مزمور۱۱:۱۶ب
به حضور تو کمال خوشی است.
هوراشیو هررا
قسمت دوم
سی سال زحمت برای خدا، آن هم در کشوری بیخدا، رازی را به من آموخته است. تنها یک لحظه بودن در حضور او جبران همهٔ ساعات بد، شبهای تاریک، روزهای تیره، مواقع وسوسه، ساعات دادگاه و سالهای آزار و جفا… را میکند. حضور خدا ما را به این نکته آگاه میسازد که هر چیز دنیوی بی اهمیت و گذراست. همیشه پس از «ماره» (مکان آبهای تلخ) «ایلیم» (یک واهه) خواهد بود؛ جایی که تلخی و مرارت سختی جای خود را به شیرینی حضور او میدهد. بعد از بیابان آزمایشهای سخت کنعان، زمینی که در آن شیر و شهد جاری است، خواهد بود.
این مرا بهیاد سرودی میاندازد که اغلب در کلیسایمان میخواندیم. در تمام این سالها سرود مزبور در جان و قلبم حضور داشته و امیدوارم تا زمانی که زنده هستم، در من زنده بماند. «به آن که با خونش ما را خرید وفا داریم. ما از پی مسیح روانهایم، حتی اگر هزار صدا پیرامونمان فریاد کنند. اگر راه پر از خار و صلیب سنگین باشد، یک لحظه حضور وی جبران همه آنها را خواهد نمود.»