یوشع ۹:۱
قوی و دلیر باش، مترس و هراسان مباش، زیرا در هرجا که بروی یهوه خدای تو، با توست.
یوشع
«قوی و دلیر باش.» این کلمات چهار بار در فصل نخست کتاب یوشع تکرار شدهاند. این تنها یک معنی میتواند داشته باشد: یوشع ترسیده و نیاز به دلگرمی داشته است، اما وقتی به این فکر میکنیم قدری عجیب بهنظر میآید. اگر فقط از یک نفر انتظار ترس نمیرفت، آن یک نفر یوشع بود. مگر نه اینکه او جوانترین سردار لشگر اسراییل بود. مگر نه اینکه او و کالیب تنها جاسوسانی بودند که پس از تجسس در سرزمین موعود، با گزارش مثبت از مأموریت بازگشتند.
در حالی که ده جاسوس دیگر از ترس داشتند قالب تهی میکردند، یوشع و کالیب سرشار از ایمان و دلیری بودند، اما اکنون چنین بهنظر میرسد که ترس بر یوشع چیره شده است. با این وجود، این نه ترس از انسان بود که یوشع را میآزرد و نه ترس از خطر یا پا گذاردن به میدان کارزار. یوشع از مسئولیت روحانی خطیری که بر دوشهایش گذاشته شده بود میترسید. هدایت قوم اسراییل به سرزمین موعود کار کوچکی نبود. این مسئولیت یوشع را مرعوب ساخته بود. او از چنین وظیفهای میهراسید. از این روست که خداوند بارها با گفتن:«یهوه خدای تو، با توست» وی را دلگرم میسازد.
آنگاه است که دیگر هیچ دیواری آنقدر بلند و هیچ غولی آنقدر قوی هیکل نیست که وی بر آنها چیره نگردد. آیا در زندگی شما هم دیوارها یا غولهایی وجود دارند؟ آیا شما هم مانند یوشع احساس ضعف و کوچکی میکنید؟ امروز خداوند به شما میگوید: «قوی و دلیر باش، مترس و هراسان مباش زیرا در هرجا که بروی یهوه خدای تو، با توست.»