پیدایش ۳:۲۰
و خدا در رویای شب، بر ابی ملک ظاهر شد.
«الان اگر فیالحقیقت منظور نظر تو شدهام، طریق خود را به من بیاموز تا تو را بشناسم.» (خروج ۱۳:۳۳)
برخی از ایمانداران صباح، استراتژی دعای جدیدی را آغاز کردهاند. از زمانی که قانون، رسیدگی و خدمت به مسلمانان را منع کرده، آنها از خداوند خواستهاند تا خودش مسلمانان را، از طریق آیات و عجایب به نزد ایشان بفرستد. و خداوند هم دعایشان را مستجاب فرموده است. در یکی از موارد، مردی وارد یک کتابفروشی مسیحی شد و درخواست یک جلد کتاب مقدس نمود. داستان زیر را او نقل کرده است:
«چند وقت پیش خوابی دیدم. در خواب در پی یافتن آرامش به چندین مکان برده شدم، اما در هیچ جا نمیتوانستم آن را بیابم. در خواب صدایی شنیدم که به من گفت به فلان کتابفروشی که در فلان خیابان قرار دارد برو و یک کتاب مقدس بخر. آن خواب را باور کردم و به همان نشانی که در خواب به من داده شده بود آمدم تا کتاب مقدسی تهیه نمایم.» از آن زمان به بعد از طریق خواندن کلام خدا، او آرامش را در کنار خدا یافت. خدا یقیناً به شیوههای رمزآمیزی کار میکند. شاید ما امروز رؤیایی نداشته باشیم، اما کلام خدا را داریم که برای راههایمان نور و برای پایهایمان چراغ است. کسی که این کلام را میخواند و از آن اطاعت مینماید، هرگز در تاریکی سالک نخواهد شد. حتی در تاریکترین شبها.