خروج ۲۳:۱۵ و ۲۷
پس به ماره رسیدند و از آب ماره نتوانستند نوشید، زیرا که تلخ بود... پس به ایلیم آمدند و در آنجا دوازده چشمه آب و هفتاد درخت خرما بود و در آنجا نزد آب خیمه زدند.
موسی
اگر قرار بود وضعیت کلیسای تحت جفا را خلاصهوار بیان کنم، از دو آیهٔ بالا بهره میگرفتم. سختی، شکست، آزار و تلخی از یک سو و تدارک، پیروزی و نهرهای آب زنده از سوی دیگر.
آیا این تصویری از سلوک خود ما با خدا نیست؟ در کنار هر برکهٔ ماره درختی روییده است. وقتی آن درخت را به درون برکه بیندازیم، تلخی به شیرینی مبدل میشود. تصویری زیبا از صلیب عیسی، نماد فدیه و نجات. خدا را شکر که تعداد ایلیمهای زندگی از مارهها بیشتر است. اگر همین نخلها و چشمهها هم نباشند، پیادهروی در بیابان چندان دیری نمیپاید.
میتوانیم لختی در ایلیم توقف نماییم. خدا اجازه میدهد که اول نومیدیها (ماره) بر ما حمله ور شوند، اما بعد میگذارد با شگفتیهای فراوان (ایلیم) نفسی تازه کنیم و تجدید قوا نماییم. امروز شما کجا هستید؟ بهخاطر داشته باشید که حتی در ماره هم درخت حیات هست و میان ماره و ایلیم این کلمات عجیب را مییابیم: «… هر آینه اگر قول یهوه، خدای خود را بشنوی و آنچه را در نظر او راست است بهجا آوری و احکام او را بشنوی و تمامی فرایض او را نگاه داری، همانا هیچ یک از همه مرضهایی را که بر مصریان آوردهام بر تو نیاورم، زیرا که من یهوه، شفادهنده تو هستم.» (خروج 26:15)