ایام روزه
یادبود یوسف ناصری
بعضی از قدیمیترین تصاویر مربوط به میلاد مسیح، یوسف را به سمت حاشیۀ تصویر نشان میدهند. چهرۀ او همچون مردی کهنسال و خسته از سفر دراز ناصره تا بیتلحم تصویر شده است که عصایی در دست دارد و سرش از خستگی بر دستهایش آرام گرفته است. و هنگامی که او در حال تمدید قوا است، فرشتگان میزبان در اطراف مریم و کودک در پروازند. احساس میکنید که یوسف در شُرفِ خارجشدن از داستان است. در واقع تا جایی که به کلیسا مربوط میشود، دقیقاً همین اتفاق افتاد. روز بزرگداشت او که امروز آن را جشن میگیریم، تا پیش از اواخر قرن پانزدهم رسمیت نیافت.
از آن به بعد، او کمکم به صحنه بازگشت. در سال ۱۹۵۵ کلیسای کاتولیک رومی روز یادبود دیگری به او اختصاص داد که به افتخار «قدیس یوسفِ کارگر» نامگذاری شد تا همزمان با اول ماه مه، روز جهانی کارگر جشن گرفته شود. اما این به معنای آن بود که بزرگداشت فیلیپس و یعقوب که بهطور سنتی در این روز جشن گرفته میشد، بایستی جابهجا میشد. بدینسان، در اواخر دهۀ ۱۹۶۰ «یوسف کارگر» دوباره به پایینترین سطح بزرگداشت، یعنی «یادبود اختیاری» نزول کرد.
چنین رفتاری با کسی که در سالهای آغازین زندگی مسیح چهرۀ مهمی بوده، تأسفبار است. اما آیینۀ اتفاقی است که برای مردم سالخوردۀ جامعۀ ما میافتد. آنان از کمترین منزلت برخوردارند؛ به حاشیۀ تصویر انتقال مییابند و اغلب نادیده گرفته میشوند. این کار درستی نیست؛ مگرنه؟
دعای امروز
خدا، ای پدر ما!
که از خانوادۀ خادمت داوود
یوسف نجار را برانگیختی
تا محافظ پسر جسمیافتهات باشد
و همسر مریم باکرۀ مبارک؛
به ما فیض ببخش تا در اطاعت وفادارانه از فرمانهای تو
او را پیروی کنیم؛
در پسرت و خداوند ما عیسای مسیح،
او که زنده است و با تو پادشاهی میکند،
در اتحاد با روحالقدس،
خدای واحد، از حال تا ابدالآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
متی ۱۳:۵۴ تا آخر
مگر او پسر آن نجّار نیست؟ مگر نام مادرش مریم نیست؟ و برادرانش یعقوب و یوسف و شَمعون و یهودا نیستند؟ و به شهر خود رفته، در کنیسه به تعلیم مردم پرداخت. مردم در شگفت شده، میپرسیدند: «این مرد چنین حکمت و قدرتِ انجام معجزات را از کجا کسب کرده است؟ پس به نظرشان ناپسند آمد. امّا عیسی به آنان گفت: «نبی بیحرمت نباشد جز در شهر خود و خانۀ خویش!» و در آنجا بهعلت بیایمانی ایشان، معجزات زیادی نکرد. مگر همۀ خواهرانش در میان ما زندگی نمیکنند؟ پس این چیزها را از کجا کسب کرده است؟»
مزامیر ۲۵
خداوندا، جان خود را به سوی تو برمیافرازم؛ ای خدای من، بر تو توکل میدارم؛ مگذار سرافکنده شوم، و دشمنانم بر من فخر کنند. آری، کسی که برای تو انتظار بکشد هرگز سرافکنده نخواهد شد؛ کسانی سرافکنده خواهند شد که بیسبب خیانت میورزند. خداوندا، راههای خویش را بر من بنما، و طریقهای خود را به من بیاموز! مرا در راستی خود سالک گردان و مرا بیاموز، زیرا که تو خدای نجات من هستی؛ همۀ روز، منتظر تو هستم! خداوندا، رحمت و محبت خود را به یاد آر، زیرا که آنها از ازل بوده است. گناهان جوانیام را به یاد میاور، و نه نافرمانیهایم را! بر حسب محبت خود مرا یاد کن، بهخاطر نیکویی خود، ای خداوند. خداوند نیکو و راست است؛ از این رو، راه را بر گمراهان مینماید. او فروتنان را در طریق عدالت سالک میگرداند، و راه خویش را به افتادگان میآموزد. همۀ راههای خداوند محبت و وفا است، برای آنان که عهد و شهادات او را نگاه میدارند. خداوندا، بهخاطر نام خود تقصیر مرا بیامرز، زیرا که بزرگ است! کیست آن که از خداوند بترسد؟ خداوند راه برگزیدۀ خویش را بر او خواهد نمود. جان او در نیکویی به سر خواهد برد، و نسل او وارث زمین خواهند شد. محرم اسرار خداوند، ترسندگان اویند؛ او عهد خویش را بدیشان مینماید. چشمان من همواره بر خداوند است، زیرا اوست که پاهای مرا از دام میرهاند. به من روی کن و مرا فیض ببخشا، زیرا که بیکس و ستمدیدهام. تنگیهای دل من بسیار گشته؛ مرا از مشقتهایم برهان. ستمدیدگی و رنج مرا ببین، و همۀ گناهانم را بیامرز. بر دشمنانم بنگر که چه بسیار گشتهاند و چه خشونتگرانه بر من کینه میورزند. جانم را حفظ کن و مرا رهایی ده! مگذار سرافکنده شوم، زیرا که در تو پناه جُستهام! باشد که صداقت و درستی، مرا پاس دارند، زیرا که منتظر تو هستم! خدایا، اسرائیل را از همۀ تنگیهایش فدیه کن.
مزامیر ۱۴۷:۱-۱۲
هللویاه، زیرا خدای ما را سرائیدن نیکوست و دلپذیر و شایسته است ستایش او. خداوند اورشلیم را بنا میکند، و راندهشدگان اسرائیل را گرد میآورد. دلشکستگان را التیام میبخشد، و زخمهایشان را میبندد. شمار ستارگان را تعیین میکند، و هر یک از آنها را به نام میخواند. بزرگ است خداوندگار ما و بسیار نیرومند، درک او نامتناهی است. خداوند فروتنان را برمیافرازد، اما شریران را بر زمین میافکند. خداوند را با شکرگزاری بسرایید، با چنگ برای خدای ما بنوازید. او آسمان را به ابرها میپوشاند، و برای زمین باران مهیا میکند، و سبزه را بر کوهها میرویاند. او حیوانات را خوراک میدهد، زاغچهها را، که فریاد برمیآورند. از نیروی اسب خشنود نمیگردد، و ساقهای انسان پسندیدۀ او نیست. خشنودی خداوند در ترسندگان اوست، در آنان که به محبت او امیدوارند. ای اورشلیم، خداوند را بستا! ای صَهیون، خدای خود را ستایش کن!
اشعیا ۱۱:۱-۱۰
نهالی از کُندۀ یَسا سر بر خواهد آورد، و شاخهای از ریشههایش میوه خواهد داد. روح خداوند بر او قرار خواهد یافت، روح حکمت و فهم، روح مشورت و قوّت، روح معرفت و ترس خداوند. و لذت او در ترس خداوند خواهد بود. بر حسب آنچه به چشم بیند، داوری نخواهد کرد و بر وفق آنچه به گوش شنود، حکم نخواهد داد؛ بلکه بینوایان را به عدالت داوری خواهد کرد، و برای ستمدیدگان زمین به انصاف حکم خواهد داد. جهان را به عصای دهانش خواهد زد، و شریران را به نَفَس لبهایش خواهد کشت. کمربند او عدالت خواهد بود و شال کمرش، امانت. گرگ با بره سکونت خواهد داشت، و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید؛ گوساله و شیر و پرواری با هم به سر خواهند برد، و کودکی خردسال آنها را هدایت خواهد کرد. گاو با خرس خواهد چرید، و بچههای آنها با هم خواهند خوابید؛ و شیر چون گاو کاه خواهد خورد. طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد، و طفلِ از شیر گرفتهشده، دست در لانۀ افعی فرو خواهد برد. در تمامی کوه مقدس من هیچ آسیب و ویرانی نخواهد بود، زیرا چنانکه آبها دریا را میپوشاند، جهان از شناخت خداوند پر خواهد شد. در آن روز، ریشۀ یَسا همچون عَلَمی برای قومها بر پا خواهد شد؛ و ملتها به او روی خواهند آورد، و استراحتگاه او پرجلال خواهد بود.