نان روزانه

کلام امروز: مرقس ۱۳:‏۱-‏۱۳ | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمور ۱۱۹:‏۵۷-‏۸۰حزقیال ۲:‏۳ تا ۳:‏۱۱بن‌سیراخ، فصل ۲

معبد با این هدف ساخته شده بود تا افراد را تحت تأثیر قرار دهد، و شاگردان حق داشتند که این چنین بهت‌زده شوند. این همان معبد هیرودیس بود، که با سنگ آهک بنا شده بود، و زیر تابش نور خورشید، می‌درخشید. این سنگها براستی بزرگ بودند. در تونل‌هایی که در «کوه معبد» وجود دارد، می‌توان یکی از آنها را دید که اندازه‌اش ۴/۱۳ متر در ۴/۳ متر می‌باشد. حتی دانستن این واقعیت نیز می‌تواند سبب گردد ما هم به همان دامی بیفتیم که آن شاگردانِ هیجان‌زده در آن افتادند: «استاد، بنگر! چه سنگ‌های باشکوهی!».
بسیار آسان است که توجه و تمرکز خود را بر سنگها قرار دهیم. برای یهودیان مؤمن، معبد مکانی بود که در آن، آسمان، زمین را لمس می‌کرد. مکانی بود برای احساس حضور خدای زنده و ذوب شدن در آن. مشکل اینست که عمارت‌های مذهبی می‌توانند باعث حواس‌پرتی شود: «استاد، بنگر! چه سنگ‌های باشکوهی!».

پاسخ عیسی ما را متعجب می‌سازد. او چیزهایی گفت که هیچ‌گاه از او شنیده نشده بود. او دربارۀ ویرانی و جنگ سخن گفت. اینها بسیار ناگوار به نظر می‌رسد، اما ناگوارتر از آن، این بود که «این تنها به منزلۀ آغاز درد زایمان» بود. در کتاب‌های تفسیرِ مربوط به انجیل مرقس، توجه خاصی به این آیات داده شده، زیرا تصویرپردازی‌های آن بسیار قدرتمند هستند. اما با تمام این اوصاف، شاید لازم نباشد از فرمایش‌های عیسی بیش از حد متعجب شویم. از یاد نبریم که خدمت او با اعلان نکاتی به همین قدرتمندی آغاز شد، آنجا که فرمود: «زمان به کمال رسیده و پادشاهی خدا نزدیک شده است.» (مرقس ۱:‏۱۵). انجیل همواره همین بوده است. امید همیشه این بوده که جهان تبدیل به شاه‌راهی ملوکانه به سوی ملکوت و پادشاهی گردد. عیسی همواره در پی یک تغییر مسیر بود.

شاگردان بسیار آسان می‌توانستند دچار حواس‌پرتی شوند؛ عمارت‌های پرشکوه حواس آنها را پرت کرده بودند.

دعای امروز

خداوندا، استدعا می‌کنیم که از سرِ رحمتت،
دعاهای قومت را بشنوی، قومی که از درگاهت درخواست می‌کنند؛
و عنایت فرما که هم بتوانند درک کنند و هم بدانند
چه کارهایی باید انجام دهند،
و نیز آن فیض و قدرت را داشته باشند که آن کارها را وفادارانه به انجام برسانند؛
به‌واسطۀ عیسای مسیح، پسر تو و خداوندگار ما،
که با تو زنده است و سلطنت می‌کند،
در اتحاد با روح‌القدس،
یک خدا، اکنون و تا ابدالآباد.

مطالعهٔ کتاب مقدس

مرقس ۱۳:‏۱-‏۱۳

هنگامی که عیسی معبد را ترک می‌کرد، یکی از شاگردانش به او گفت: «استاد، بنگر! چه سنگها و چه بناهای باشکوهی!» امّا عیسی به او فرمود: «همۀ این بناهای بزرگ را می‌بینی؟ بدان که سنگی بر سنگ دیگر باقی نخواهد ماند، بلکه همه فرو خواهد ریخت.»
و چون عیسی بر کوه زیتون روبه‌روی معبد نشسته بود، پطرس و یعقوب و یوحنا و آندریاس در خلوت از او پرسیدند: «به ما بگو این وقایع کِی روی خواهد داد و نشانۀ نزدیک شدن زمان تحقق آنها چیست؟» عیسی بدیشان فرمود: «به‌هوش باشید تا کسی گمراهتان نکند. بسیاری به نام من آمده، خواهند گفت، ”من همانم“ و بسیاری را گمراه خواهند کرد. چون دربارۀ جنگها می‌شنوید و خبر جنگها به گوشتان می‌رسد، مشوش مشوید. چنین وقایعی می‌باید رخ دهد، ولی هنوز پایان فرا نرسیده است. قومی بر قوم دیگر و حکومتی بر حکومت دیگر بر خواهند خاست. زلزله‌ها در جایهای گوناگون خواهد آمد و قحطیها خواهد شد. امّا این تنها به منزلۀ آغاز درد زایمان است.
«و امّا شما دربارۀ خودتان به‌هوش باشید، زیرا شما را به محاکم خواهند سپرد و در کنیسه‌ها خواهند زد و به‌خاطر من در حضور والیان و پادشاهان خواهید ایستاد تا در برابر آنان شهادت دهید. نخست باید انجیل به همۀ قومها موعظه شود. پس هر گاه شما را گرفتار کنند و به محاکمه کِشند، پیشاپیش نگران نباشید که چه بگویید، بلکه هرآنچه در آن زمان به شما داده شود، آن را بگویید؛ زیرا گوینده شما نیستید، بلکه روح‌القدس است. برادر، برادر را و پدر، فرزند را تسلیم مرگ خواهد کرد. فرزندان بر والدین برخاسته، اسباب کشته شدن آنها را فراهم خواهند آورد. همه به‌خاطر نام من از شما نفرت خواهند داشت؛ امّا هر که تا به پایان پایدار بماند، نجات خواهد یافت.

مزمور ۱۱۹:‏۵۷-‏۸۰

خداوند نصیبِ من است؛عهد می‌بندم که کلامت را نگاه دارم.
از دل و جان روی تو را می‌طلبم،بنا به وعده‌ات مرا فیض ببخشا!
به راههای خود اندیشیده‌ام،و گامهایم را به سوی شهادات تو برگردانیده‌ام.
می‌شتابم و درنگ نمی‌کنم،تا فرمانهای تو را نگاه دارم.
ریسمانهای شریران گرد من می‌پیچد،اما شریعت تو را فراموش نمی‌کنم.
نیمه‌های شب برمی‌خیزم تا سپاست گویم،به جهت قوانین عادلانه‌ات.
همۀ ترسندگانت را رفیقم،آنان را که احکام تو را نگاه می‌دارند.
خداوندا، زمین سرشار از محبت تو است؛فرایض خویش را به من بیاموز!خداوندا، بنا به وعده‌ات
بر خادم خود احسان کرده‌ای.مرا معرفت و تشخیص درست بیاموز،
زیرا به فرمانهای تو ایمان دارم.پیش از آنکه مصیبت بینم، رَه به خطا می‌پیمودم،
اما اکنون کلام تو را نگاه می‌دارم.تو نیکو هستی و نیکویی می‌کنی؛
فرایض خود را به من بیاموز.متکبران بر من دروغ بسته‌اند،
اما من با دل و جان احکام تو را نگاه می‌دارم.دل ایشان سنگ و بی‌احساس است،
اما من از شریعت تو لذت می‌برم.مرا نیکوست که مصیبت دیدم،
تا فرایض تو را فرا گیرم.شریعت دهان تو برایم بهتر است،
از هزاران پاره سیم و زر.دستان تو مرا ساخت و شکل داد؛
مرا فهم ده تا فرامین تو را بیاموزم.ترسندگانِ تو مرا خواهند دید و شادمان خواهند شد،
زیرا به کلام تو امیدوارم.خداوندا، می‌دانم که قوانین تو عدل است،
و مصیبتی که بر من وارد آورده‌ای از امانت توست.
بگذار محبت تو مایۀ تسلی من گردد،بنا بر وعدۀ تو به خادمت.
رحمتهای تو به من برسد تا زنده مانم،زیرا که از شریعت تو لذت می‌برم.
باشد که متکبران سرافکنده شوندزیرا به حیله، حق مرا پایمال کردند،
اما من در احکام تو تأمل خواهم کرد.باشد که ترسندگان تو به من روی نمایند،
آنان که شهادات تو را می‌دانند. باشد که دل من به تمامی بر فرایض تو معطوف باشد،

حزقیال ۲:‏۳ تا ۳:‏۱۱

مرا گفت: «ای پسر انسان، تو را نزد بنی‌اسرائیل می‌فرستم، نزد قومی عِصیانگر که بر من عِصیان ورزیده‌اند. آنان و پدرانشان تا بدین روز بر من طغیان کرده‌اند.


نزد تبعیدیانِ قوم خود برو و با آنان سخن بگو، و خواه بشنوند و خواه نشنوند، بدیشان بگو، ”خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید.

بن‌سیراخ، فصل ۲

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.