هم می‌شکند. او لبنان را همچون گوساله‌ای برمی‌جهاند، و سیریون را چونان گاوی جوان. آوای خداوند تیرهای آتشین آذرخش می‌فرستد. آوای خداوند بیابان را می‌لرزاند؛ خداوند بیابان قادِش را می‌لرزاند. آوای خداوند سروها را می‌لرزاند و جنگل را بی‌برگ می‌گرداند. در معبد او همگان ندا می‌کنند: «جلال!» خداوند بر توفان آب جلوس فرموده است، خداوند چون پادشاه جلوس فرموده است، تا به ابد. باشد که خداوند قوم خود را نیرو بخشد؛ باشد که خداوند قوم خود را به سلامتی مبارک سازد.

تثنیه ۴:‏۱-‏۱۴

این را که چگونه آن روز در حوریب در حضور یهوه خدای خود ایستاده بودید که خداوند مرا گفت: ”قوم را نزد من گِرد آور تا سخنانم را به ایشان بشنوانم، تا بیاموزند که در تمامی روزهای زندگی خود بر زمین از من بترسند و به فرزندان خویش نیز چنین بیاموزند.“ و در آن هنگام، خداوند مرا امر فرمود که فرایض و قوانین را به شما تعلیم دهم، تا آنها را در سرزمینی که برای تصرفش از اردن عبور می‌کنید، به جای آرید. او عهد خود را که شما را به نگاه داشتنش امر فرموده بود برای شما بیان کرد، یعنی ده فرمان را، و آنها را بر دو لوح سنگی نوشت. آنگاه خداوند با شما از میان آتش سخن گفت. شما آوای کلام را می‌شنیدید ولی صورتی نمی‌دیدید؛ تنها آوا را می‌شنیدید. و شما نزدیک آمده، در پای کوه ایستادید در حالی که کوه تا به دلِ آسمان در شعله‌های آتش می‌سوخت و تاریکی بود و ابر و ظلمت غلیظ. «فقط مراقب و بسیار مواظبِ خویشتن باشید مبادا این چیزها را که چشمان شما دیده است از یاد ببرید، و مبادا اینها در همۀ ایام عمرتان از دل شما بیرون رود؛ آنها را به فرزندانتان و فرزندان فرزندانتان تعلیم دهید. و کدام قوم بزرگ است که دارای فرایض و قوانین عادلانه‌ای همچون این شریعت باشد که امروز من در برابر شما می‌نهم؟ زیرا کدام قوم بزرگ است که خدایشان نزدیک ایشان باشد آن‌گونه که یهوه، خدای ما است، هرگاه نزد او دعا می‌کنیم؟ پس آنها را نگاه داشته، به جای آرید، زیرا این است حکمت و فهم شما در نظر قومهایی که چون همۀ این فرایض را بشنوند، خواهند گفت: ”بدرستی این قومِ بزرگ، مردمانی حکیم و فهیمند.“ اینک چنانکه یهوه خدایم مرا امر فرمود، فرایض و قوانین به شما آموختم تا در سرزمینی که برای تصرف بدان داخل می‌شوید، به آنها عمل کنید. اما شما که به یهوه خدایتان چسبیدید، همگی تا به امروز زنده‌اید. چشمان شما آنچه را خداوند در بَعَل‌فِعور کرد، دید، زیرا یهوه خدای شما هر که را از بَعَل خدای فِعور پیروی کرد، از میان شما هلاک ساخت. بر کلامی که من به شما امر می‌فرمایم نه چیزی بیفزایید و نه چیزی از آن کم کنید، تا فرمانهای یهوه خدایتان را که من به شما امر می‌فرمایم، نگاه دارید. «اکنون ای اسرائیل، به فرایض و قوانینی که من به شما تعلیم می‌دهم گوش فرا دهید و آنها را به جای آرید، تا زنده بمانید و به آن سرزمینی که یهوه خدای اجدادتان به شما می‌دهد داخل شده، آن را به تصرف آورید.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.