نان روزانه

کلام امروز: یوحنا ۲۱:‏۲۰ تا آخر | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمور ۶۴مزمور ۸۴تثنیه ۴:‏۳۲-‏۴۰

«شاگرد محبوب» شخصیتی است اسرارآمیز که گفته شده نگارنده و شاهد «این چیزها» بوده است. نام او در فهرست هفت شاگردی که مشخص شده در این ملاقات سپیده‌دمان با عیسای قیام‌کرده حضور داشتند، نیامده است، اما در آیهٔ ۷ از این روایت، گفته شده که او وقتی هنوز با بقیه در قایق بود، عیسی را شناخت.
موضوع این گفت و شنود کوتاه میان پطرس و عیسی در خصوص آن شاگرد محبوب، به موضوع شاگردی بر می‌گردد، موضوعی که در سرتاسر انجیل دیده می‌شود. این روایت تضاد و تقابل میان دو الگو را برجسته می‌سازد: از یک طرف، الگوی پرشهامت و هیجانی پطرس را می‌بینیم، با آن واکنش‌های پرشور و حرارتش، تعهدات شجاعانه‌اش، برداشت‌های نادرست و شکست‌های حیرت‌انگیزش و از طرف دیگر، صمیمیت آرام و رابطهٔ متقابل میان عیسی و شاگرد محبوب را. در الگوی دوم، هیچ تفویض و واگذاری قدرت و اختیار دیده نمی‌شود، و نه هیچ اِعطای مسئولیت رهبری، هیچ رابطهٔ بحران‌زا و هیچ انتهای هیجان‌انگیزی. این الگو فقط باید شهادتی دائمی و فروتنانه بر واقعیت خداوندگار قیام‌کرده ارائه دهد. هیچ‌یک را نباید برتر از دیگری شمرد. این دو معرف شخصیت‌های متفاوت در بدن مسیح هستند.

تمام اینها در سؤال پطرس و پاسخ عیسی به صورت فشرده بیان شده است. پطرس نیاز به یادآوری داشت که انرژی خروشان و شور و حرارت بی‌حد و حصرش، باید تحت انضباط قرار گیرد و بر عیسی متمرکز شود. این می‌بایست سبک و سیاق شاگردی او باشد. وفاداری دیگران می‌تواند سبک و سیاق دیگری داشته باشد. ما وقتی خود را متعهد به اطاعت از دعوت عیسی می‌سازیم، چه استعدادها و چه نوع شخصیتی را به‌همراه می‌آوریم، اطاعت از این دعوت که «از پی من بیا»؟

دعای امروز

ای مسیحِ قیام‌کرده،
که هیچ دری به رویت بسته نیست،
درهای دل ما را بگشا،
تا خواهان خیریت دیگران باشیم
و مسیر شادمانهٔ ایثار و آرامش را بپیماییم،
برای ستایش خدای پدر.

مطالعهٔ کتاب مقدس

یوحنا ۲۱:‏۲۰ تا آخر

عیسی کارهای بسیار دیگر نیز کرد که اگر یک به یک نوشته می‌شد، گمان نمی‌کنم حتی تمامی جهان نیز گنجایش آن نوشته‌ها را می‌داشت. همان شاگرد است که بر این چیزها شهادت می‌دهد و اینها را نوشته است. ما می‌دانیم که شهادت او راست است. پس این گمان در میان برادران شایع شد که آن شاگرد نخواهد مرد، حال آنکه عیسی به پطرس نگفت که او نخواهد مرد، بلکه گفت «اگر بخواهم تا بازگشت من باقی بماند، تو را چه؟» عیسی به او گفت: «اگر بخواهم تا بازگشت من باقی بماند، تو را چه؟ تو از پی من بیا!» چون پطرس او را دید، از عیسی پرسید: «سرور من، پس او چه می‌شود؟» آنگاه پطرس برگشت و دید آن شاگردی که عیسی دوستش می‌داشت از پی آنها می‌آید. او همان بود که در وقت شام بر سینۀ عیسی تکیه زده و از او پرسیده بود، «سرورم، کیست که تو را تسلیم دشمن خواهد کرد؟»

مزمور ۶۴

خدایا، چون ناله برمی‌آورم، صدایم را بشنو، و حیاتم را از تهدید دشمن حفظ فرما! از دسیسۀ شریران پنهانم بدار و از هنگامۀ بدکاران، که زبان خود را چون شمشیر تیز می‌کنند، و سخنان تلخ را چون تیر بر زه می‌نهند تا از کمینگاههای خود بر راستان نشانه روند؛ و به ناگاه و بی‌پروا بر او تیر می‌افکنند. خویشتن را به کلامی پلید مسلح می‌کنند، و چون سخن می‌گویند، برای پنهان کردن دامهاست؛ و می‌گویند: «کیست که آنها را ببیند؟» بی‌انصافی را تدبیر می‌کنند و می‌گویند: «چه تدبیر کاملی اندیشیدیم!» براستی که دل و ذهن آدمی تفحص‌ناپذیر است! اما خدا تیرها بر ایشان خواهد افکند، و به ناگاه مجروح خواهند شد. زبان آنها را بر ضد خودشان بر خواهد گردانید و نابودشان خواهد کرد؛ و هر که آنان را ببیند بر ایشان سر خواهد جنبانید. آنگاه بنی‌آدم جملگی خواهند ترسید، و کار خدا را اعلام خواهند کرد، و در عمل او تأمل خواهند نمود. باشد که پارسا در خداوند شادی کند و در او پناه جوید، و راست‌دلان جملگی فخر نمایند

مزمور ۸۴

ای خداوندِ لشکرها، چه دلپذیر است مسکن تو! جان من مشتاق بلکه مدهوش گشته است برای صحنهای خداوند! دل من و پیکرم برای خدای زنده فریاد برمی‌آورد. حتی گنجشک نیز برای خود خانه‌ای یافته، و پرستو برای خویشتن آشیانه‌ای، تا جوجه‌های خود را در آن بگذارد؛ در جوار مذبحهای تو، ای خداوندِ لشکرها، که شاهِ من و خدای من هستی. خوشا به حال آنان که در خانۀ تو ساکنند و همواره تو را می‌ستایند. سِلاه خوشا به حال مردمانی که نیرویشان از توست، و دلشان در شاهراههای تو. چون از وادی اشکها می‌گذرند، آن را به چشمه‌ساران بدل می‌سازند، و باران پاییزی نیز آن را به آبگیرها می‌پوشاند. از قوّت تا به قوّت پیش می‌روند، و هر یک در پیشگاه خدا در صَهیون حاضر می‌شوند. ای خداوند، خدای لشکرها، دعایم را بشنو! ای خدای یعقوب، گوش فرا ده! سِلاه خدایا، بر سپرِ ما بنگر! به روی مسیح خود نظر افکن! زیرا یک روز در صحنهای تو بهتر است از هزار در هر جای دیگر؛ دربانیِ خانۀ خدایم را ترجیح می‌دهم بر سکونت در خیمه‌های شرارت. زیرا یهوهْ خدا آفتاب و سپر است؛ یهوه لطف می‌کند و عزّت می‌بخشد. او هیچ چیز نیکو را دریغ نمی‌دارد، از آنان که در راستی گام برمی‌دارند. ای خداوندِ لشکرها، خوشا به حال کسی که بر تو توکل دارد!

تثنیه ۴:‏۳۲-‏۴۰

«اکنون دربارۀ ایام گذشته بپرس، دربارۀ ایامی که پیش از تو بوده است، از روزی که خدا آدم را بر زمین آفرید؛ آری، از این کران آسمان تا کران دیگر، بپرس که آیا تا کنون امری چنین عظیم واقع شده یا مانندِ آن شنیده شده است؟ آیا هرگز قومی صدای خدا را که از میان آتش سخن گوید، شنیده و زنده مانده است، چنانکه شما شنیدید؟ و آیا تا به حال خدایی کوشیده است که برود و قومی از میان قوم دیگر برای خود برگیرد، با مصائب و آیات و معجزات و جنگ، و با دست نیرومند و بازوی افراشته و اعمال عظیم و ترسناک، چنانکه یهوه خدایتان در برابر چشمان شما در مصر برایتان کرد؟ این بر شما نمایانده شد تا بدانید که یهوه خداست و خدایی جز او نیست. او از آسمان صدای خود را به شما شنوانید تا شما را تأدیب کند و بر زمین آتش عظیم خود را به شما نشان داد و سخنان وی را از میان آتش شنیدید. از آنجا که پدرانتان را دوست می‌داشت و نسل ایشان را پس از ایشان برگزید، و به روی خود و با قدرتِ عظیم خویش شما را از مصر به در آورد تا قومهایی را که از شما بزرگتر و نیرومندتر بودند از برابرتان براند و شما را به سرزمین ایشان آورده، آن را به ملکیت شما بخشد، چنانکه امروز شده است، پس امروز بدانید و به یاد آورید که یهوه خداست، بالا در آسمان و پایین بر زمین، و به‌جز او نیست. پس فرایض و فرمانهای او را که من امروز به شما امر می‌فرمایم نگاه دارید، تا شما و فرزندانتان پس از شما روی سعادت بینید، و تا بر سرزمینی که یهوه خدایتان برای همۀ ایام به شما خواهد بخشید، عمر دراز کنید.»

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.