پیدایش ۲۴:۵
خنوخ با خدا راه میرفت.
کنستانتین کارامان
«راهرفتن با خدا»… آیا چنین کاری امروز هم ممکن است؟ آیا برای خنوخ راه رفتن با خدا خیلی آسانتر نبود؟ آیا او در «عصر زرین گذشته» زندگی نمیکرد؟ نه، آن روزها هم به بدی امروز بود. زمانه، زمانهٔ تغییر و ارتداد بود.
در واقع، مردم مطابق معیارهای خودشان زندگی میکردند، بهطوری که پیداکردن شخصی که بر طبق معیارهایی دیگر یعنی معیارهای خدا، زندگی میکند، کار چندان دشواری نبود. او با خدا راه میرفت. او این کار را به رغم افتراها و وسوسههای جهان پیرامونش انجام میداد. نه! راه رفتن با خدا اصلاً کار سادهای نیست.
خیلی آسانتر است که در دل خود به خدا ایمان داشته باشید و مثل بقیهٔ دنیا زندگی کنید، اما این دیگر راه رفتن با خدا نیست. این یعنی سازشکاری، که هرگونه راه رفتنی را با خدا ناممکن میسازد. پس چگونه میتوان با خدا راه رفت؟ با شناختن او در همهٔ امور، با جستن او و زیستن برای او. «در همهٔ راههای خود او را بشناس و او طریقهایت را راست خواهد گردانید» (امثال 6:3). چقدر راه رفتن با خدا در این طریقها، دلپذیر است.