تداومیابنده
یکی از گفتههای وودی آلن که مورد علاقۀ من است، چنین میگوید: «چنانچه میخواهید خدا را بخندانید، نقشههایی را که برای آیندۀ خود دارید، برای او بازگو کنید.» ماجرای آرامکردن توفان دریا بهزحمت میتواند باعث خنده شود، اما برای هر کسی که ایمان دارد، دستکم باید موجب لبخندی شیطنتآمیز گردد. شاگردان پی بردند- البته نه برای نخستین بار- که نقشههایشان همانقدر مستحکم هستند که آن دریا بود، دریایی که ایشان را تهدید به غرقشدن میکرد، و وقتی با آن هرج و مرج و تلاطمات مواجه شدند، فوراً ایمان خود را از دست دادند. حتی به حس مراقبت و محبت عیسی شک کردند و گفتند: «تو را باکی نیست که غرق شویم؟»
اما همۀ اینها فرصتی برای عیسی فراهم ساخت تا در بحبوحۀ نابودی ظاهری، دو نکتۀ عمیق را مطرح سازد: «ساکت شو! آرام باش!» و «چرا اینچنین ترسانید؟». گاه خود را درست در وسط خطراتی مییابیم که شبیه به توفانی سهمگین هستند. میترسیم غرق شویم. حتی باد و امواج نیز در برابر ما قد علم میکنند. اما گاه نیاز داریم گفتههای عیسی را بشنویم که ما را فرامیخواند که از ترس بیرون آییم و وارد آرامش گردیم. گاه تنها چیزی که لازم است انجام دهیم، اینست که درخواست کمک کنیم. نجات و رهایی ما نزدیکتر از آنست که تصور میکردیم؛ آن در دیدرس قرار دارد. فقط باید بدانیم که آن همان چیزی نیست که انتظارش را داشتیم یا به فکرمان خطور میکرد.
جان مکموری، فیلسوف اسکاتلندی، گفته که شعار مذهب توهمگرا چیزی شبیه اینست: «نترس. به خدا اعتماد کن و او مراقب خواهد بود که هیچیک از مشکلاتی که از آنها میترسید، در زندگی شما اتفاق نیفتد.» اما شعار مذهب واقعی کاملاً برخلاف آنست و میگوید: «نترس! چیزهایی که از آنها میترسید، به احتمال زیاد در زندگیتان اتفاق خواهند افتاد- اما مطلقاً نباید از آنها ترسی به خود راه دهید.» آرامش بر شما باد.