ایام روزه
هفتهٔ مصائب
نامه به عبرانیان بیش از آنکه شبیه نامه باشد، به خطابه شباهت دارد، اما در این قسمت که حکم امضای پایان نامه را دارد، حس میکنیم که با نویسندهٔ یک نامه سروکار داریم، هرچند که در این آیات خاص هویت او کاملاً مبهم است. بعضی از پژوهشگران معتقدند که در واقع این بخش پایانی با بقیهٔ نامه تناسب ندارد. هویت نویسنده نیز در سنت مسیحی مورد اختلاف بوده و اکنون پذیرفته شده که پولس قدیس نیست، اما نامه در پایان به تیموتائوس اشارهای دارد که ممکن است همان تیموتائوسی باشد که دوست نزدیک پولس بود.
نویسندهٔ نامه هر کس باشد، یکی از مضامین اصلی او در این نامه تشویق خوانندگان است به زندگیکردن با شادمانی و پرهیز از زندگیکردن به شیوهای که موجب کاستن از شادمانی دیگران شود. در این مورد منظور رهبرانی است که بهنظر میرسد کارشان آنقدر سخت است که نیازی به دردسر بیشتر ندارند.
شعر بینظیر آیات ۲۰ و ۲۱ که به سرودهای کلیسایی راه یافته است و در پایان مراسم عید پاک برای برکتدادن به کار میورد، با زبانی بسیار زنده و توصیفی بسیار کامل، راز رستاخیز را بیان میکند و به این ترتیب خواندن این نامهٔ غنی، اسرارآمیز، پیچیده و همدلانه را به پایان میبریم. امید است که احساس دلگرمی کنیم و تشویق شده باشیم- نه آنکه دستور گرفته باشیم- در دعاهایمان خطاب به وجود ازلی و ابدی مسیح در جلالش، قوهٔ تخیلمان را گسترش دهیم.
دعای امروز
ای پدر بخشنده!
تو برای محبت به جهان
پسرت را تسلیم کردی؛
ما را هدایت کن تا در اسرار مصائب او تفکر کنیم،
باشد که آرامش ابدی را بشناسیم
در خون ریخته شدهٔ نجاتدهندهمان
خداوندمان عیسای مسیح.
مطالعهٔ کتاب مقدس
عبرانیان ۱۳:۱۷ تا آخر
از رهبران خود اطاعت کنید و تسلیم آنها باشید؛ زیرا ایشان بر جانهای شما دیدبانی میکنند و باید حساب بدهند. پس بگذارید کار خود را با شادمانی انجام دهند نه با آه و ناله، زیرا این به نفع شما نخواهد بود. برای ما دعا کنید، زیرا مطمئنیم که وجدانمان پاک است و میخواهیم از هر جهت با سربلندی زندگی کنیم. بخصوص از شما استدعا دارم دعا کنید که بتوانم هر چه زودتر نزدتان بازگردم. حال، خدای سلامتی که شبانِ اعظم گوسفندان یعنی خداوند ما عیسی را به خون آن عهد ابدی از مردگان برخیزانید، شما را به هر چیز نیکو مجهز گرداند تا ارادۀ او را به انجام رسانید. باشد که او هرآنچه را که موجب خشنودی اوست به واسطۀ عیسی مسیح در ما به عمل آورد، که او را جلال جاودانه باد. آمین. ای برادران، از شما میخواهم این کلامِ نصیحتآمیزِ مرا تحمّل کنید، زیرا به اختصار به شما نوشتهام. به همۀ رهبران خود و به تمام مقدسین سلام برسانید. آنان که از ایتالیا هستند، به شما سلام میگویند. فیض با همۀ شما باد.
مزمور ۴۱
خوشا به حال کسی که به فکر بینوایان باشد؛ خداوند او را در روز بلا رهایی خواهد بخشید. خداوند او را محافظت خواهد کرد و زنده نگاه خواهد داشت؛ او در زمین مبارک خواهد بود و او را به آرزوی دشمنانش تسلیم نخواهد کرد. خداوند او را در بستر بیماری قوّت خواهد بخشید و او را از بیماریاش شفای کامل خواهد داد. و اما من گفتم: «خداوندا، مرا فیض عطا فرما؛ جان مرا شفا ده، زیرا بر تو گناه ورزیدهام.» دشمنانم بدخواهانه دربارۀ من میگویند: «کی میمیرد و نامش محو میشود؟» چون به دیدارم میآیند سخن باطل میگویند، و در دل بدی را میپرورند؛ و چون بیرون میروند، آن را بر زبان میآورند. همۀ بدخواهانم با هم بر ضد من نجوا میکنند، و دربارۀ من شرارت را میاندیشند. میگویند: «لعنتی مرگبار دامنگیر او شده است؛ از جایی که آرمیده، هرگز بر نخواهد خاست.» حتی دوست خالص من که بر او اعتماد میداشتم، آن که نان مرا میخورَد، با من به دشمنی برخاسته است. و اما تو خداوندا، مرا فیض عطا فرما؛ مرا برخیزان، تا سزایشان دهم. از این میدانم که به من رغبت داری، که دشمنم بر من فریاد پیروزی سر نخواهد داد. تو به سبب صداقتم از من حمایت کردهای، و مرا جاودانه در حضور خود برقرار خواهی داشت. یهوه، خدای اسرائیل، متبارک باد، از ازل تا به ابد. آمین و آمین.
مزمور ۴۲
چنانکه آهو سراپا مشتاق نهرهای آب است، همچنان، ای خدا، جان من بهشدت مشتاق توست. جان من تشنۀ خداست، تشنۀ خدای زنده، که کی بیایم و به حضور او حاضر شوم. اشکهایم روز و شب خوراک من است، چون تمامی روز مرا گویند: «خدای تو کجاست؟» از دل فغان برمیآورم چون ایامی را یاد میآورم که با جماعت میرفتم، و آنان را به خانۀ خدا رهنمون میشدم، در میان فریادهای شادمانی و شکرگزاریِ جمعیت جشنگیرندگان. ای جان من، چرا افسردهای؟ چرا در اندرونم پریشانی؟ بر خدا امید دار، زیرا که او را باز خواهم ستود؛ او را که رهانندۀ من و خدای من است. جانم در اندرونم افسرده است؛ از این رو تو را یاد خواهم کرد، از سرزمین اردن و بلندیهای حِرمون، و از کوه مِصعار. ژرفا به ژرفا خبر میدهد از خروش آبشارهای تو؛ امواج و سیلابهای تو، جملگی از سرم گذشته است. در روز، خداوند محبتش را عنایت میکند، و در شب، سرودش با من است، دعایی به درگاه خدای حیاتبخشم. به خدا که صخرۀ من است، میگویم: «چرا مرا از یاد بردهای؟ چرا باید از جور دشمن به روز سیاه بنشینم؟» طعنۀ خصم استخوانهایم را خُرد کرده، چراکه تمامی روز مرا گوید: «خدای تو کجاست؟» ای جان من، چرا افسردهای؟ چرا در اندرونم پریشانی؟ بر خدا امید دار، زیرا که او را باز خواهم ستود؛ او را که رهانندۀ من و خدای من است.
خروج ۱۱
خداوند به موسی گفت: «یک بلای دیگر نیز بر فرعون و بر مصر خواهم فرستاد. پس از آن شما را رها خواهد کرد تا از اینجا بروید، و چون چنین کند شما را کاملاً بیرون خواهد راند. به قوم بگو هر مرد از همسایهاش و هر زن از همسایهاش اشیاء نقره و طلا بخواهد.» خداوند نظر لطف مصریان را نسبت به قوم برانگیخت و خود موسی نیز در سرزمین مصر از احترام بسیار در نظر خادمان فرعون و مردم برخوردار بود. پس موسی گفت: «خداوند چنین میفرماید: نیمههای شب در سرتاسر مصر بیرون خواهم آمد. هر نخستزاده که در مصر باشد خواهد مرد، از نخستزادۀ فرعون که بر تخت مینشیند تا نخستزادۀ کنیزی که کنار آسیاب نشسته، و نیز نخستزادۀ تمام چارپایان، همه خواهند مرد. در سرتاسر مصر چنان گریه و شیونی بر پا خواهد شد که نظیر آن هرگز شنیده نشده و نخواهد شد. ولی در میان قوم اسرائیل، حتی سگی به انسان یا چارپا پارس نخواهد کرد. آنگاه خواهید دانست که خداوند میان مصر و اسرائیل فرق میگذارد. همۀ این خادمانت نزد من خواهند آمد و در برابرم تعظیم کرده، خواهند گفت: ”تو و تمامی قومی که تو را پیروی میکنند، همگی از اینجا بروید!“ آنگاه از اینجا خواهم رفت.» موسی پس از این سخنان، خشمگینانه فرعون را ترک کرد. خداوند به موسی گفته بود: «فرعون به شما گوش نخواهد سپرد، تا علامات من در مصر افزون شود.» موسی و هارون همۀ این علامات را در برابر فرعون به ظهور رساندند، اما خداوند دل فرعون را سخت ساخت و او نمیگذاشت قوم اسرائیل سرزمین او را ترک کنند.