نان روزانه

این برای کنیسه‌های قونیه و انطاکیۀ پیسیدیه، کار آسانی نبود. فکرش را بکنید: پولس و برنابا همراه با دوستان و پیروان‌شان، به این کنیسه‌ها می‌رفتند و موعظه می‌کردند تا قلب‌ها تبدیل شوند. این برای آنها همان‌قدر سخت بود که امروزه، خادمی از یک فرقه، بخواهد از موقعیت خود به‌عنوان واعظ مهمان سوءاستفاده کرده، تلاش کند تا اعضای یک کلیسا را به جرگۀ جماعت خود درآورد.
اما پولس و برنابا برای گسترش این پیام جدید، حسابی روی نوار موفقیت بودند. آنان هر جا که می‌رفتند، عجایب و شگفتی‌ها به ظهور می‌رسید. لوقا هم با ظرافت به ما می‌گوید که تأثیر پیام آنها بر یهودیان و یونانیان یکسان بود.

لوقا عکس‌العمل مردم این دو شهر را در تضاد با هم به تصویر می‌کشد. مردان سرشناس شهر در انطاکیۀ پیسیدیه، کارزار حساب‌شده‌ای برای بدنام کردن پولس و برنابا به راه انداخته و آن دو را از شهر بیرون راندند. اما در قونیه، به‌نظر می‌رسد با وجود ترفند مشابهی که برخی رهبران تدارک دیدند، پولس و برنابا توانستند بر اوضاع مسلط شده، مدتی را آنجا بمانند.

یکی از چیزهای روح‌انگیز که کتاب اعمال رسولان دائماً به ما یادآوری می‌کند، این است که کلیسای اولیه، چقدر می‌توانست عمل‌گرا و انطباق‌پذیر باشد. شاگردان سبک سفر می‌کردند، ماهرانه تدابیرشان را تعیین می‌کردند و همچنان پذیرای آموختن چیزهای جدید و فرهنگ مخاطبان‌شان می‌ماندند. تصورات آنان در مورد بشارت، دائماً توسط کسانی که خارج از ایمان یهودی بودند به چالش کشیده و دگرگون می‌شد. این درس نمی‌توانست واضح‌تر از این باشد.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.