مزمور ۱:۳۱- ۸
ای خداوند بر تو توکل دارم پس خجل نشوم تا به ابد. در عدالت خویش مرا نجات بده. گوش خود را به من فراگیر و مرا به زودی برهان. برایم صخرهای قوی و خانهای حصین باش تا مرا خلاصی دهی، زیرا صخره و قلعه من تو هستی. به خاطر نام خود مرا هدایت و رهبری فرما. مرا از دامی که برایم پنهان کردهاند، بیرون آور زیرا قلعه من تو هستی. روح خود را به دست تو میسپارم. ای یهوه خدای حق تو مرا فدیه دادی. از آنانی که اباطیل دروغ را پیروی میکنند نفرت میکنم. و اما من بر خداوند توکل میدارم. به رحمت تو وجد و شادی میکنم، زیرا مشقت مرا دیده و جانم را در تنگیها شناختهای. مرا به دست دشمن اسیر نساختهای. پایهای مرا به جای وسیع قائم گردانیدهای.
داوود
داوود در این بخش از مزمور برای دریافت کمک به حضور خدا فریاد برمیآورد. دشمن او را از هر طرف احاطه کرده است. از ناراحتی این موضوع حتی سلامت او نیز به مخاطره افتاده است. در میانهٔ این بیماری و کشاکش، داوود خدا را به یاری میخواند. خداوند میداند، خداوند میبیند. تحت هر شرایطی میتوانیم به چنین خدایی توکل نماییم.