منطقی و معقول است که هر اقدام احتیاطی را بهعمل آوریم تا امنیت زندگی خود را تأمین کنیم. ما از سلامت خود مراقبت بهعمل میآوریم؛ داراییهای خود را بیمه میکنیم؛ درهای خانۀ خود را قفل میکنیم و قبل از عبور از خیابان، به دور و بر خود نگاه میکنیم. زندگی یک هدیه است و میکوشیم آن را ارج بنهیم، بابت آن شادی کنیم و اطمینان بیابیم که از نزدیکان خود مراقبت کرده، ایشان را مورد محبت قرار دهیم.
اما در ضمن انجام این کارها، گاه ممکن است هدف از خودِ زندگی را از نظر دور بداریم. ممکن است چنان دلواپس، چنان مشغول و شاید حتی چنان احتیاط پیشه کنیم که هدف زندگی از چشمانمان پنهان شود.
همۀ ما این تجربه را داریم که اتفاقات غیرمنتظره، حتی اتفاقات اندوهبار، روال عادی زندگیمان را بر هم میزنند و چشماندازهای تازهای در برابرمان قرار میدهند. این تجربیات، به شکلی متناقضنما، ممکن است گاه همچون یک هدیه و عطیه باشند، زیرا این امکان را فراهم میسازند که اموری را که براستی اهمیت دارند، روشنتر و دقیقتر ببینیم.
فرمایشات عیسی در قرائت امروز، که لوقا آنها را در کنار هم قرار داده، دربارۀ رویدادهایی سخن میگویند که همچون صاعقه بر ما فرود میآیند و جریان امور عادی زندگیمان را بر هم میزنند- اموری چون خوردن، نوشیدن، کشت و زرع و عمارتسازی.
عیسی از پیروان خود دعوت نمیکند که ترسان و لرزان بنشینند و منتظر آخر زمان یا چیزی شبیه به صاعقه باشند، بلکه میخواهد هر روز را با چشمانداز و نگرشی متفاوت سپری کنیم. زیرا همانطور که عیسی میفرماید، وقتی میآموزیم که ناامنی زندگی را بپذیریم و در مقابل فشارهای دائمی برای انباشتن هرچه بیشتر مال و منال ایستادگی کنیم، خواهیم توانست به آن وارستگی برسیم که زندگی را آزادانه و بطور کامل تجربه کنیم.