این وحی همراه است با توصیفی زیبا از اورشلیم که بازسازی و احیا شده، شهری که اکنون وفادار است و در برکات خداوند، در امنیت به سر میبَرَد. تهدیدهای بیرونی و درونی هر دو مغلوب شدهاند. کوچهها امن هستند، و میتوان براحتی تجسم کرد که سالخوردگان بیرون درِ خانه، بههنگام غروب آفتاب مینشینند و کودکان نیز بدون ترس و واهمه، در کوچهها مشغول باز هستند. این تصویری است از صلح و آرامش، رونق و کامیابی، و شکوفایی.
نبی میدانست که تحقق این نبوت چقدر در نظر معاصرانش بعید مینمود، همان افرادی که فقط دغدغۀ این را داشتند که امیدهایشان در امان باقی بمانند. پاسخی که او از جانب خدا میآورد، توبیخ و شماتت نبود، بلکه دعوتی بود برای حفظ ایمان. آنچه تجسمش برای بازماندگان غیرممکن بود، برای خدا غیرممکن نبود، چرا که خدا سرچشمۀ تمام ممکنها است. او آیندهای نیکو را در نظر دارد، حتی آن هنگام که چنین چیزی غیر قابل تصور مینمود.
عیسی وقتی دربارۀ نجات با کسانی سخن گفت که میترسیدند مبادا از جماعت مؤمنین بیرون بمانند (مرقس ۱۰:۲۷)، احتمالاً همین آیات را مد نظر داشت. وقتی به شهرهایی در روزگار خودمان فکر میکنیم که در آنها وحشت و خشونت حکمفرماست، و کودکان در خطری دائمی قرار دارند، تصویر شهری آرام و در صلح و صفا، میتواند کمکی باشد برای دعاهای ما. از دیدگاه الهی، چنین مکانهای متروک و ویرانی میتوانند به آرامش و صلح و صفا بازگردند. اما از دیدگاهی بشری، این امر مستلزم ایمان، افقی گسترده از اهداف الهی، و پایداری در دعاست.
دعای امروز
ای خدای پر از رحمت،
پسرت آمد تا ما را نجات بخشد
و گناهان ما را بر صلیب بر دوش بگیرد؛
باشد که به رحمت تو اعتماد و تکیه کنیم،
و محبت تو را بشناسیم،
در آن حال که در پارسایی وجد میکنیم،
پارساییای که بهواسطۀ عیسای مسیح، خداوندگار ما،
به ما تعلق یافته است.