ایمان آوردن پولس
قرائت امروز از فیلیپیان با هشداری که لحنی تند و گزنده دارد، آغاز میشود: «از آن سگها برحذر باشید! از آن شرارتپیشگان بپرهیزید! از آن مُثلهکنندگان دوری کنید!» اما این زبان تلخ، چگونه میتواند نشاندهندهٔ «خبر خوش» انجیل باشد؟
توجه به بستر و چارچوب سخن، بسیار مهم است. پولس در اینجا نگرشی ناسالم را که جامعهٔ کلیسایی جوان را تهدید میکرد، تقبیح میکند: پافشاری بر اینکه ختنه هنوز هم بر ایمانداران مسیحی، واجب است. برای پولس، ختنهکردن، مُعرفِ مشکل بسیار گستردهتری بود: یعنی تمایل به نوعی انحصارطلبی که کمکم در حال آلودهکردن کلیسا بود. اعضای آن جماعت، بهراحتی شروع کرده بودند به تکیه بر افتخارات خویش. در نتیجه، این کار تبدیل به ابزاری شده بود که با کمک آن، افرادی را که همساز و همنظر نبودند بهجای مشمولدانستن، کنار میگذاشتند.
پاسخ پولس به این معمای غامض، این بود که مسیر بحث را کاملاً تغییر دهد. اگر افتخارات انسانی که افراد برای خود قائل میشدند، اهمیت داشت، هیچکس نمیتوانست بیشتر از پولس فخر کند! اما همهٔ اینها هیچ معنایی ندارند. پولس توضیح میدهد که فخرکردن تنها در یک حالت میتواند معتبر باشد: زمانی که فخر انسان به مشارکت با مسیح باشد، نه به افتخارات انسانی خود. پولس افتخارات انسانی خود را «در قیاس با ارزش برترِ شناخت خداوند مسیحْ عیسی» زیان میدانست. داشتن ادعای مقام و موقعیت، فرد را به قیمت نادیدهشمردن دیگران بالا میبرد، اما فخرکردن به مالکیت در مسیح -یعنی بازشناختن و پذیرفتن آن- نه تنها باعث تفرقه نمیشود، بلکه اتحاد به بار میآورد.
دعای امروز
ای خدای قادر مطلق،
که نور انجیل را بهواسطهٔ خادم خویش، پولس مقدس، بر تمامی عالم تاباندهای:
عطا کن تا ما که امروز، ایمان شگفتانگیز پولس را جشن میگیریم،
او را در شهادت به حقیقت تو، پیروی کنیم؛
بهواسطهٔ پسر تو و خداوندمان عیسای مسیح
که زنده است و با تو حکومت میکند،
در اتحاد با روحالقدس،
یک خدا، حال تا ابدالآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
فیلیپیان ۳:۱-۱۴
دیگر آنکه ای برادران من، در خداوند شاد باشید! تکرار این مطالب زحمتی برایم نیست بلکه ایمنی شماست. از آن سگها برحذر باشید! از آن شرارتپیشگان بپرهیزید! از آن مُثلهکنندگان دوری کنید! زیرا ختنهشدگانِ واقعی ماییم که در روحِ خدا عبادت میکنیم، و فخرمان به مسیحْ عیسی است و به افتخارات انسانی خود اتکا نداریم - هرچند من خودْ دلایل خوبی برای اتکا به آنها دارم. آری، اگر کسی میپندارد که دلایل خوبی برای اتکا به اینگونه افتخارات انسانی دارد، من دلایلی محکمتر دارم: ختنه شده در روز هشتم، از قوم اسرائیل، از قبیلۀ بِنیامین، فرزند عبرانی از والدین عبرانی؛ به لحاظ اجرای شریعت، فَریسی؛ به لحاظ غیرت، آزاردهندۀ کلیسا؛ به لحاظ پارساییِ شریعتی، بیعیب. امّا آنچه مرا سود بود، آن را بهخاطر مسیح زیان شمردم. بلکه همه چیز را در قیاس با ارزش برترِ شناخت خداوندم مسیحْ عیسی، زیان میدانم، که بهخاطر او همه چیز را از کف دادهام. آری، اینها همه را فضله میشمارم تا مسیح را به دست آورم و در او یافت شوم، نه با پارسایی خویشتن که از شریعت است، بلکه با آن پارسایی که از راه ایمان به مسیح به دست میآید، آن پارسایی که از خداست و بر پایۀ ایمان. میخواهم مسیح و نیروی رستاخیزش را بشناسم و در رنجهای او سهیم شده، با مرگش همشکل گردم، تا به هر طریق که شده به رستاخیز از مردگان نایل شوم. نمیگویم هماکنون به اینها دست یافتهام یا کامل شدهام، بلکه خود را به پیش میرانم تا چیزی را به دست آورم که مسیحْ عیسی برای آن مرا به دست آورد. برادران، گمان نمیکنم هنوز آن را به دست آورده باشم؛ امّا یک کار میکنم، و آن اینکه آنچه در عقب است به فراموشی میسپارم و به سوی آنچه در پیش است خود را به جلو کشانده، برای رسیدن به خط پایان میکوشم، تا جایزهای را به دست آورم که خدا برای آن مرا در مسیحْ عیسی به بالا فرا خوانده است.
مزمور۶۶
ای تمامی زمین، خدا را بانگ شادی دهید! جلال نام او را بسرایید و ستایشی پرجلال نثار او کنید! خدا را بگویید: «چه مَهیب است کارهای تو! به سبب عظمت تواناییات دشمنانت در برابر تو کُرنِش میکنند. تمامی زمین تو را پرستش خواهند کرد، و در ستایش تو خواهند سرایید؛ آری، در ستایش نام تو خواهند سرایید.» سِلاه بیایید و ببینید خدا چهها کرده است، او در کارهای خود برای بنیآدم، مَهیب است. دریا را به خشکی مبدل ساخت و مردم پیاده از رودخانه گذشتند. آنجا در او شادی کردیم، در او که به قدرت خود جاودانه فرمان میراند، و چشمانش مراقب قومهاست. پس طغیانگران خویشتن را برنیفرازند. سِلاه ای قومها، خدای ما را متبارک خوانید؛ آوای ستایش او را بشنوانید. زیرا جانهای ما را در میان زندگان نگاه داشته و پاهایمان را از لغزش باز داشته است. زیرا تو، خدایا، ما را آزمودهای؛ تو ما را همچون نقره در بوتۀ آزمایش گذاشتهای. ما را به دام درآوردی و باری بس گران بر پشت ما نهادی. مردمان را بر سر ما سوار کردی و از آب و آتش گذشتیم، لیکن ما را به جای خُرَّم درآوردی. با قربانیهای تمامسوز به خانهات در خواهم آمد و نذرهایم را به تو ادا خواهم کرد، که لبهای خویش را بدانها گشودم و در زمان تنگی بر زبانشان آوردم. قربانیهای تمامسوزِ پروار به تو تقدیم خواهم کرد با رایحۀ قربانی قوچها؛ گوسالهها و بزها به تو پیشکش خواهم کرد. سِلاه ای همۀ خداترسان، بیایید و بشنوید؛ بگذارید آنچه را برای جان من کرده است، بازگویم. به دهان خویش نزد او فریاد برآوردم؛ و ستایش او بر زبان من بود. اگر بدی را در دل خود منظور میداشتم، خداوندگار نمیشنید. اما خدا براستی شنیده و به آواز دعای من گوش فرا داده است. متبارک باد خدا که دعای مرا رد نکرده و محبت خویش را از من دریغ نداشته است.
مزمور۱۴۷:۱۳ تا آخر
زیرا او پشتبندهای دروازههایت را مستحکم میگرداند، و فرزندانت را در اندرونت برکت میدهد. او صلح را بر مرزهایت حکمفرما میسازد، و تو را به مغز گندم سیر میگرداند. فرمان خود را بر زمین میفرستد، و کلام او بهسرعت میدود. برف را چون پشم ارزانی میدارد، و ژاله را همچون خاکستر میپراکند. تگرگ را چون خُردهنانها فرو میریزد، کیست که در برابر سرمای او تواند ایستاد؟ او کلام خود را میفرستد و آنها را آب میکند، باد خویش را میوزاند و آبها روان میشود. کلام خود را به یعقوب بیان میدارد، و فرایض و قوانین خود را به اسرائیل. او با هیچ قومی چنین نکرده است، و قوانین او را نشناختهاند. هللویاه!
حزقیال ۳:۲۲ تا آخر
و در آنجا دست خداوند بر من بود؛ و او مرا گفت: «برخیز و به همواریْ بیرون شو که در آنجا با تو سخن خواهم گفت.» پس برخاسته، به همواریْ بیرون شدم، و اینک جلال خداوند، مانند جلالی که بر کنارۀ رود کِبار دیده بودم، در آنجا ایستاده بود، و من به روی درافتادم. آنگاه روح به من درآمد و مرا بر پاهایم بر پا داشت و مرا خطاب کرده، گفت: «برو و خود را در خانهات حبس کن. و تو، ای پسر انسان، اینک بر تو بندها خواهند نهاد و تو را بدانها خواهند بست تا نتوانی به میان ایشان بیرون روی. و من زبانت را به کامت خواهم چسبانید تا گنگ شده، نتوانی آنان را نکوهش کنی، زیرا که خاندانی عِصیانگرند. اما هرگاه با تو سخن گویم، دهانت را خواهم گشود و تو به ایشان خواهی گفت، ”خداوندگارْ یهوه چنین میفرماید.“ آن که میشنود، بگذار بشنود، و آن که نمیشنود، بگذار نشنود! زیرا که خاندانی عِصیانگرند.