در قسمت قبلی این مقاله به موضوع افسردگی و علائم تشخیص آن پرداختیم. سپس  توضیح دادیم که هر فردی در هر سن و یا مرحله‌ای از زندگی ممکن است دچار افسردگی شود. در این قسمت از مقاله، به موضوع علل افسردگی می‌پردازیم.

علل افسردگی

بسیار مهم است که بدانیم افسردگی در اثر یک علت پیش نمی‌آید، بلکه معمولاً در اثر ترکیبی از دلایل مختلف به‌وجود می‌آید. این دلایل را می‌توان به دو گروه مختلف تقسیم کرد: «عوامل بیولوژیکی» و «عوامل روان شناختی». 

مشخص کردن دقیق عوامل ژنتیکی و روانی که در شکل‌گیری افسردگی نقش دارند غیر ممکن است؛ زیرا ارتباط و تشخیص دقیق این عوامل در هر شخص می‌تواند متفاوت باشد. 

عواملبیولوژیکی

عوامل بیولوژیکی که می‌توانند تأثیری بر افسردگی داشته باشند شامل: ژن‌ها، هورمون‌ها و مواد شیمیایی مغز می‌شوند.

عوامل ژنتیکی

سابقه خانوادگی در افسردگی بسیار مهم است. اگر چه که داشتن ژن افسردگی می‌تواند آسیب‌پذیری یک شخص را نسبت به افسردگی بیشتر کند، اما این به این معنا نیست که داشتن این ژن قطعاً باعث افسردگی در شخص می‌شود. چه بسا افراد بسیاری هستند که با وجود داشتن سابقه و ژن افسردگی در خانواده، هرگز به این بیماری مبتلا نشده‌ا‌ند. 

هورمون‌ها

تحقیقات نشان می‌دهند که برخی از تغییرات هورمونی نیز در اثر افسردگی به‌وجود می‌آیند. قبل و یا بعد از حادثه افسردگی، در بعضی از قسمت‌های مغز تغییراتی شکل می‌گیرد.این تغییرات می‌توانند باعث بیشتر و یا کمتر تولید شدن گروهی از هورمون‌هایی شوند که در بعضی از علائم افسردگی نقش دارند. استفاده از دارو می‌تواند در درمان افسردگی مؤثر باشد.

مواد شیمیایی (پیام رسان‌های عصبی)

سلول‌های عصبی مغز از طریق مواد شیمیایی که «پیام رسان‌های عصبی» خوانده می‌شوند با یکدیگر در ارتباط قرار می‌گیرند. افسردگی می‌تواند فعالیت این پیام رسان‌های عصبی را کاهش داده، باعث اختلال در برخی از قسمت‌های مغز شود که در تنظیم خواب، اشتها، تمایل جنسی و احساسات افراد نقش دارند. کاهش مقدار پیام رسان‌های عصبی در مغز، باعث کمتر شدن ارتباط سلول‌های مغز با یکدیگر شده و در نهایت علائم افسردگی را در شخص به‌وجود می‌آورند. بسیاری از داروهای ضد افسردگی باعث افزایش این پیام رسان‌های عصبی در مغز می‌شوند.

عوامل روان شناختی

تفکر

بسیاری از الگوهای فکری در انسان ارتباط نزدیکی با افسردگی دارند. برخی از این الگوهای فکری عبارتند از:

  • تمرکز بیش از حد بر مسائل و افکار منفی
  • احساس مسئولیت؛ تنها در مقابل اتفاقات ناگوار و بد
  • انعطاف ناپذیری در مورد رفتار و طرز برخورد دیگران 
  • اندیشیدن زیاد در مورد نظر دیگران نسبت به خود و همچنان باور داشتن به اینکه دیگران نظر مثبتی در مورد آنها ندارند.

حوادث زندگی

گاهی افراد با تجربه‌های دردناکی در زندگی روبه‌رو می‌شوند که  آنها را به‌سمت افسردگی سوق می‌دهد. این حوادث ناگوار شامل غم و اندوه ناشی از دست دادن و مرگ عزیزان، از دست دادن شغل و یا وجهه اجتماعی، مشکلات مالی و استرس شدید، دوری و جدایی واز دست دادن حمایت احساسی و غیره می‌شود.

احساس شکست

برخی از افراد، خوشحالی و شادی درونی خود را در به‌دست آوردن اهداف خود می‌دانند. اهدافی همچون گرفتن بالاترین امتیاز در امتحان، داشتن شغل رویایی و درآمد بالا، پیدا کردن همسر مناسب و غیره. چنانچه این افراد در به‌دست آوردن این اهداف با مشکلات و موانعی روبه‌رو شوند، احساس شکست می‌کنند. این احساس عدم موفقیت می‌تواند باعث شروع و یا افزایش حالات افسردگی در آنها شود. 

استرس

تجربه کردن زیاد حوادث پر استرس در زندگی نیز می‌تواند افراد را به‌سمت افسردگی سوق دهد. اتفاقاتی از جمله بی‌کاری، مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی و یا زناشویی، بیماری و تغییر و تحولات در شرایط زندگی، نمونه‌هایی از این حوادث و شرایط پر استرس هستند.

در خاتمه،

اگر چه ما در مقابل ژن‌هایی که از والدین خود به ارث برده‌ایم کار چندان بزرگی نمی‌توانیم انجام دهیم، اما برای بهبود و جلوگیری از ابتلا به بیماری افسردگی چندین راه‌کار پیشنهاد می‌شود. ممکن است پزشک شما برای درمان افسردگی شدید، داروهای ضد افسردگی تجویز کند. اگر چه استفاده از این‌گونه داروها می‌توانند به شما در درمان افسردگی کمک کنند، اما همچنان راه‌های روان درمانی دیگری نیز موجود است. از پزشک و یا روانشناس خود در جهت کسب اطلاعات بیشتر کمک بخواهید.

 

در قسمت بعدی این مقاله، به موضوع «روان درمانی برای افسردگی» و روشِ‌های عمده روان درمانی که اغلب برای درمان افسردگی مؤثر هستند، خواهیم پرداخت. 

 

 

 

 

 

مقالات مرتبط

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.