اعمال رسولان ۱۴:۲۰
جان را برای خود بیارزش میانگارم، تنها اگر بتوانم دور خود را به پایان رسانم و خدمتی را که از خداوند عیسی یافتهام، به کمال انجام دهم، خدمتی که همانا اعلام بشارت فیض خداست.
علی سوگو
علی سوگو به خصوص از وقتی که کتاب مقدسی به دست آورد، در ایمان مسیحی خود رشد کرد، اما در این هنگام بحرانی دیگر پیش آمد: پلیس علی را دستگیر کرد و به زندان انداخت. سه ماه بعد، وی را در برابر دادگاه ویژه حاضر کردند. ادارهکنندگان دادگاه، همه از رهبران مسلمان، افسران ارتش، ریشسفیدان دهکده و دیگر مقامات بودند. محاکمه در فضای باز انجام شد و جمعیت زیادی برای تماشا جمع شده بود. رأی دادگاه غیر عادی بود. علی مجبور بود از میان سه گزینه، نوع مجازات خود را انتخاب نماید: ۱- حبس ابد. ۲- مرگ توسط جوخه آتش. ۳- تبعید از کشور. علی که تا آن زمان متحیر ایستاده بود و نمیدانست چه باید بگوید، زانو زد و شروع به دعا نمودن کرد. با صدای بلند دعا میکرد تا مردم هم دعایش را بشنوند. «خداوند عیسی، من اینجا هستم و میدانم که تو هم با منی. کمکم کن تا آن چیزی را انتخاب نمایم که تو دوست داری انتخاب کنم.» قضات مات و مبهوت مانده بودند. آنان انتظار داشتند علی تبعید را انتخاب نماید، اما چنین بهنظر میرسید که وی ایستادن در برابر جوخه آتش را ترجیح میدهد. مردم فریاد میزدند: « او احمق است! دیوانه است! عقل از سرش پریده! شما نمیتوانید یک دیوانه را محکوم نمایید، بگذارید به خانهاش برود.» او اصلاً مجبور نشد انتخابی بکند، مردم بهجای او فریاد میزدند. قضات هم نظر مردم را پذیرفتند، چون از جمعیت میترسیدند. علی توانست به خانه برود! او راز پیروزی روحانی را آموخت: اگر بخواهیم جانمان را بر مذبح بگذاریم و تصمیمگیری را به خدا واگذار نماییم، او هم بهترینها را برای ما انتخاب خواهد کرد، جلال دادن خودش.