بازسازی معبد و احیای ملت، بهواسطۀ تاجگذاری نمادین یوشع نزدیکتر میشود. گروهی از تبعیدیون بازگشته، طلا و نقرۀ گرانبهای مورد نیاز را تأمین کردند، و بدینسان از یوشع با اورنگ شاهی تجلیل بهعمل آمد. اما قرار نبود او بهتنهایی حکمرانی کند. آن «شاخته» همان کسی بود که کارهای مربوط به معبد را تکمیل خواهد کرد، و این نکته اشارهای بود به زروبابلِ فرماندار. کاهن و فرماندار بههمراه یکدیگر، بهعنوان همتایان زمینیِ آن «پسران روغنِ» آسمانی در قرائت دیروز، حکم خواهند راند. تاج را میبایست در معبد و تحت مراقبت تبعیدیونِ بازگشته نگاه میداشتند. این همچنین دلگرمی و تشویقی بود برای دیگران، برای «آنانی که دورند»، تا بیایند و در اجرای طرح ساختمانی مساعدت ورزند.
بازسازی شرایط دقیق سیاسی که طی آن، عملیات بنای معبد آغاز شد، دشوار است. اما این طرحی بینهایت مهم در تاریخ قوم خدا بود. این بیانگر بازگشت خودِ خدا به «سرزمین موعود» بود، و نیز نشانهای از تعهد ابدی او به قومش.
ما گاه از اینکه جامعهمان چنین اهمیت و ارزش مفرطی برای عمارتهای مقدس قائل میشوند، سرخورده و دلسرد میشویم، اما باید به یاد داشته باشیم که بسیاری از آنها برای آینده بنا شدهاند، بهعنوان نشانهای از برکات خدا برای نسلهایی که هنوز زاده نشدهاند. ما نباید از دنیایی یک-بار-مصرف، یا کلیسایی یک-بار-مصرف احساس رضایت و کفایت کنیم، بلکه باید با دلی که ابدیت را مد نظر دارد، برای فردا بنا کنیم.
دعای امروز
ای خدای پر از رحمت،
پسرت آمد تا ما را نجات بخشد
و گناهان ما را بر صلیب بر دوش بگیرد؛
باشد که به رحمت تو اعتماد و تکیه کنیم،
و محبت تو را بشناسیم،
در آن حال که در پارسایی وجد میکنیم،
پارساییای که بهواسطۀ عیسای مسیح، خداوندگار ما،
به ما تعلق یافته است.