با ظهور این مقدار فنآوریهای مدرن که عملاً کمک میکنند هر کاری را که به ذهنمان میرسد انجام دهیم، معمولاً باعث افتخار است که بتوانیم بگوییم با چندین حرفه بهخوبی آشنا هستیم. غالباً مفید است که قادر باشیم خود را «همهفن حریف» توصیف کنیم. فشاری که بر بسیاری وارد میشود، خصوصاً بر جوانانی که میکوشند وارد بازار کار شوند، این است که نتوانند بهطور همزمان، بیش از یک حرفه را بدانند. این امر میتواند موجب سرخوردگی و ناامیدی گردد.
در تأمل مشهور پولس دربارهٔ عطایای روحانی، نکتهای کاملاً مخالف این را میبینیم. پولس بار دیگر توجه مخاطبین خود را به پی و فونداسیون که همانا خدا و روح مقدس اوست جلب میکند. عطایای بسیاری هست، اما همهٔ آنها به شخصی واحد داده نمیشود، بلکه به گونهای تقسیم میگردد که تنوع آنها کلیتی واحد را تشکیل میدهند، کلیتی که همان «بدن مسیح» است.
شاید این برای ما یک یادآوری سودمند باشد تا بهخاطر یک یا دو کاری شادی کنیم که میتوانیم بهخوبی انجام دهیم، و از اینکه نمیتوانیم هر کاری را بهانجام برسانیم ناراحت نباشیم. شاید این دعوتی باشد برای اینکه دیگران را نیز تشویق کنیم که چنین کنند- یعنی تأمل فقط بر کاری که میتوانند وارد کارزار نمایند.
آنچه حیاتی است، این است که همه با هم کار کنیم. دعوت به اتحاد اهمیتی فراوان دارد.
دعای امروز
ای خداوندگارِ قیامکرده و صعودکرده،
حال که در پیروزی تو شادی میکنیم،
کلیسایت را بر زمین با قدرت و شفقت آکنده ساز،
تا جمیع آنانی که در اثر گناه دور افتادهاند،
بخشایش گناهان را بیابند و آرامش تو را بچشند،
برای جلال خدای پدر.
مطالعهٔ کتاب مقدس
اول قرنتیان ۱۲:۱-۱۳
و امّا در خصوص تجلیات روح، ای برادران، نمیخواهم غافل باشید. میدانید که وقتی بتپرست بودید، به هر نحوی اغوا شده، به سوی بتهای گنگ کشیده میشدید. پس به شما میگویم که هر که به واسطۀ روحِ خدا سخن گوید، عیسی را لعن نمیکند، و هیچکس جز به واسطۀ روحالقدس نمیتواند بگوید «عیسی خداوند است.» باری، عطایا گوناگونند، امّا روحْ همان است؛ عملها گوناگونند، امّا همان خداست که همه را در همه به عمل میآورد. ظهور روح، به هر کس برای منفعتِ همگان داده میشود. به یکی به وسیلۀ روح، کلام حکمت داده میشود، به دیگری به واسطۀ همان روح، کلام معرفت، و به شخصی دیگر به وسیلۀ همان روح، ایمان و به دیگری باز توسط همان روح، عطایای شفا دادن. خدمتها گوناگونند، امّا خداوند همان است؛ به شخصی دیگر قدرت انجام معجزات داده میشود، به دیگری نبوّت، و به دیگری تشخیص ارواح. و باز به شخصی دیگر سخن گفتن به انواع زبانهای غیر بخشیده میشود و به دیگری ترجمۀ زبانهای غیر. امّا همۀ اینها را همان یک روح به عمل میآورد و آنها را به ارادۀ خود تقسیم کرده، به هر کس میبخشد. زیرا بدن هرچند یکی است، از اعضای بسیار تشکیل شده؛ و همۀ اعضای بدن، اگرچه بسیارند، امّا یک بدن را تشکیل میدهند. در مورد مسیح نیز چنین است. زیرا همۀ ما، چه یهود و چه یونانی، چه غلام و چه آزاد، در یک روح تعمید یافتیم تا یک بدن را تشکیل دهیم؛ و همۀ ما از یک روح نوشانیده شدیم.
مزمور ۹۸
برای خداوند سرودی تازه بسرایید، زیرا کارهای شگفت کرده است! دست راست و بازوی قدوسش نجات را برای او به عمل آورده است. خداوند نجات خود را اعلام فرموده، و عدالت نجاتبخش خویش را در نظر قومها آشکار ساخته است. او محبت و وفاداری خود را نسبت به خاندان اسرائیل به یاد آورده است؛ همۀ کرانهای زمین نجات خدای ما را دیدهاند. ای تمامی زمین، برای خداوند فریاد شادمانی سر دهید! بانگ برآورید! هلهله کنید! بسرایید! خداوند را با چنگ بسرایید، با چنگ و با آوای نغمات. با کَرِناها و آوای سُرنا، به حضور یهوه پادشاه بانگ شادی برآورید! دریا و هر چه در آن است بخروشد؛ جهان و همۀ ساکنان آن! نهرها دستک زنند، و کوهها فریاد شادمانی سر دهند، در حضور خداوند، زیرا که برای داوری زمین میآید. او جهان را به عدالت داوری خواهد کرد، و قومها را به انصاف.
مزمور ۹۹
خداوند پادشاهی میکند، پس قومها بلرزند! خداوند در میان کَروبیان بر تخت نشسته است، پس زمین به لرزه درآید! خداوند در صَهیون بزرگ است، و بر تمامی قومها متعال. باشد که نام عظیم و مَهیب تو را بستایند! او قدوس است! پادشاه در اقتدار خویش، عدالت را دوست میدارد؛ تو مساوات را برقرار کردهای، و عدالت و انصاف را در یعقوب به عمل آوردهای. یهوه خدای ما را برافرازید، و در قدمگاه او پرستش کنید، که او قدوس است! موسی و هارون از کاهنانش بودند، و سموئیل، از خوانندگانِ نام او. خداوند را خواندند و او ایشان را اجابت فرمود. در ستون ابر با ایشان سخن گفت؛ و آنان شهادات او را نگاه داشتند، و فریضهای را که بدیشان عطا فرمود. ای یهوه، خدای ما، تو ایشان را اجابت فرمودی! تو آنان را خدایی آمرزنده بودی، اما از کردار بدشان انتقام کشیدی! یهوه، خدای ما را برافرازید، و در کوه مقدسش پرستش کنید! زیرا یهوه خدای ما قدوس است!
اول سموئیل ۱۰:۱-۱۰
مردی بود از رامَهتایِمصوفیم، از کوهستان اِفرایِم، به نام اِلقانَه، پسر یِروحام، پسر اِلیهو، پسر توحو، پسر صوف. او اِفرایِمی بود. اِلقانَه دو زن داشت؛ نام یکی حَنّا و نام دیگری فِنِنَّه بود. فِنِنَّه فرزندان داشت، اما حَنّا را فرزندی نبود. آن مرد هر سال از شهر خود به شیلوه میرفت تا خداوند لشکرها را پرستش کند و به او قربانی تقدیم نماید. حُفنی و فینِحاس، پسران عیلی، در آنجا کاهنان خداوند بودند. اِلقانَه در روزی که قربانی تقدیم میکرد، به زنش فِنِنَّه و تمامی پسران و دختران او سهمها میداد. اما به حَنّا سهم دوچندان میداد، زیرا او را دوست میداشت، هرچند خداوند رَحِم او را بسته بود. ولی از آنجا که خداوند رَحِم حَنّا را بسته بود، هَوویش فِنِنَّه او را سخت برمیافروخت تا آزردهاش سازد. و این سال به سال تکرار میشد. هر بار که حَنّا به خانۀ خداوند میرفت، هَوویش او را برمیافروخت و در نتیجه حَنّا میگریست و چیزی نمیخورد. شوهرش اِلقانَه به او میگفت: «حَنّا، چرا گریانی و چیزی نمیخوری؟ چرا دلت غمگین است؟ آیا من برای تو از ده پسر بهتر نیستم؟» یک بار، پس از آن که در شیلوه خوردند و نوشیدند، حَنّا از جای برخاست. عیلیِ کاهن نزد درگاه معبد خداوند بر مسند نشسته بود. حَنّا به تلخی جان نزد خداوند دعا کرد و زار زار بگریست.