نان روزانه

گفته شده که عیسی بجای پاسخ‌دادن به همۀ سؤالات مردم، بیشتر مایل بود همۀ پاسخ‌های ایشان را مورد سؤال قرار دهد. این ماجرا نمونۀ خوبی از این موضوع است، آن هنگام که عیسی در ضیافتی در روز شبّات، پرسید که آیا شفای یک انسان در چنین روزی جایز است یا نه. فقیهان و فریسیان خاموش ماندند. ظاهراً می‌دانستند که عیسی حق دارد با تعلیم ایشان برخوردی جدی کند. پاسخ مذهبی ایشان اگر مورد کند و کاو قرار می‌گرفت، کاملاً مشخص می‌شد که غیرانسانی است. در این ماجرا، هیچ‌کس و هیچ‌چیز نفعی نمی‌بُرد، مگر شاید غرورشان بخاطر ادامه‌دادن به رعایت مقرراتی که باعث اطمینان خاطرشان می‌شد.

عیسی در سراسر خدمت خود، غذاخوردن را همچون نشانه‌ای از پادشاهی خدا به‌کار می‌بُرد، که در آن، هر کسی جایی بر سر سفره داشت، و با شریک‌شدن در مواهب و هدفی مشترک، از مصاحبت با دیگران لذت می‌بُرد. اما او وقتی به اطراف نگریست، دید که میهمانان، این ضیافت را تبدیل به محفلی خصوصی ساخته بودند، نه دربرگیرندۀ همه. آن ضیافتی بود که بجای اینکه بازتاب فروتنی‌شان باشد، تکبرشان را منعکس می‌ساخت، زیرا برای گرفتن بهترین جا سر و دست می‌شکستند. او شرح داد که ضیافت زمانی بهترین کارکرد خود را دارد که قدرشناسی‌مان از حضوریافتن، ارزشمندتر از هر تلاشی برای کنارزدن دیگران باشد. صرف غذا زمانی تبدیل به ضیافت می‌شود که همه مورد استقبال قرار گیرند، همه در همان خوراکها شریک گردند، و هر کس بکوشد باعث غنای رفاقت و امید در آن موقعیت شود. همین نکته در مورد زندگی نیز صادق است. آنانی که خود را بالاتر از دیگران قرار می‌دهند، از زیبایی پادشاهی خدا که حالتی اشتراکی دارد، محروم می‌گردند.

در داستان «ضیافت بابـِب»، نوشتۀ ایزاک دینه‌سِن، که در آن، دگرگونیهای شگرفی در افرادی عادی صورت می‌پذیرد که بر سر یک سفره می‌نشینند، آن دو خواهر که میزبان هستند، به میهمانان نگاه می‌کنند که در پایان ضیافت، به‌هنگام رفتن به خانه، به یکدیگر می‌گویند: «براستی که امشب، ستاره‌ها پایین‌تر آمده‌اند». آری، وقتی فروتنی جایی برای هر کس فراهم می‌سازد، آسمان نزدیکتر می‌شود.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.