نان روزانه

مزمور ۷:۳۴- ۸

این مسکین فریاد کرد و خداوند او را شنید و او را از تمامی تنگی‌هایش رهایی بخشید. فرشته خداوند گرداگرد ترسندگان اوست. اردو زده، ایشان را می‌رهاند.

اُزوالدو مگدانگال

پلیس مذهبی عربستان سعودی، موسوم به«Mutawa»، برادر والی را چندین روز مورد بازجویی و بدرفتاری قرار داد. با مشت و لگد به سر و صورتش زده بودند. بر پشتش، کف دست‌ها وپاهایش که بدترین جاها هستند، تازیانه زده بودند. برادر والی چنین شهادت می‌داد که: «در میان شلاق خوردن، خداوند کنارم ایستاده بود.» شکنجه دویست و ده دقیقه، بی وقفه، ادامه داشت. بعدها برادر والی می‌گفت: «بوکسورها حداکثر دوازده راند مبارزه می‌کنند. هر راند سه دقیقه است و پس از خاتمه هر راند، یک دقیقه استراحت داده می‌شود. ماساژشان می‌دهند، چیزی می‌دهند تا بنوشند، به زخم‌هایشان می‌رسند و هر کاری لازم باشد انجام می‌دهند تا برای سه دقیقه بعدی سرپا باشند. بدین ترتیب آنها حداکثر به‌مدت سی و شش دقیقه فعالیت می‌کنند و دوازده دقیقه هم استراحت داشته‌اند. مرا یکسره به‌مدت دویست و ده دقیقه با مشت و لگد و شلاق زدند، اما خدا را جلال باد، چون پس از دویست و ده دقیقه، از شدت خستگی، دست کشیدند. من هنوز سرپا بودم. هنوز ناک اوت نشده بودم. خدا در تمام این مدت از من پشتیبانی می‌کرد. این یک معجزه بود. خداوند خیلی به من نزدیک بود.» این یک نظریه نیست، بلکه عملا ثابت شده است. اینها برای نشان‌دادن نحوه کمک خدا به فرزندانش شاید کلمات قشنگی نباشند، اما شهادتی هستند بر تقویت به‌رغم رنج. خداوند اجازه رنج‌کشیدن و در مواردی مردن را می‌دهد، اما: «من در تنگی با او خواهم بود» (مزمور ۱۵:۹۱).

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.