روز صعود
نویسندگان، شادی و وحشت صفحهٔ خالی را میشناسند. وقتی کلمات جاری میشوند، شادی پدید میآید، اما وقتی میخشکند، وحشت سر برمیآورد. و سپس، هنگامی که استعارهای بهشکلی غیرمنتظره پدید میآید، شادی دوچندان میشود، اما همراهش این ترس از راه میرسد که نکند استعاره برای رساندن مقصود نویسنده بهقدر کافی انعطافپذیر یا قوی نباشد؟
شاید برای نویسندهٔ متنی که امروز میخوانیم، چنین اتفاقی افتاده باشد. او سرسختانه در پی متقاعدکردن خوانندگان است، مبنی بر این که عیسی کاهنی بود «در رتبهٔ مِلکیصِدِق»، همان که شباهتی به کاهنان زمینی نداشت و برتر و فراتر از زمان بود و زندگی ابدی داشت.
ناگهان حقیقت دیگری از این استعاره بر او آشکار میشود: اگر مسیح کاهن اعظم است و اگر زندگی ابدی دارد، پس او قادر است برای ما انسانهای فانی نزد خدا شفاعت کند، نه فقط گهگاه، بلکه همواره و تا ابد. همین کافی است تا نویسنده را وادارد لحظهای قلمش را کنار بگذارد و فقط فکری را که بهطور غیرمنتظره به ذهنش خطور کرده است، مزهمزه کند. این مورد به تأمل بیشتری نیاز دارد…
اما به آن فکر کنید. اگر عیسی از مرگ برخاست، و اگر به آسمان صعود کرد، و اگر اکنون در ابدیت زندگی میکند، پس نظم نوینی برای هستی خلق میشود: نظمی که در آن، جاودانگی در الگوهای خطی روزبهروز زمان نفوذ میکند. خط عمودی آسمان، خط افقی زمین را قطع میکند و جلال خدا در اطراف ما شعلهور میشود.
دعای امروز
ای خدای قادر!
همچنان که ایمان داریم یگانه پسرت
خداوند ما عیسای مسیح
به آسمان صعود کرده است،
دعا میکنیم که به ما عطا کنی
تا ما نیز در دل و ذهن صعود کنیم
و باشد که پیوسته نزد او ساکن شویم؛
او که زنده است و با تو پادشاهی میکند،
در اتحاد با روحالقدس،
خدای واحد، از حال تا ابدالآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
عبرانیان ۷: ۱۱ تا آخر
اگر دستیابی به کمال، از طریق نظام کهانتِ لاوی میسّر بود - چرا که قوم قوانینی در خصوص آن دریافت کرده بودند - چه لزومی داشت کاهنی دیگر، نه از رتبۀ هارون، بلکه از رتبۀ مِلْکیصِدِق ظهور کند؟ زیرا اگر نظام کهانت تغییر کند، ناگزیر شریعت نیز میباید تغییر یابد. زیرا کسی که این مطالب دربارۀ او گفته شده، به قبیلهای دیگر تعلق دارد که از آن قبیله کسی هرگز خدمت مذبح را نکرده است؛ چون کاملاً روشن است که خداوندِ ما از نسل یهودا بود و موسی در مورد آن قبیله چیزی راجع به کهانت نگفت. و از این هم روشنتر آنکه هر گاه کاهنی دیگر همانند مِلْکیصِدِق ظهور کند، او نه بر پایۀ حکم شرعیِ مربوط به نَسَب خود، بلکه بر پایۀ نیروی حیاتی فناناپذیر، کاهن میشود. زیرا دربارۀ او چنین شهادت داده شده که: «تو جاودانه کاهن هستی، در رتبۀ مِلْکیصِدِق.» حکم پیشین منسوخ شد، چون سست و بیفایده بود، زیرا شریعت هیچ چیز را کامل نکرد. در مقابل، امیدی بهتر ارائه شد که از طریق آن به خدا نزدیک میشویم. و این بدون سوگند نبود! دیگران بدون هیچ سوگندی کاهن شدند، امّا کاهن شدن او با سوگند همراه بود، آنگاه که خدا به وی گفت: «خداوند سوگند خورده و نظرش را تغییر نخواهد داد که: ”تو جاودانه کاهن هستی“.» بهخاطر این سوگند، عیسی ضامن عهدی بهتر شده است. شمار کاهنان پیشین بس زیاد بود، زیرا مرگ مانع از ادامۀ خدمت آنها میشد. حال آنکه عیسی چون تا ابد زنده است، کهانت بیپایان دارد. پس او قادر است آنان را که از طریق وی نزد خدا میآیند، جاودانه نجات بخشد، زیرا همیشه زنده است تا برایشان شفاعت کند. ما به چنین کاهن اعظمی نیاز داشتیم، کاهنی قدّوس، بیعیب، پاک، جدا از گناهکاران، و فراتر از آسمانها. برخلاف دیگر کاهنان اعظم، او نیازی ندارد هر روز، نخست برای گناهان خود و سپس برای گناهان قوم، قربانی تقدیم کند. بلکه آنگاه که خود را تقدیم کرد، یک بار برای همیشه برای گناهان ایشان قربانی داد. زیرا شریعت، انسانهایی ضعیف را به کهانت اعظم برمیگمارد، امّا سوگندی که پس از شریعت آمد، پسر را برگماشت، که جاودانه کامل شده است.
مزامیر ۱۱۰
خداوند به خداوندگار من گفت: «به دست راست من بنشین تا آن هنگام که دشمنانت را کرسی زیر پایت سازم.» خداوند عصای اقتدار تو را از صَهیون دراز خواهد کرد؛ در میان دشمنانت فرمانروایی کن. در روزی که به جنگ روی قوم تو با رغبت داوطلب خواهند شد. آراسته به شکوهی مقدس، جوانان تو چون شبنم از رَحِمِ فجر نزد تو حاضر خواهند بود. خداوند سوگند خورده و نظرش را تغییر نخواهد داد که: «تو جاودانه کاهن هستی، در رتبۀ مِلکیصِدِق.» خداوند بر دست راست توست! او در روز خشم خود پادشاهان را در هم خواهد کوبید. او قومها را داوری خواهد کرد و آنها را از لاشها پر خواهد ساخت و سران را در سرتاسر زمین خواهد کوبید. او از نهر کنار راه خواهد نوشید؛ بنابراین سَرِ خویش را بر خواهد افراشت.
مزامیر ۱۵۰
هللویاه! خدا را در قُدسش بستایید! او را در فَلَکِ پرقدرتش بستایید! او را به سبب کارهای مقتدرانهاش بستایید! او را فراخور عظمتِ بسیارش بستایید! او را با نوای کَرِنا بستایید! او را با چنگ و بربط بستایید! او را با دف و رقص بستایید! او را با سازهای زِهی و نی بستایید! او را با سَنجها بستایید! او را با سَنجهای بلندآوا بستایید! هر چه جان دارد خداوند را بستاید! هللویاه!
اشعیا ۵۲:۷ تا آخر
چه زیباست بر کوهساران پایهای آن که بشارت میآورد، که صلح و سلامت را ندا میکند، و به چیزهای نیکو بشارت میدهد، و نجات را اعلام مینماید؛ و به صَهیون میگوید: «خدای تو پادشاهی میکند.» گوش فرا ده! دیدبانانت آواز خویش بلند میکنند، و بهاتفاق بانگ شادی سر میدهند. زیرا آنگاه که خداوند به صَهیون بازمیگردد، آنان با چشمان خود خواهند دید. ای ویرانههای اورشلیم، بهاتفاق بانگ برآورده سرود شادمانی بخوانید، زیرا خداوند قوم خود را تسلی داده و اورشلیم را فدیه کرده است. خداوند بازوی قدوسش را در برابر تمامی قومها برهنه کرده است و تمام کرانهای زمین نجات خدای ما را خواهند دید. ای شما که ظروف خداوند را حمل میکنید، روانه شوید، روانه شوید، و از آنجا بیرون آیید! هیچ چیز نجس را لمس مکنید، بلکه از آنجا بیرون آمده، خود را طاهر سازید. اما بهشتاب بیرون نخواهید آمد و گریزان روانه نخواهید شد، زیرا خداوند پیش روی شما خواهد خرامید، و خدای اسرائیل از پشت نگاهبان شما خواهد بود. اینک خادم من کامیاب خواهد شد و به جایگاهی بس والا و رفیع رسیده، سرافراز خواهد گردید. چنانکه بسیاری از او در حیرت شدند - چراکه ظاهرش چنان تباه شده بود که دیگر به انسان نمیمانست، و چهرهاش چنان مخدوش که دیگر به بنیآدم شبیه نبود - به همانسان او اقوام بسیار را تطهیر خواهد کرد، و پادشاهان به سبب او دهان خود را خواهند بست. زیرا آنچه را که بدیشان گفته نشده بود، خواهند دید، و آنچه را نشنیده بودند، درک خواهند کرد.