عبرانیان ۸:۱۱
با ایمان بود که ابراهیم هنگامی که فراخوانده شد، اطاعت کرد و حاضر شد به جایی رود... و هرچند نمیدانست کجا میرود، روانه شد
نویسندگان این ماه لی آن (Li An) از چین. از آنجایی که وی به خوبی در چین شناخته شده است، درخواست کرده که نام حقیقیاش منتشر نشود. ما هم برای وی نام مستعار لی آن را برگزیدهایم. سموئیل لمب (Samuel Lamb) از چین. این شبان برجسته بیش از بیست سال در زندان بوده است و هنوز از سوی مقامات دولت چین زیر آزار و فشار فراوان قرار دارد. در کلیسای به اصطلاح خانگی او بیشتر از صدها تن و به ویژه جوانان حضور مییابند. داستان زندگی وی را میتوانید در کتاب «بیباک چون بره» که در سال ۱۹۹۱ از سوی انتشارات Zondervan منتشر گردیده، مطالعه فرمایید.
ابراهیم
داستان ابراهیم با خدا آغاز میشود. خداوند وی را فراخواند تا هرآنچه را که دوست داشت رها کند و به سرزمینی که خدا برگزیده بود، برود. تا آن زمان هیچ کس چنین کاری نکرده بود. او هیچ نمونهای پیش رو نداشت تا بداند خدا در این قبیل موارد با دیگران چه کرده است. نمیتوانست بگوید همانگونه که خداوند ایشان را راهنمایی کرد، مرا نیز راهنمایی خواهد نمود. با این حال «با ایمان» روانه شد. اطاعت از دعوت خدا، اظهار راستینی از ایمان شخص نسبت به خداست. چنین اطاعتی ممکن است با سختی همراه باشد. ترک شهر و دیار و بستگان و رفتن به سرزمینی ناشناخته، برای ابراهیم کار آسانی نبود. باید هر روزه برای برداشتن صلیب خود و پیروی از او آماده باشیم.
در هر گام شاید با مذبحی روبهرو شویم که در آن مذبح ناگزیریم بخشی از نیازهای زندگی شخصی خود را تقدیم نماییم. ابراهیم بارها و بارها به چنین مذبحهایی برخورد و متوقف شد. گاهی پیروز و سربلند از آنها گذشت و گاهی با شکست و سرافکندگی. ابراهیم نمیدانست به کجا میرود. برایش همین کافی بود که بداند با خدامیرود. همانطور که یکی گفته: «من سفرکردن با خدا در شب را به مسافرت تنها در روز ترجیح میدهم.» چنین آدمهایی هستند که دوست خدا میشوند.