نان روزانه

کلام امروز: عبرانیان ۱۳:‏۱‏-۱۶ | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمور ۲۲مزمور ۱۲۶خروج ۱۰

ایام روزه

هفتهٔ مصائب

پس از تصاویر پُرشورِ توفان و آتش، کلمات نهایی این دو روز آخر تماماً عملی‌اند. آنها دربارهٔ ساختن جامعهٔ انسانی‌اند، اموری زمینی در پرتو حقیقت آسمانیِ فراسوی آن.

این آیات، شخصی به‌نظر می‌رسند، گویی فقط به شخصی که در لحظه آن را می‌خواند خطاب شده‌اند. عباراتی چون «غافل مباشید»، «به‌یاد داشته باشید»، «پس بیایید» و «از راه به در مشوید» را امروز نیز در گفت‌وگو با کسانی که دوست‌شان داریم، اعضای خانواده‌مان، دوستان‌مان یا همسایگان‌مان به کار می‌بریم. همچنین شیوهٔ زندگی توصیف‌شده در اینجا بسیار فراگیر و در عین حال، نیازمند احساس است. نام امروزی آن «درخواست همدلی» است. آنان را که در زندان‌اند، نه فقط به‌یاد داشته باشید، بلکه خود را به‌جای آنان فرض کنید. برای آنان که آزار می‌بینند، فقط دعا نکنید، بلکه در ذهن‌تان خود را در موقعیت آنان ببینید و در کنار اینها، به قول‌هایی که داده‌اید وفادار بوده و متکی به مادیات نباشید. اگر کسی چنین زندگی کند، قطعاً نمی‌تواند در برابر عمیق‌تر‌شدن دعاهایش و تقویت حس همدلی‌اش مقاومت کند.

در همین آیات پایانی نیز که احساس می‌کنیم برای ما انسان‌ها ملموس‌ترند، از تخیل ما برای نزدیک‌تر کردن‌مان به هدف و دیدگاه خدا استفاده می‌شود. دیروز از تقابل دو کوه با ما صحبت شد و اینجا تصویری از دو شهر به ما نشان داده می‌شود. همچنان که اکنون همبستگی و همدلی‌مان را با همسایگان‌مان ابراز می‌کنیم، چشم‌انتظار روزهای بهتری هستیم که هنوز نرسیده‌اند.

دعای امروز

خدایا! ای مهربان‌ترین!
که با مرگ و رستاخیز پسرت عیسای مسیح
جهان را نجات دادی و آزاد کردی؛
عطا کن که با ایمان به او که بر صلیب رنج کشید
در قدرت پیروزی او جشن پیروزی بگیریم،
در پسرت و خداوند ما عیسای مسیح،
او که زنده است و با تو پادشاهی می‌کند،
در اتحاد با روح‌القدس،
خدای واحد، از حال تا ابدالآباد.

مطالعهٔ کتاب مقدس

عبرانیان ۱۳:‏۱‏-۱۶

محبت برادرانه همچنان برقرار باشد. از میهمان‌نوازی نسبت به غریبان غافل مباشید، چرا که با این کار، بعضی نادانسته از فرشتگان پذیرایی کردند. آنان را که در زندانند به یاد داشته باشید، چنانکه گویی خود نیز با ایشان در بندید؛ همچنین به یاد کسانی باشید که آزار می‌بینند، چنانکه گویی خود نیز جسماً رنج می‌کشید. زناشویی باید در نظر همگان محترم باشد و بسترش پاک نگاه داشته شود، زیرا خدا بی‌عفتان و زناکاران را مجازات خواهد کرد. زندگی شما بَری از پولدوستی باشد و به آنچه دارید قناعت کنید، زیرا خدا فرموده است: «تو را هرگز وا نخواهم گذاشت، و هرگز ترک نخواهم کرد.» پس با اطمینان می‌گوییم: «خداوند یاور من است، پس نخواهم ترسید. انسان به من چه تواند کرد؟» رهبران خود را که کلام خدا را برای شما بیان کردند، به یاد داشته باشید. به ثمرۀ شیوۀ زندگی آنها توجه کنید و از ایمانشان سرمشق گیرید. عیسی مسیح دیروز و امروز و تا ابد همان است. با تعالیم مختلف و عجیب از راه به در مشوید؛ زیرا نیکوست که دل انسان از فیض تقویت یابد، نه از خوراکهایی که برای معتقدانِ به آنها نفعی ندارد. ما مذبحی داریم که خدمتگزارانِ خیمه حق ندارند از آنچه بر آن است بخورند. کاهن اعظم، خون حیوانات را به عنوان قربانیِ گناه به قُدس‌الاقداس می‌بَرَد، امّا لاشه‌ها بیرون از اردوگاه سوزانیده می‌شوند. به همین‌سان، عیسی نیز بیرون دروازۀ شهر رنج کشید تا با خون خود، قوم را تقدیس کند. پس بیایید در حالی که همان ننگ را که او متحمل شد، بر خود حمل می‌کنیم، نزد او بیرون از اردوگاه برویم. زیرا در اینجا شهری ماندگار نداریم بلکه مشتاقانه در انتظار آن شهر آینده هستیم. پس بیایید به واسطۀ عیسی قربانیِ سپاس را پیوسته به خدا تقدیم کنیم. این قربانی، همان ثمرۀ لبهایی است که به نام او معترفند. از نیکویی کردن و سهیم نمودن دیگران در آنچه دارید غفلت مورزید، زیرا خدا از چنین قربانیها خشنود است.

مزمور ۲۲

ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا واگذاشتی و از نجات من و سخنان فغانم دوری؟ ای خدای من، همۀ روز فریاد برمی‌کشم و اجابت نمی‌کنی؛ همۀ شب نیز، و مرا خاموشی نیست! اما تو قدوسی، ای که بر سرودهای ستایشی اسرائیل جلوس فرموده‌ای. بر تو پدران ما توکل کردند آری، بر تو توکل کردند و ایشان را رهایی بخشیدی. نزد تو فریاد برآوردند و خلاصی یافتند؛ بر تو توکل کردند و شرمنده نگشتند. اما من کِرمی بیش نیستم و انسان نِی! عار آدمیانم و تحقیرشدۀ قوم! هر که بر من می‌نگرد ریشخندم می‌کند؛ دهان کج می‌کنند و سر جنبانیده، می‌گویند: «بر خداوند توکل دارد! پس بگذار او خلاصی‌اش دهد! اگر به او رغبت دارد، رهایی‌اش بخشد!» اما تو مرا از شکم مادر بیرون آوردی، و از شیرخوارگی اطمینانم بخشیدی! از تولد بر تو افکنده شدم؛ از شکم مادرم، خدای من تویی. از من دور مباش، زیرا که تنگی نزدیک است و کسی نیست که یاری کند. گاوان نرِ بسیار دور مرا گرفته‌اند، گاوان تنومندِ باشان احاطه‌ام کرده‌اند. دهان خویش به فراخی بر من گشوده‌اند، چون شیران درّندۀ غرّان. همچون آبْ ریخته می‌شوم، و استخوانهایم جملگی از هم گسیخته ا‌ست. دل من چون موم در اندرونم گداخته شده است. قوّتم چون تکه سفالی، خشکیده است؛ و زبانم به کامم چسبیده! مرا به خاک مرگ نشانده‌ای. سگان مرا احاطه کرده‌اند؛ دستۀ اوباش گِردَم حلقه زده‌اند؛ دستها و پاهایم را سوراخ کرده‌اند! می‌توانم همۀ استخوانهایم را بشمارم. آنان خیره بر من چشم دوخته‌اند. جامه‌هایم را میان خود تقسیم کرده‌اند و بر تن‌پوش من قرعه افکنده‌اند. اما تو ای خداوند، دور مباش! ای قوّت من، به یاری‌ام بشتاب! جان مرا از شمشیر برهان و زندگی مرا از چنگ سگان! مرا از دهان شیر نجات بخش، ای که از میان شاخهای گاوان وحشی مرا اجابت کرده‌ای! نام تو را به برادرانم اعلام خواهم کرد و در میان جماعت، تو را خواهم ستود. ای ترسندگان خداوند، او را بستایید! ای همۀ نسل یعقوب، او را جلال دهید! ای همۀ نسل اسرائیل، از هیبت او بترسید! زیرا او مظلومیت مظلوم را حقیر و خوار نشمرده، و روی خود را از او نپوشانیده است؛ بلکه فریاد کمک او را شنیده است. ستایش من در جماعت بزرگ از توست. نذرهای خود را در حضور ترسندگانت ادا خواهم کرد. مسکینان غذا خورده سیر خواهند شد؛ و جویندگان خداوند او را خواهند ستود. دلهای شما تا ابد زنده بماند! همۀ کرانهای زمین به یاد آورده، نزد خداوند بازگشت خواهند کرد. همۀ طوایف قومها در حضور او پرستش خواهند نمود. زیرا که پادشاهی از آن خداوند است؛ اوست که بر قومها فرمان می‌راند. همۀ قوی‌بُنیِگانِ زمین غذا خورده، سَجده خواهند کرد؛ و آنان که به خاک فرو می‌روند، جملگی در حضورش زانو خواهند زد، حتی آن که نمی‌تواند خویشتن را زنده نگاه دارد. آیندگان در خدمت او خواهند بود؛ و به نسلهای بعدی دربارۀ خداوندگار خبر خواهند داد. و آنان به قومی که در آستانۀ تولدند عدالت او را اعلام خواهند کرد، و خواهند گفت که او این را کرده است.

مزمور ۱۲۶

چون خداوند سعادت گذشته را به صَهیون بازگردانید، همچون کسانی بودیم که خواب می‌بینند. آنگاه دهانمان از خنده پر شد، و زبانمان از سرود شادمانی! آنگاه در میان قومها گفتند: «خداوند برای ایشان کارهای عظیم کرده است!» آری، خداوند برای ما کارهای عظیم کرده است، و ما شادمان گشته‌ایم! خداوندا، سعادت گذشته را به ما بازگردان چون چشمه‌ساران در بیابان! آنان که با اشکها می‌کارند، با فریاد شادی درو خواهند کرد! آن که گریان بیرون می‌رود و بذر برای افشاندن می‌بَرد، با فریاد شادی باز خواهد گشت، و بافه‌های خود را خواهد آورد!

خروج ۱۰

آنگاه خداوند به موسی گفت: «نزد فرعون برو، زیرا دل او و خادمانش را سخت کرده‌ام تا این آیات را در میانشان به ظهور آورم، تا برای فرزندان و نوادگانتان بازگویید که چه بلاهایی بر سر مصریان آوردم و چگونه آیات خود را در میانشان ظاهر ساختم، و تا بدانید که من خداوند هستم.» پس موسی و هارون نزد فرعون رفتند و به او گفتند: «یهوه خدای عبرانیان چنین می‌فرماید: ”تا به کی از سر فرود آوردن در برابر من اِبا خواهی کرد؟ قوم مرا رها کن تا مرا عبادت کنند. زیرا اگر از رها کردن آنها اِبا کنی، بدان که فردا ملخ بر سرزمینت خواهم آورد. ملخها چنان روی زمین را خواهند پوشانید که زمین دیده نخواهد شد. هرآنچه را که از تگرگ باقی مانده است، ملخها خواهند خورد، از جمله همۀ درختانی را که در صحرا برای شما می‌روید. خانه‌های تو و همۀ خادمانت و خانه‌های همۀ مصریان چنان از ملخ پر خواهد شد که پدران شما و پدران پدرانتان از زمانی که در این سرزمین به سر برده‌اند تا به امروز هرگز مانند آن را ندیده‌اند.“» سپس موسی روی بگردانید و از نزد فرعون برفت. خادمان فرعون به او گفتند: «تا به کی این مرد برای ما دام خواهد بود؟ این قوم را رها کن تا یهوه خدای خود را عبادت کنند. مگر هنوز درنیافته‌ای که مصر ویران شده است؟» پس موسی و هارون را نزد فرعون بازآوردند و او بدیشان گفت: «بروید و یهوه خدایتان را عبادت کنید. اما چه کسانی خواهند رفت؟» موسی پاسخ داد: «ما با همۀ جوانان و پیرانمان، با پسران و دخترانمان، و با گله‌ها و رمه‌هایمان خواهیم رفت، زیرا که ما را عیدی برای خداوند است.» فرعون پاسخ داد: «خداوند با شما باشد، اگر براستی رهایتان کنم، آن هم با کودکانتان! آشکار است که شما قصد بدی دارید! نه! فقط مردان بروند و خداوند را عبادت کنند، زیرا همین بود آنچه می‌خواستید.» سپس موسی و هارون را از حضور فرعون بیرون راندند. پس خداوند به موسی گفت: «دستت را بر مصر دراز کن تا ملخها بر این سرزمین هجوم آورند و همۀ گیاهان زمین را، یعنی هرآنچه از تگرگ مانده است، فرو بلعند.» پس موسی عصای خود را بر سرزمین مصر دراز کرد و خداوند تمام آن روز و تمام آن شب بادی شرقی بر آن سرزمین وزانید. و چون صبح شد باد ملخها را آورده بود. ملخها بر سرتاسر سرزمین مصر هجوم آوردند و در شمار بسیار در همۀ حدود آن سرزمین نشستند. چنین آفت عظیمِ ملخ پیش از آن نبوده و پس از آن نیز هرگز تکرار نخواهد شد. ملخها چنان روی زمین را پوشاندند که سیاه شد، و هرآنچه از بلای تگرگ سالم مانده بود - از گیاهان زمین گرفته تا میوۀ درختان - همه را خوردند به گونه‌ای که هیچ سبزی بر درخت یا گیاه صحرا در سرتاسر سرزمین مصر باقی نماند. فرعون شتابان موسی و هارون را فرا خواند و گفت: «من در حق شما و در حق یهوه خدای شما گناه کرده‌ام. اکنون تنها یک بار دیگر نیز گناهم را ببخشید و نزد یهوه خدایتان دعا کنید تا فقط این بلای مرگ را از من دور کند.» پس موسی از نزد فرعون بیرون رفت و به درگاه خداوند دعا کرد. خداوند نیز باد را به باد غربی شدیدی تبدیل کرد و باد، ملخها را برداشته، به دریای سرخ ریخت به گونه‌ای که دیگر حتی یک ملخ نیز در سرتاسر حدود مصر باقی نماند. اما خداوند دل فرعون را سخت کرد، و او بنی‌اسرائیل را رها ننمود. آنگاه خداوند به موسی گفت: «دست خود را به سوی آسمان دراز کن تا تاریکی بر سرتاسر مصر حکمفرما شود، تاریکی‌ای که در آن باید کورانه راه رفت.» پس موسی دستش را به سوی آسمان دراز کرد و تاریکی محض سه روز تمام، سرتاسر سرزمین مصر را فرا گرفت. تا سه روز کسی، کسی را نمی‌دید و هیچ‌کس نمی‌توانست از جای خود برخیزد. ولی برای همۀ بنی‌اسرائیل در مکان سکونتشان روشنایی بود. آنگاه فرعون موسی را فرا خواند و گفت: «بروید خداوند را عبادت کنید. حتی زنان و فرزندانتان را نیز با خود ببرید. تنها گله و رمۀ شما در مصر بماند.» اما موسی گفت: «باید اجازه دهی قربانیها و هدایای تمام‌سوز داشته باشیم تا به یهوه خدایمان تقدیم کنیم. دا‌مهایمان را نیز باید با خود ببریم؛ حتی یک سُم نیز نباید اینجا بماند. زیرا باید از آنها برای پرستش یهوه خدایمان استفاده کنیم، و تا به آنجا نرسیم نخواهیم دانست کدام یک را باید برای عبادت خداوند تقدیم کنیم.» اما خداوند دل فرعون را سخت کرد، و او حاضر نبود آنها را رها کند. فرعون به موسی گفت: «از برابر چشمانم دور شو! برحذر باش که دیگر روی مرا نبینی! زیرا روزی که روی مرا ببینی، خواهی مرد.» موسی پاسخ داد: «همان‌گونه که گفتی، دیگر هرگز روی تو را نخواهم دید!»

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.