نان روزانه

کلام امروز: عبرانیان ۹:‏۱۵ تا آخر | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمور ۵مزمور ۶خروج ۲:‏۲۳‏-۳:‏۲۰

ایام روزه

حس هیجان و تازگی از این آیات می‌تراود. نویسنده مشتاق است که برای اطمینان‌بخشیدن به ما خوانندگان، از صنعت ادبی تشبیه استفاده کند تا به هر طریق ممکن، توکل ما را به مسیح عمق بخشد. ممکن است احساس کنیم که بعضی از اجزاء مراسم آیینی، هم از نظر زمانی و هم از نظر فرهنگ مذهبی، کاملاً دور از دسترس‌اند، اما گاهی از طریق پرداختن به تصاویر، بدون درگیر‌شدن با دشواری‌های اجزای آن، می‌توانیم از این آیات تقریباً دشوار نیز به خبر خوشِ حقیقی برای امروزمان دست یابیم.

نویسنده در تقابل با کهانت لاویان است و بارها برای تأکید، با پرداختن به کهانت تازهٔ مسیح، به موضوع مذبح قربانی در خیمهٔ ملاقات بازمی‌گردد و ما را به فضایی فکری می‌کشاند که وجود ازلی مسیح در قلب زندگی پرستشی ما جای ‌گیرد. ما از توصیفات غریب دربارهٔ پشم قرمز، زوفا و پاشیدن خون به این حس می‌رسیم که مسیح قلب هستی است: واسطهٔ ارتباطی تازه، وعده‌ای تازه و عهدی تازه که میان آسمان و زمین برقرار شده است تا دیگر هرگز دوباره از هم جدا نشویم.

نویسنده نمونه‌هایی را پیش رویمان می‌گذارد که فکر می‌کند می‌توانیم با آنها روبه‌رو شویم، تصاویری که آشنایند. مثلاً از کاهن اعظم می‌گوید که تنها یک بار در سال وارد محرابگاه می‌شد، یا به ما یادآوری می‌کند که هر وصیتی تنها پس از مرگ وصیت‌کننده به اجرا درمی‌آید. هدف نویسنده این است که ما مسیح را صرفاً به‌عنوان یک واعظ زمینی اهل جلیل که می‌توانستیم با او به گفتگو بنشینیم، تصور نکنیم، بلکه او را واسطه‌ای بدانیم که خون جاری‌اش، به‌طرزی اسرارآمیز، برای روح ما به معنی شفا و پاک‌شدن و نجات است.

دعای امروز

ای خداوند رحیم!
تو از تلاش ما برای خدمت به خودت آگاهی؛
هنگامی که گناه زندگی ما را تاراج می‌کند
و بر دل‌هایمان سایه می‌افکند،
به یاری ما بیا
و ما را به‌سوی خودت بازگردان؛
در خداوندمان عیسای مسیح.

مطالعهٔ کتاب مقدس

عبرانیان ۹:‏۱۵ تا آخر

از همین رو، مسیح واسطۀ عهدی است جدید، تا فراخواندگان بتوانند میراث جاودانی موعود را دریافت کنند. زیرا اکنون مرگی رخ داده که آنان را از گناهانی که در متن عهد نخست واقع شد، رهایی می‌بخشد. زیرا در هر عهدی، لازم است مرگِ عاملی که عهد را رسمیت می‌بخشد به میان آید، زیرا هر عهدی تنها بر اساس چنین مرگی ارزش قانونی می‌یابد؛ چون تا زمانی که عاملِ رسمیت بخشنده به عهد زنده است، آن عهد اعتباری ندارد. از همین رو، حتی عهد نخست نیز بدون خون، قابل اجرا نبود. آن هنگام که موسی هر یک از احکام شریعت را به تمامی قوم اعلام کرد، خون گوساله‌ها را گرفته، همراه با آب و پشم قرمز و شاخه‌های زوفا، بر طومار و همۀ قوم پاشید و گفت: «این است خون عهدی که خدا شما را به نگاه داشتنش حکم فرموده است.» همچنین آن خون را بر خیمه و بر هرآنچه در آیینهای آن به کار می‌رفت، پاشید. در حقیقت، بنا بر شریعت، تقریباً همه چیز به وسیلۀ خون پاک می‌شود و بدون ریختن خون، آمرزشی نیست. پس می‌بایست شبیه چیزهای آسمانی با این قربانیها پاک شود، امّا اصل آنها با قربانیهایی بهتر از اینها. زیرا مسیح به محرابگاهی داخل نشد که ساختۀ دست بشر و تنها شبیه محرابگاه حقیقی باشد، بلکه به خودِ آسمان داخل شد تا اکنون به نمایندگی از ما در حضور خدا ظاهر شود. و نیز به آنجا داخل نشد تا خویشتن را بارها چون قربانی تقدیم کند، همانند کاهن اعظم که هر ساله به قُدس‌الاقداس داخل می‌شود، آن هم با خونی که خون خودش نیست. زیرا در این صورت، مسیح می‌بایست از زمان آفرینش جهان، بارها رنج کشیده باشد. امّا او اکنون یک بار برای همیشه در نقطۀ اوج تمامی اعصار ظاهر شد تا با قربانی خود، گناه را از میان بردارد. همان‌گونه که برای انسان یک بار مردن و پس از آن داوری مقرر است، مسیح نیز پس از آنکه یک بار قربانی شد تا گناهان بسیاری را بر دوش کِشد، دیگر بار ظاهر خواهد شد، نه برای رفع گناه، بلکه تا آنان را که مشتاقانه چشم به راه اویند، نجات بخشد.

مزمور ۵

خدایا، ایشان را تقصیرکار بشمار، باشد که به سبب مشورتهای خود بیفتند؛ به سبب کثرت نافرمانیهایشان دورشان افکن، زیرا که بر تو شوریده‌اند. اما آنان که به تو پناه می‌آورند جملگی شادمان شوند و جاودانه بانگ شادی برآورند. زیر سایۀ خود محفوظشان بدار تا دوستداران نام تو در تو وجد کنند. زیرا تو، خداوندا، پارسایان را برکت می‌دهی و آنان را با لطف خود چون سپر احاطه می‌کنی. زیرا که حقیقت بر زبانشان نیست و در باطنشان تباهی است و بس. گلویشان گوری است گشاده، و زبان خود را چرب می‌کنند. خداوندا، به سبب دشمنانم مرا در طریق درست خود رهبری فرما و راه خود را پیش روی من راست گردان. اما من از کثرت محبت تو به خانه‌ات در خواهم آمد و در حیرت از تو، به سوی معبد مقدست پرستش خواهم کرد. تو دروغگویان را هلاک می‌سازی. خداوند از اشخاص خون‌ریز و فریبکار کراهت دارد. تو خدایی نیستی که از شرارت لذت ببری؛ بدی نزد تو میهمان نتواند شد. خداوندا، صبحگاهان صدای مرا می‌شنوی؛ بامدادان، استدعایم را به حضورت می‌آرایم و انتظار می‌کشم. ای پادشاهم و ای خدایم، به صدای فریادم توجه کن، زیرا به تو دعا می‌کنم. آه ای خداوند، به سخنانم گوش فرا ده و ناله‌ام را ملاحظه فرما.

مزمور ۶

خداوندا، در خشم خود توبیخم مکن، و در غضب خویش تأدیبم منما. خداوندا، مرا فیض عطا فرما، زیرا که پژمرده‌ام؛ خداوندا، شفایم بخش، زیرا استخوانهایم مضطرب است، و جانم سخت پریشان است. و اما تو، ای خداوند، تا چند؟ خداوندا، بازگرد و جانم را برهان؛ به‌خاطر محبت خویش نجاتم بخش. زیرا مردگان، تو را یاد نتوانند کرد. کیست که در هاویه تو را بستاید؟ از نالیدن خسته‌ام، هر شب بسترم را غرق اشک می‌کنم، و تختخوابم را به گریه تَر می‌سازم. دیدگانم از اندوه، کم‌سو شده و به سبب همۀ دشمنانم، تار گشته است. ای همۀ بدکاران از من دور شوید، زیرا خداوند صدای گریۀ مرا شنیده است. آری، خداوند التماس مرا شنیده است؛ خداوند دعای مرا قبول می‌فرماید. دشمنانم جملگی سرافکنده و سخت پریشان خواهند شد، آنان روی برگردانیده، به ناگاه خجل خواهند گشت.

خروج ۲:‏۲۳‏-۳:‏۲۰

پس از روزهای بسیار، پادشاه مصر مرد. بنی‌اسرائیل زیر بندگی ناله سر داده، فریاد برآوردند و فریاد التماس ایشان به سبب بندگی به درگاه خدا رسید. خدا نالۀ ایشان را شنید و خدا عهد خود را با ابراهیم، اسحاق و یعقوب به یاد آورد. و خدا بر بنی‌اسرائیل نظر کرد و خدا دانست.
موسی گلۀ پدرزنش یِترون، کاهن مِدیان را شبانی می‌کرد. روزی گله را به آن سوی صحرا برد و به حوریب که کوه خدا باشد، رسید. در آنجا، فرشتۀ خداوند از درون بوته‌ای در شعلۀ آتش بر او ظاهر شد. موسی دید که بوته شعله‌ور است، ولی نمی‌سوزد. پس با خود اندیشید: «بدان سو می‌شوم تا این امر شگفت را بنگرم و ببینم بوته چرا نمی‌سوزد.» چون خداوند دید موسی بدان سو می‌آید تا بنگرد، خدا از درون بوته ندا در داد: «ای موسی! ای موسی!» موسی گفت: «لبیک.» خدا گفت: «نزدیکتر میا! کفش از پا به در آر، زیرا جایی که بر آن ایستاده‌ای زمین مقدس است.» و افزود: «من هستم خدای پدرت، خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب.» موسی روی خود را پوشانید، زیرا ترسید به خدا بنگرد. خداوند گفت: «من تیره‌روزی قوم خود را در مصر دیده‌ام و فریاد آنها را از دست کارفرمایان ایشان شنیده‌ام، و از رنجشان نیک آگاهم. پس اکنون نزول کرده‌ام تا آنان را از چنگ مصریان برهانم و از آن سرزمین به سرزمینی خوب و پهناور برآورم، به سرزمینی که شیر و شَهد در آن جاری است؛ یعنی سرزمین کنعانیان، حیتّیان، اَموریان، فِرِزّیان، حِویان و یِبوسیان. آری، حال فریاد بنی‌اسرائیل به درگاه من رسیده است و ستمی را که مصریان بر ایشان روا می‌دارند، دیده‌ام. اکنون بیا تا تو را نزد فرعون بفرستم تا قوم من بنی‌اسرائیل را از مصر بیرون آوری.» ولی موسی به خدا گفت: «من کیستم که نزد فرعون روم و بنی‌اسرائیل را از مصر بیرون آورم؟» خدا گفت: «به‌یقین من با تو خواهم بود. و نشانِ اینکه تو را من فرستاده‌ام این است که چون قوم را از مصر بیرون آوری، خدا را بر این کوه عبادت خواهید کرد.» موسی به خدا گفت: «اگر نزد بنی‌اسرائیل روم و بدیشان گویم، ”خدای پدرانتان مرا نزد شما فرستاده است،“ و از من بپرسند، ”نام او چیست؟“ آنها را چه پاسخ دهم؟» خدا به موسی گفت: «هستم آن که هستم.» به آنان بگو: «”هستم“ مرا نزد شما فرستاده است.» و باز خدا به موسی گفت: «به بنی‌اسرائیل بگو: ”یهوه، خدای پدرانتان، خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب مرا نزد شما فرستاده است.“ «نام من تا به ابد همین است، و همۀ نسلها مرا به این نام یاد خواهند کرد. «حال برو و مشایخ اسرائیل را گرد آورده، به آنان بگو: ”یهوه، خدای پدرانتان، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب، بر من ظاهر شد و گفت: ’شما و هرآنچه در مصر با شما می‌شود، در نظرم بوده‌اید. گفتم شما را از تیره‌روزی مصر به در خواهم آورد و به سرزمین کنعانیان، حیتّیان، اَموریان، فِرِزّیان، حِویان و یِبوسیان خواهم آورد، به سرزمینی که شیر و شَهد در آن جاری است.“‘ مشایخ اسرائیل به سخنانت گوش فرا خواهند داد. آنگاه همراه آنان نزد پادشاه مصر بروید و به او بگویید: ”یهوه خدای عبرانیان ما را ملاقات کرده است. حال رخصت ده تا سه روز در صحرا راه بپیماییم و به یهوه خدایمان قربانی تقدیم کنیم.“ ولی می‌دانم پادشاه مصر نخواهد گذاشت، مگر آن که دستی نیرومند او را مجبور سازد. پس دست خود را دراز خواهم کرد و مصر را با همۀ عجایب خود که در میان آنها به عمل می‌آورم، خواهم زد. پس از آن شما را رها خواهد کرد.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.