ایام عید پاک
در سال ۱۸۷۶ در کتاب ثبت وقایع مدرسهٔ بریتانیایی کریکهاوِل، شهر دوستداشتنی کوچکی در جنوب شرقی ولز، نوشته شده است: «دو دختر، ریچل پراسر و بسی مورگن، گلدوزیشان را تمام کردهاند؛ و شش نفر دیگر… بهتازگی گلدوزی را شروع کردهاند.»
در عصر ویکتوریا کار گلدوزی، فعالیت شایسته و مناسبی برای دختران جوان محسوب میشد، زیرا معتقد بودند مهارتهای سوزندوزی در اشتغال احتمالی آنان در آینده مؤثر است. غالباً نقش اصلی این کارهای گلدوزیشده، آیات کتابمقدس بود. بنابراین، تصورش سخت نیست که وقتی دختران با زحمت به کار گلدوری میپرداختند، ناخودآگاه مجذوب متن کتابمقدسی میشدند. زمانه عوض شده است، اما تمایل به ارائهٔ پندهای اخلاقیِ کوتاه همچنان بخشی از فرهنگ ماست. اما اکنون کلمات قصار را روی گلدوزیها نمییابیم، بلکه پستهای کوتاه افراد مشهور را در شبکههای اجتماعی مثلاً دربارهٔ خصوصیات اخلاقی مورد نیاز برای رهبری میبینیم.
چرا به چنین سادهسازیهایی نیازمندیم؟ زیرا در دورانی پُر از فشار و جنبوجوش، وقتی باید تصمیم اخلاقی دشواری بگیریم، نیازمندیم جملهای ساده و بهیادماندنی پیدا کنیم تا ما را راهنمایی کند. این راهی برای تنظیم فوری قطبنمای اخلاقیمان است.
آیا توصیهای مؤثرتر از این وجود دارد که «با مردم همانگونه رفتار کنید که میخواهید با شما رفتار کنند؟»
دعای امروز
ای خدا! ای منجی ما!
تو ما را از قدرت تاریکی رها ساختی
و به پادشاهی پسرت آوردی؛
عطا کن همانگونه که او با مرگش ما را به زندگی فرا خوانده است،
باشد که با حضور مدامش در ما، در خوشی ابدی ما را برافرازد؛
در پسرت و خداوند ما عیسای مسیح،
او که زنده است و با تو پادشاهی میکند،
در اتحاد با روحالقدس،
خدای واحد، از حال تا ابدالآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
لوقا ۶:۲۷-۳۸
«امّا ای شما که گوش فرا میدهید، به شما میگویم که دشمنان خود را محبت نمایید و به آنان که از شما نفرت دارند، نیکی کنید. برای هر که نفرینتان کند برکت بطلبید، و هر کس را که آزارتان دهد دعای خیر کنید. اگر کسی بر یک گونۀ تو سیلی زند، گونۀ دیگر را نیز به او پیشکش کن. اگر کسی ردایت را از تو بستاند، پیراهنت را نیز از او دریغ مدار. اگر کسی چیزی از تو بخواهد به او بده، و اگر مال تو را غصب کند، از او بازمخواه. با مردم همانگونه رفتار کنید که میخواهید با شما رفتار کنند. «اگر تنها آنان را محبت کنید که شما را محبت میکنند، چه برتری دارید؟ حتی گناهکاران نیز دوستداران خود را محبت میکنند. و اگر فقط به کسانی نیکی کنید که به شما نیکی میکنند، چه برتری دارید؟ حتی گناهکاران نیز چنین میکنند. و اگر فقط به کسانی قرض دهید که امید عوض از آنان دارید، شما را چه برتری است؟ حتی گناهکاران نیز به گناهکاران قرض میدهند تا روزی از ایشان عوض بگیرند. امّا شما، دشمنانتان را محبت کنید و به آنها نیکی نمایید، و بدون امیدِ عوض، به ایشان قرض دهید، زیرا پاداشتان عظیم است، و فرزندانِ آن متعال خواهید بود، چه او با ناسپاسان و بدکاران مهربان است. پس رحیم باشید، چنانکه پدر شما رحیم است. «داوری نکنید تا بر شما داوری نشود. محکوم نکنید تا محکوم نشوید. ببخشایید تا بخشوده شوید. بدهید تا به شما داده شود. پیمانهای پُر، فشرده، تکان داده و لبریز در دامنتان ریخته خواهد شد! زیرا با هر پیمانهای که بدهید، با همان پیمانه به شما داده خواهد شد.»
مزامیر ۶۵
خدایا ستایش در صَهیون در انتظار توست و نذرها به تو ادا خواهد شد. ای که دعا میشنوی نزد تو تمامی بشر خواهند آمد. آنگاه که اعمال شرارتآمیز بر ما چیره میشود تو نافرمانیهای ما را کفاره میکنی. خوشا به حال آنان که تو برمیگزینی و نزدیک میآوری تا در صحنهای تو ساکن شوند. از نیکویی خانۀ تو سیر خواهیم شد و از قدوسیت معبد تو. با کارهای شگفت در عدالت نجاتبخش خویش ما را اجابت میفرمایی، ای خدای نجات ما، که اعتماد همۀ کرانهای زمین و دوردستترین دریاها بر توست. ای که به نیروی خویش کوهها را برقرار ساختی و خویشتن را به قدرت مسلح کردی؛ که خروش دریاها را خاموش میگردانی، غرّش موجهای آنها و شورش قومها را. ساکنان کرانهای زمین از آیات تو حیرانند، تو مغرب و مشرق را به بانگ شادی وا میداری. تو به زمین روی کرده، آن را آبیاری میکنی، و غنای بسیارش میبخشی. نهر خدا از آب پر است؛ تو غله را برای مردم فراهم میکنی زیرا که چنین تهیه دیدهای. تو شیارهایش را سیراب میکنی و پشتههایش را هموار میسازی؛ به رگبارها آن را نرم میکنی و محصولش را برکت میدهی. به احسان خویش سال را تاجگذاری میکنی؛ جای چرخ ارابههایت نیز از برکت لبریز است. چراگاههای صحرا نیز لبریز است و تپهها کمر خود را به شادمانی بستهاند. چمنزارها خویشتن را به گلهها ملبس ساختهاند و وادیها به غله پوشیده شده است؛ بانگ شادی برمیآورند و میسرایند.
مزامیر ۶۷
خدا ما را فیض و برکت عطا فرماید و روی خود را بر ما تابان کند، سِلاه تا راههای تو در جهان شناخته شود و نجاتت در میان همۀ قومها. خدایا، قومها تو را بستایند، همۀ قومها تو را بستایند. قومها شاد باشند و بانگ شادی برآورند چراکه تو قومها را به انصاف حکم میکنی و امتهای جهان را هدایت مینمایی. سِلاه خدایا، قومها تو را بستایند، همۀ قومها تو را بستایند. آنگاه زمین محصول خود را خواهد داد و خدا، خدای ما، ما را مبارک خواهد ساخت. خدا ما را مبارک خواهد ساخت و همۀ کرانهای زمین از او خواهند ترسید.
اعداد ۱۶:۳۵-۱
قورَح پسر یِصهار، پسر قُهات، پسر لاوی با تنی چند از رِئوبینیان، یعنی داتان و اَبیرام پسران اِلیاب، و اون پسر فِلِت، مردانی را برگرفته، با شماری از بنیاسرائیل، یعنی دویست و پنجاه تن از رهبران جماعت که برگزیدگان شورا و مردانی سرشناس بودند، بر ضد موسی قیام کردند. آنان نزد موسی و هارون گرد آمده، بدیشان گفتند: «شما از حد خود پا فراتر میگذارید. زیرا همۀ جماعت، یعنی هر یک از ایشان، مقدسند و خداوند در میان ایشان است. پس چرا خود را بر جماعت خداوند برمیافرازید؟» موسی چون این را شنید، به روی درافتاد، و به قورَح و تمامی همراهانش، گفت: «صبحگاهان خداوند نشان خواهد داد که چه کسی از آنِ وی و چه کسی مقدّس است، و آن شخص را نزدیک خود خواهد آورد. آن کس را که خداوند برای خود برگزیند، او را نزدیک خود خواهد آورد. پس ای قورَح، تو و تمامی همراهانت چنین کنید: آتشدانها برای خود برگیرید و در آنها آتش نهاده، فردا در پیشگاه خداوند بر آنها بخور بگذارید. مردی که خداوند برگزیند، هم اوست که مقدّس خواهد بود. ای پسران لاوی، شمایید که از حد خود پا فراتر نهادهاید!» موسی همچنین به قورَح گفت: «اکنون ای پسران لاوی گوش فرا دهید! آیا این برای شما چیز کوچکی است که خدای اسرائیل شما را از جماعت اسرائیل ممتاز ساخته است تا شما را نزدیک خویش بیاورد تا خدمت مسکن خداوند را انجام دهید و به حضور جماعت به خدمت بایستید؟ و اینکه او تو و تمامی برادرانت یعنی پسران لاوی را با تو نزدیک خود آورده است؟ حال آیا در پی کهانت نیز هستید؟ بنابراین، تو و همۀ همراهانت بر ضد خداوند گرد آمدهاید! و اما هارون، او کیست که بر ضد او همهمه کنید؟» آنگاه موسی فرستاد تا داتان و اَبیرام، پسران اِلیاب را فرا خوانند، اما آنان گفتند: «نمیآییم! آیا کافی نیست که ما را از سرزمینی که شیر و شهد در آن جاری بود بیرون آوردی تا در این صحرا به کشتن دهی، که میخواهی بر ما سروری نیز بکنی؟ از این گذشته، ما را هم به سرزمینی که شیر و شهد در آن جاری است، درنیاوردی و میراثی از مزرعهها و تاکستانها به ما ندادی. آیا حال میخواهی چشمان این مردمان را نیز به در آوری؟ نه، نخواهیم آمد.» پس موسی بسیار خشمگین شد و به خداوند گفت: «هدیۀ ایشان را منظور مفرما. من حتی یک الاغ از ایشان نستاندهام و زیانی به هیچیک از ایشان نرساندهام.» و موسی به قورَح گفت: «تو و تمامی همراهانت فردا به حضور خداوند حاضر شوید؛ تو و ایشان، و هارون نیز.