نان روزانه

کلام امروز: لوقا ۶:‏۳۹ تا آخر | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزامیر ۱۲۴مزامیر ۱۲۵اعداد ۱۶:‏۳۶ تا آخر

ایام عید پاک

دیروز در کریک‌هاوِل بودیم، جایی که دختران عصر ویکتوریا مشغول خلق کارهای گلدوزی‌شده بودند. در متن امروز، جایی در خاورمیانه‌ایم و از بالای شانهٔ مردی که کنار میز تحریری نشسته است، نگاه می‌کنیم. روی میز را تکه‌های کاغذ پوشانده است و مرد هر یک را به‌دقت مطالعه می‌کند، پیش از آنکه آنها را با نظمی خاص مرتب کند. لوقا مشغول ویراستاری است و به‌طرز عجیبی نیز گلدوزی می‌کند. به‌نظر می‌رسد که بسیاری از گفته‌های مجزای عیسی را گرد آورده است و اکنون می‌خواهد افکار متفاوت را در چارچوبی مشترک جای دهد. این روند هنری دقیقی است: گلدوزی با کلمات.

اما بگذارید اکنون از پشت میز ویراستار به سراغ پدیدآورندهٔ آن سخنان، یعنی خود عیسی برویم. او از عطیهٔ شگفت‌انگیز خلق سخنان ماندگار برخوردار بود. در این فصلی که لوقا ایجاد کرده است، رنگ‌ها و موضوعات سخنان، مکمل یکدیگرند. زیبایی اخلاقی آنها ما را شاداب می‌کند و به چالش می‌کشد. مطمئناً ما با این فاصلهٔ زمانی نمی‌توانیم بستر اصلی هر یک از آن سخنان را بازیابیم، اما نیازی هم به آن نداریم. مهم نیست که آن بستر چه بوده، آنها در موقعیت ما نیز همچنان بی‌واسطه صحبت می‌کنند.

یک تمرین ساده را امتحان کنید. از خودتان بپرسید شما به‌طور خاص مخاطب کدام سخنید، و سپس در این تأمل کنید که چرا این سخن مثل سوزن تیز است.

ای مسیح قیام‌کرده!
تو در کنار دریاچه شاگردانت را بازخواندی؛
به کلیسایت کمک کن تا مطیع فرمانت باشد
و ملت‌ها را با آتش محبت تو برافروزد،
برای جلال خدای پدر.

دعای امروز

ای مسیح قیام‌کرده!
تو در کنار دریاچه شاگردانت را بازخواندی؛
به کلیسایت کمک کن تا مطیع فرمانت باشد
و ملت‌ها را با آتش محبت تو برافروزد،
برای جلال خدای پدر.

مطالعهٔ کتاب مقدس

لوقا ۶:‏۳۹ تا آخر

و این مَثَل را نیز برایشان آورد: «آیا کور می‌تواند عصاکش کور دیگر شود؟ آیا هر دو در چاه نخواهند افتاد؟ شاگرد، برتر از استاد خود نیست، امّا هر که تعلیم و تربیتش به کمال رسد، همچون استاد خود خواهد شد. «چرا پَرِ‌کاهی را در چشم برادرت می‌بینی، امّا از چوبی که در چشم خود داری غافلی؟ چگونه می‌توانی به برادرت بگویی: ”برادر، بگذار پَرِ‌کاه را از چشمت به در آورم“، ولی چوب را در چشم خود نمی‌بینی؟ ای ریاکار، نخست چوب را از چشم خود به در آر، آنگاه بهتر خواهی دید تا پَرِ‌کاه را از چشم برادرت بیرون کنی. «هیچ درخت نیکو، میوۀ بد به‌بار نمی‌آوَرَد و هیچ درخت بد، میوۀ نیکو نمی‌دهد. هر درختی را از میوه‌اش می‌توان شناخت. نه از بوتۀ خار می‌توان انجیر چید، و نه از بوتۀ تمشک، انگور! شخصِ نیک از خزانۀ نیکوی دل خود نیکویی برمی‌آورد، و شخصِ بد از خزانۀ بدِ دل خود، بدی. زیرا زبان از آنچه دل از آن لبریز است، سخن می‌گوید. «چگونه است که مرا ’سرورم، سرورم‘ می‌خوانید، امّا به آنچه می‌گویم عمل نمی‌کنید؟ آن که نزد من می‌آید و سخنانم را می‌شنود و به آن عمل می‌کند، به شما می‌نمایانم به چه کس می‌مانَد. او کسی را مانَد که برای بنای خانه‌ای، زمین را گود کَند و پیِ خانه را بر صخره نهاد. چون سیل آمد و سیلاب بر آن خانه هجوم برد، نتوانست آن را بجنباند، زیرا محکم ساخته شده بود. امّا آن که سخنانم را می‌شنود ولی به آن عمل نمی‌کند، کسی را مانَد که خانه‌ای بدون پی، بر زمین ساخت. چون سیلاب بر آن خانه هجوم بُرد، در دم فرو ریخت و ویرانی عظیم بر جای نهاد.»

مزامیر ۱۲۴

اگر خداوند با ما نمی‌بود - بگذار اسرائیل بگوید - اگر خداوند با ما نمی‌بود، آنگاه که آدمیان بر ما حمله آوردند، و هنگامی که خشمشان بر ما افروخته شد، ما را زنده فرو می‌بلعیدند. آنگاه سیل ما را در کام می‌کشید، و آبها از سَرِ ما می‌گذشت؛ آری، آبهای خروشان ما را غرق می‌کرد! متبارک باد خداوند که ما را طعمۀ دندانهای ایشان نساخت. همچون پرنده‌ای جان ما از دام صیاد رهایی یافت! دام پاره شد و ما رَستیم. یاری ما در نام خداوند است که آسمان و زمین را آفرید!

مزامیر ۱۲۵

آنان که بر خداوند توکل دارند چون کوه صَهیون‌اند که جنبش نمی‌خورد، بلکه تا به ابد برقرار است! چنانکه کوهها گرداگرد اورشلیم‌اند، خداوند نیز گرداگرد قوم خویش است، از اکنون تا به ابد. عصای شرارت بر سرزمینی که نصیب پارسایان است، قرار نخواهد گرفت، مبادا پارسایان دست به شرارت بیالایند! خداوندا، در حقِ نیکان، نیکی کن، در حقِ راست‌دلان. اما آنان را که به راههای کج خویش روی کرده‌اند، آنان را، ای خداوند، با بدکاران روانه کن! صلح و سلامت بر اسرائیل باد!

اعداد ۱۶:‏۳۶ تا آخر

آنگاه خداوند موسی را خطاب کرده، گفت: «به اِلعازار پسر هارونِ کاهن بگو آتشدانها را از میان شعله‌ها برگیرد، زیرا آنها مقدس شده‌اند، و آتشِ آنها را دورتر بپاشد. و در خصوص آتشدانهای این مردمان که به بهای جان خویش گناه ورزیدند، از آنها ورقه‌های چکش‌کاری شده برای پوشش مذبح تهیه شود، زیرا چونکه آنها را به حضور خداوند تقدیم کرده‌اند، آتشدانها مقدس گشته‌اند. بدین‌سان، نشانه‌ای برای بنی‌اسرائیل خواهند بود!» پس اِلعازارِ کاهن آتشدانهای برنجینی را که سوخته‌شدگان به کار برده بودند، برگرفت، و با چکش‌کاریِ آنها پوششی برای مذبح تهیه شد، تا بنی‌اسرائیل را یادآور باشد از اینکه هیچ شخص غریب که از نسل هارون نباشد نباید برای سوزاندن بخور به حضور خداوند نزدیک آید، مبادا همچون قورَح و همراهانش گردد. اِلعازار این را مطابق آنچه خداوند به واسطۀ موسی به وی فرموده بود، انجام داد. اما فردای آن روز، تمامی جماعت بنی‌اسرائیل بر ضد موسی و هارون همهمه کرده، گفتند: «شما قوم خداوند را کشتید.» هنگامی که جماعت بر ضد موسی و هارون گرد آمده بودند، به سوی خیمۀ ملاقات نگریستند، و اینک ابر آن را پوشانید و جلال خداوند ظاهر شد. آنگاه موسی و هارون جلو خیمۀ ملاقات آمدند و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت: «از میان این جماعت دور شوید تا در دم ایشان را هلاک کنم.» و آنها به روی در‌افتادند. موسی به هارون گفت: «آتشدانِ خود را برگیر و از آتش مذبح بر آن بگذار و بخور بر آن قرار ده و به‌سرعت نزد جماعت ببر و برایشان کفّاره کن، زیرا غضب از حضور خداوند برآمده و بلا آغاز شده است.» پس هارون چنانکه موسی گفته بود آن را برگرفت و به میان جماعت دوید. و هان بلا در میان قوم آغاز شده بود، پس بخور سوزانید و برای قوم کفّاره کرد. او میان مردگان و زندگان ایستاد، و بلا بازداشته شد. سوای آنان که در ماجرای قورَح مردند، چهارده هزار و هفتصد تن نیز از بلا جان سپردند. پس هارون نزد موسی به در خیمۀ ملاقات بازگشت، و بلا بازداشته شد.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.