وقتی صبحانه تمام شد، دیگر به جزئیات صحنه اشارهای نمیشود، بلکه توجه معطوف میگردد به گفتگویی صمیمی میان عیسی و پطرس. این نکته که عیسی سه بار از پطرس سؤال کرد، ما را به این استنباط هدایت میکند که آن را انعکاسی بدانیم از پیشگویی او دربارهٔ سه بار انکار پطرس، همانطور که قبلاً در انجیل یوحنا بیان شده بود (یوحنا ۱۳:۳۸). در ضمن، در طول این پیشگویی، عیسی بهطور غیرمستقیم نبوت کرد که روزی پطرس تا پای شهادت، او را پیروی خواهد کرد و پطرس هم قول داد که حاضر است جان خود را فدای عیسی کند. در آن موقعیت، سخن پطرس بازتابی بود از واژگانی که برای توصیف «شبان نیکو»، در یوحنا ۱۰:۱۱ بهکار رفته، شبانی که «جان خود را در راه گوسفندان مینهد.»
اما پیش از تحقق چنین تقدیر و سرنوشتی، پطرس میبایست وظایفی انجام دهد. گوسفندانی بودند که نیاز به مراقبت و تغذیه داشتند. میبایست شبانی میشدند. آنگونه که یوحنا به ماجرای تفقد از پطرس شکل میدهد، تبدیل میشود به موضوعی برای تأمل و تعمق بر مفهوم شاگردی. عیسی با بازگرداندن پطرس به گلهٔ خود، پس از آنکه وی او را در طول محاکمهاش انکار کرد، به کند و کاو اعماق دل او پرداخت. او میخواست بداند که آیا سخنان و اعمال پطرس بر او بهعنوان بنیان و شالودهٔ کلیسای آتی، متمرکز هستند یا نه.
آنانی که قرار بود از سوی پطرس تغذیه شوند، متعلق به او نبودند، بلکه به عیسی، از اینرو، بسیار گرانبها بودند. پطرس بهعنوان رهبر راستین دیگران، وظیفهای مقدس بر عهده داشت، وظیفهای که تنها بهواسطهٔ اطاعتش از دعوت عیسی برای پیروی از او میتوانست اِعمال شود.
دعای امروز
ای پدر قادر مطلق،
تو یگانه پسرت را دادی تا در راه گناهان ما جان فدا کند،
و برای پارسا ساختن ما، از میان مردگان برخیزد:
عطا فرما تا خمیرمایهٔ بدی و شرارت را از خود دور سازیم،
تا در خلوص و پاکی زندگی و راستی
پیوسته تو را خدمت کنیم؛
بهواسطهٔ شایستگی پسرت، عیسای مسیح، خداوندگار ما،
که با تو زنده است و سلطنت میکند،
در اتحاد با روحالقدس،
یک خدا، اکنون و تا ابدالآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
یوحنا ۲۱:۱۵-۱۹
پس از صبحانه، عیسی از شَمعون پطرس پرسید: «ای شَمعون، پسر یوحنا، آیا مرا بیش از اینها محبت میکنی؟» او پاسخ داد: «بله سرورم؛ تو میدانی که دوستت میدارم.» عیسی به او گفت: «از برههای من مراقبت کن.» بار دوّم عیسی از او پرسید: «ای شَمعون، پسر یوحنا، آیا مرا محبت میکنی؟» پاسخ داد: «بله سرورم؛ میدانی که دوستت میدارم.» عیسی گفت: «گوسفندان مرا شبانی کن.» بار سوّم عیسی به او گفت: «ای شَمعون، پسر یوحنا، آیا مرا دوست میداری؟» پطرس از اینکه عیسی سه بار از او پرسید، «آیا مرا دوست میداری؟» آزرده شد و پاسخ داد: «سرورم، تو از همه چیز آگاهی؛ تو میدانی که دوستت میدارم.» عیسی گفت: «از گوسفندان من مراقبت کن. آمین، آمین، به تو میگویم، زمانی که جوانتر بودی کمر خویش برمیبستی و هر جا که میخواستی میرفتی؛ امّا چون پیر شوی دستهایت را خواهی گشود و دیگری کمر تو را بربسته، به جایی که نمیخواهی خواهد برد.» عیسی با این سخن به چگونگی مرگی اشاره میکرد که پطرس با آن خدا را جلال میداد. سپس عیسی به او گفت: «از پی من بیا.»
مزمور ۵۷
مرا فیض عطا فرما، خدایا، مرا فیض عطا فرما! زیرا جان من در تو پناه میجوید؛ زیر سایۀ بالهایت پناه میگیرم، تا این بلایا بگذرد. نزد خدای متعال فریاد برمیآورم، نزد خدایی که مقصودش را برای من به انجام میرساند. از آسمان فرستاده، مرا نجات خواهد داد؛ و آنان را که بر من پا میگذارند توبیخ خواهد کرد؛ سِلاه خدا محبت و وفاداری خود را خواهد فرستاد. جانم در میان شیران است، در میان آتشافروزان میخوابم؛ در میان آدمیانی که دندانهایشان نیزهها و تیرهاست، و زبانشان شمشیرِ برّان. خدایا، بر آسمانها متعال شو، و جلالت بر تمامی زمین باشد! در برابر پاهایم دام گستردند، و جانم خم گردید! بر سر راهم چاه کندند، اما خود بدان فرو افتادند. سِلاه ای جان من، بیدار شو! ای چنگ و بربط بیدار شوید! من سپیدهدم را بیدار خواهم کرد! دل من مستحکم است، خدایا، دل من مستحکم است؛ سرود خواهم خواند و خواهم نواخت. زیرا محبت تو عظیم است، تا به آسمانها، و وفاداریت تا به ابرها! خداوندگارا، تو را در میان ملتها خواهم ستود، و از بهر تو در میان طوایف خواهم سرایید. خدایا، بر آسمانها متعال شو، و جلالت بر تمامی زمین باشد!
مزمور ۶۱
خدایا، فریاد مرا بشنو و به دعایم گوش فرا ده! از کرانهای زمین تو را میخوانم، هنگامی که دلم لرزان است. مرا به صخرهای که بلندتر از من است هدایت فرما. زیرا که تو پناهگاه من بودهای، و برج نیرومند در برابر دشمن. بگذار تا به ابد در خیمۀ تو قرار یابم و زیر سایۀ بالهایت پناه گیرم. سِلاه زیرا تو، خدایا، نذرهایم را شنیدهای، و میراث ترسندگانِ نامت را به من ارزانی داشتهای. بر ایام عمر پادشاه بیفزا و بر سالهای او، تا نسلهای بسیار! تا ابد در حضور خدا بر تخت شاهی نشیند، محبت و وفاداری خود را به مراقبت او برگمار! پس نام تو را پیوسته خواهم سرایید، و نذرهای خود را هر روزه ادا خواهم کرد.
تثنیه ۴:۱۵-۳۱
«در آن روز که خداوند در حوریب از میان آتش با شما سخن گفت، هیچ صورتی ندیدید، پس بسیار مراقب باشید مبادا مرتکب فساد شده، تمثالِ تراشیده، به هر صورت و شکل برای خود بسازید، خواه به شکل مرد و خواه به شکل زن و خواه به شکل حیواناتی که روی زمینند یا به شکل پرندگانِ بالداری که در آسمان میپرند، و مراقب باشید مبادا چشمان خویش را به آسمان برافرازید و چون خورشید و ماه و ستارگان و تمامی لشکر آسمان را بینید، گمراه شده، آنها را سَجده و عبادت کنید، حال آنکه یهوه خدایتان آنها را به تمامی قومهایی که زیر آسمانند اختصاص داده است. و یا به شکل خزندگان روی زمین یا ماهیانی که در آبهای زیرِ زمینند. اما خداوند شما را برگرفته، از مصر، آن کورۀ آهن، بیرون آورد تا قومی که میراث خود اوست باشید، چنانکه امروز هستید. اما خداوند به سبب شما بر من خشمگین شد و سوگند خورد که من از اردن عبور نخواهم کرد و به آن سرزمین نیکو که یهوه خدایتان به شما به ملکیت میدهد، داخل نخواهم شد. زیرا من در همین سرزمین خواهم مرد و از اردن نخواهم گذشت، ولی شما خواهید گذشت و آن سرزمین نیکو را به تصرف خواهید آورد. پس مراقب باشید، مبادا عهد یهوه خدای خویش را که با شما بست از یاد ببرید و تمثالِ تراشیده، به شکل هرآنچه یهوه خدایتان شما را از آن بازداشته است، برای خود بسازید. از آن رو که یهوه خدای شما آتش سوزاننده و خدای غیور است. «چون صاحبِ فرزندان و نوادگان شوید و در آن سرزمین سالخورده گردید، اگر مرتکب فساد شده، تمثالِ تراشیده، به هر شکلی بسازید، و آنچه را که در نظر یهوه خدایتان بد است به جای آورده، او را به خشم آورید، آسمان و زمین را امروز شاهد میگیرم که از آن سرزمینی که برای تصرف آن از اردن میگذرید، همانا بهزودی نابود خواهید شد. آری، در آنجا برای مدتی طولانی نخواهید زیست بلکه به تمامی نابود خواهید شد. خداوند شما را در میان قومها پراکنده خواهد ساخت، و شما در میان مردمانی که خداوند شما را به میانِ آنان میرانَد، شماری اندک خواهید بود. شما در آنجا، خدایان چوبی و سنگی را که به دست انسان ساخته شدهاند، عبادت خواهید کرد، خدایانی را که نه میبینند و نه میشنوند و نه میخورند و نه میبویند! ولی از آنجا یهوه خدای خود را خواهید جُست و او را خواهید یافت، به شرطی که او را با تمامی دل و جان بجویید. چون در ایام آخر به تنگی گرفتار آیید و این همه بر سرتان آید، به سوی یهوه خدایتان بازگشت خواهید کرد و به صدای او گوش فرا خواهید داد. زیرا یهوه خدای شما خدایی است رحیم. او بیکار نخواهد نشست و نابودتان نخواهد کرد، و عهد خویش را با پدرانتان که برای آنها سوگند خورد، از یاد نخواهد برد.