بند ۱
از این دنیای مغموم و فانی
فریاد کنـم به سوی سمـا
روحم افسرده در زیر گناه
خداوندا، بر من رحم نما
بندگردان
این قلب نالان در پی شادی است؛
تنهای تنها و بینوا
قلبم شکسته، پر درد و خسته
خداوندا، بر من رحم نما
بند ۲
این روح عاصی،آواره گشته
در پـی لذات، دور از خدا
در بیابان این عمر باطل
خداوندا، بر من رحم نما
بندگردان
این قلب نالان در پی شادی است؛
تنهای تنها و بینوا
قلبم شکسته، پر درد و خسته
خداوندا، بر من رحم نما
بند ۳
دنیای مکارمرا فریب داد
هستی ام رفت بر باد فنا
رانده ز هر جا،خسته ز دنیا
خداوندا، بر من رحم نما
بندگردان
این قلب نالان در پی شادی است؛
تنهای تنها و بینوا
قلبم شکسته، پر درد و خسته
خداوندا، بر من رحم نما
بند ۴
توبه می کنم از گناهانم،
با اشکهای تلخ، کنم دعا
هر چند نالایق، سویت می آیم
خداوندا، بر من رحم نما
بندگردان
این قلب نالان در پی شادی است؛
تنهای تنها و بینوا
قلبم شکسته، پر درد و خسته
خداوندا، بر من رحم نما
