اعمال رسولان ۶۰:۷
خداوندا، این گناه را به پای ایشان مگذار.
کنستانتین کارامان
دلم میخواهد فهرست آدمهای عادیای را که کارهای غیرعادی انجام دادند، با استیفان به پایان ببرم. پس از اینکه استیفان انجیل را در اورشلیم اعلان کرد، سخت به دردسر افتاد. گروهی از حاضران بدو حملهور شده، او را کشانکشان از شهر بیرون بردند و قصد جانش را نمودند. آنها فریاد میزدند: «خاموشش کنید، دیگر نمیخواهیم چیزی از دهانش بشنویم.» استیفان انتظار واکنشی جز این را از آن جماعت نداشت. از این گذشته تا آن زمان بارها شاگردان را گرفته و مجازات کرده بودند. با این وجود، هیچکدام از رسولان سنگسار نشده، به قتل نرسیده بود. بنا بود که استیفان نخستین شهید باشد. زمانی که مردم شروع به سنگانداختن به سوی وی کردند، میتوانست فریاد بزند: «خداوندا، یاریم نما، دیگر دارند پا را از گلیمشان فراتر میگذارند. خداوندا، آتشی از آسمان فرو بفرست و این قوم را نابود کن. تو که نمیخواهی من بمیرم، میخواهی؟»
درحالی که باران سنگ بر سر و رویش باریدن گرفته بود، زانو زد و دعا کرد، اما او چه دعایی کرد؟ آیا دعا کرد که قوت یافته تا به آخر وفادار بماند؟ نه، او برای کسانی که نفرینش میکردند، دعا کرد: «خداوندا، این گناه را به پای ایشان مگذار.» تا آخرین نفسش نسبت به آزاردهندگان خود شفقت نشان داد و با این کارش، از الگوی مسیح پیروی نمود. آیا ما هم آمادگی چنین کاری را داریم؟