فروتنی امری است ظریف و حساس. اگر بپنداریم که به آن رسیدهایم، در واقع شاید از آن فاصلۀ بسیاری داشته باشیم. فروتنی دروغین، خواه در شخصیتهای داستانهای تخیلی باشد و خواه در خودمان، خصلتی است بسیار ناخوشایند. فروتنی «حقیقی» ریشه در خودشناسی صادقانه و همراه با آرامش دارد. چنین فروتنی موجب رهایی است؛ ما را آزاد میسازد تا خدمت کنیم و نیز دیگران را تحت رهبری خود قرار دهیم.
در این آیات، لوقا گفتارهایی از عیسی را، مانند دانههای تسبیح، کنار هم میچیند؛ ریسمانی که آنها را یکجا نگه میدارد، آن نوع فروتنی است که زندگی شاگردان عیسی را شکل میبخشد. یعنی ایشان باید با توجه و مراقبت زندگی کنند (آیات ۱-۲). ایشان وقتی خدمتی به دیگران میکنند، چه برسد به انسانهای آسیبپذیر، با احتیاط و مراقبت عمل میکنند. افراد ناپخته و متکبر باعث لطمه و لغزش دیگران میشوند.
زندگی شاگردان مسیح بر پایۀ «فیض» و رحمت و بزرگمنشی استوار است (آیات ۳-۴). دلی فروتن خطاهای دیگران را تحمل میکند، و بهرایگان میبخشاید. چنین دلی، گشادهدست است و به فکر اجرت و پاداش خود نیست.
شاگردان فروتن با «ایمانی» زندگی میکنند که دنیا را تغییر میدهد (آیات ۵-۶). ایشان آگاهند که قدرت ایمان، ایمانی به کوچکی دانۀ خردل، بخاطر بزرگیاش نیست. قدرت چنین ایمانی در اینست که توجه ما را از خودمان برمیدارد و متوجه خدا میسازد.
زندگیای که در اثر فروتنی شکل گرفته، زندگیای است که شادی و آزادی را از «خدمت» به دست میآورد (آیات ۷-۱۰). عیسی، به شیوهای کاملاً تحریکآمیز، شاگردان خود را غلام و کنیز میخواند (همان «برده»). ایشان با میل و رغبت، تصمیم گرفتهاند که خدمت کنند، و با انجام چنین خدمتی، رهایی و حیات مییابند.
شما امروز، چگونه میتوانید با فروتنی زندگی کنید، با مراقبت و فیض و بزرگمنشی، با ایمان و خدمت؟