نان روزانه

اول پطرس ۵:‌۹

آگاهید که برادران شما در دنیا با همین زحمات روبه‌رویند.

فرنک ویسکی

خدا هیچ وقت بدون اینکه آرامش و تسلی خود را به ما بدهد، آزمایش‌مان نمی‌کند. اما این آرامش همیشه آن چیزی که ما تصور می‌کنیم نیست. سال ششم محکومیت خود را می‌گذراندم و از همسر و هفت فرزند کوچکم که در خانه کشیشی رهایشان کرده بودم، هیچ خبری نداشتم. زمانی که ترکشان کرده بودم، بزرگترین آنها ده سال داشت.

یک شب، گروهی دیگر از زندانیان وارد زندان Szamosujvar شدند. آنها را از دلتای دانوب آورده بودن و در میانشان شبانی بود که من می‌شناختمش. پیشم آمد و به آرامی گفت: «نمی‌خواهم اذیتت کنم، اما باید چیزی را به تو بگویم. خبر موثق دارم که خانواده‌ات را برای کار اجباری به همراه زندانیان به محیط بسته موقت تبعید کرده‌اند. اولش با شنیدن این خبر عمیقاً ضربهٔ روحی خوردم: «آیا بیست و دو سال محکومیت من برای آنها کافی نبود؟ آیا باید به زور وارد حریم زندگی زن و فرزندانم می‌شدند؟» دل و جانم تشنه تسلی و تقویت بود.

در میانهٔ این جدال هولناک درونی، خداوند جوابم را داد. این کلمات مانند آذرخشی ناگهانی در ذهنم درخشید: «… برادران شما در دنیا با همین زحمات روبه‌رویند.» شادی وصف ناشدنی‌ای قلبم را لبریز کرد و خداوند را شکر کردم که لطف نموده این اجازه را داده بود تا همسر و فرزندانم هم در این زحمات شریک باشند. آنان هم اکنون زخم‌های مسیح را بر خود داشتند. حس قدرشناسی و آرامش دلم را پر کرد. امروز می‌بینم که آن چهار سال زندگی پر مشقت برای فرزندانم منشأ غنی برکات بزرگی شده است. اگر به تسلی‌های غیر معمولی خدا «لبیک» بگویید، زندگی‌تان هم از برکات بی‌اندازه لبریز خواهد شد.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.