گزینش بی تبعیض الهی
«باز میپرسم: آیا لغزیدند تا برای همیشه بیفتند؟ هرگز!»
رومیان ۱۱: ۱۱
تعالیمی که پولس رسول در بابهای ۹ – ۱۱ رسالهٔ خود به رومیان در مورد گزینش ارائه میدهد، حاوی مفاهیمی کلیدی است که عدم توجه کافی، موجب درک و برداشتی اشتباه از این تعالیم خواهد شد.
اولین و شاید مهمترین مفهومی که در اینجا مد نظر پولس است، آموزهٔ حاکمیت الهی و نقش آن در نجات انسان از گناه است. هرچند که اشارات پولس به آیات و قسمتهای مختلف عهد عتیق، حاکمیت خدا را حیطهای کاملاً انحصاری معرفی میکند، اما درعینحال محتوای بحث و استدلال پولس به روشنی نشان میدهد که خدا حاکمیت خود را با توجه به نیکویی و دانش مطلق خویش بر جهان اِعمال میکند.
بدین ترتیب، بهخاطر نیکویی و محبت نامحدود خدا، باید عهد او با ابراهیم را نیز در چشماندازی متفاوت و بسیار فراتر از برکت نسل جسمانی ابراهیم نگریست؛ چرا که شناخت بهتر ما از ذات خدا، سبب خواهد شد تا دریابیم که در گزینش خدا هیچگونه جانبداری نیست و این گزینش از دانشی سرچشمه میگیرد که ذهن بشری از درک آن قاصر است.
پولس با ارجاع به عهد خدا با ابراهیم، اینگونه استدلال میکند که انتخاب ابراهیم، نقطهٔ آغازین جاریشدن برکات خاص خدا برای تمامی بشر بود. متأسفانه، اشتباه بزرگ بسیاری از یهودیان، این بود که تعبیری تحتاللفظی از وعدههای خدا داشتند و یهودیبودن را تنها طریق تصاحب وعدههای خدا قلمداد میکردند. درصورتیکه، هرچند بنی اسرائیل دریافتکنندگان اولیهٔ وعدههای خدا بودند، اما بر اساس همان کلامی که آنها مسئولیت حفظ آن را بر عهده داشتند، نسل ایمانی ابراهیم نسل منتخب خدا بهحساب میآمد و نجات تنها نصیب این گروه میشد. لذا، دعوت خدا از همان ابتدا، دعوتی باز بود که باید در زمان مقرر به تمامی نسل بشر، یهود و غیریهود، اعلام میشد. پولس همین درک اشتباه را دلیل لغزش اسرائیل از مسیح میداند. اما، او اینک تأکید میکند که لغزش اسرائیل به معنی بستهشدن درِ نجات به روی آنها نیست، بلکه دعوت خدا، مانند بقیهٔ قومها، به روی آنان نیز همواره باز است تا بدون تبعیض، هر که ایمان آوَرَد، نجات یابد.
خدا را هزاران بار شکر که ایمان را طریق تقرب به حضور خویش قرار داد تا هر بشری با هر شرایطی و بدون هیچ تبعیضی، قادر باشد که خدا را پدر خویش بخواند.
مطالعهٔ کتاب مقدس
رومیان ۱۱: ۱۱
باز میپرسم: آیا لغزیدند تا برای همیشه بیفتند؟ هرگز! بلکه با نافرمانی آنان، غیریهودیان از نجات بهرهمند شدند، تا در قوم اسرائیل غیرت پدید آید.
* رومیان ۹: ۶ – ۹ و ۳۰ – ۳۳
۶حال، مقصود این نیست که کلام خدا به انجام نرسیده است، زیرا همۀ کسانی که از قوم اسرائیلاند، براستی اسرائیلی نیستند؛ ۷و نیز همۀ کسانی که از نسل ابراهیماند، فرزندان او شمرده نمیشوند. بلکه گفته شده است: «نسل تو از اسحاق خوانده خواهد شد.» ۸به دیگر سخن، فرزندان جسمانی نیستند که فرزند خدایند، بلکه فرزندان وعده نسل ابراهیم شمرده میشوند. ۹زیرا وعده این بود که «در همین وقت خواهم آمد و سارا را پسری خواهد بود.»
-----
بیایمانی قوم اسرائیل
۳۰پس چه گوییم؟ غیریهودیانی که در پی پارسایی نبودند، آن را به دست آوردند، یعنی آن پارسایی را که از ایمان حاصل میشود؛ ۳۱امّا قوم اسرائیل که در پی شریعتِ پارسایی بودند، آن را به دست نیاوردند. ۳۲چرا؟ زیرا نه از راه ایمان، بلکه از طریق اعمال در پی آن بودند. آن ’سنگ لغزش‘ موجب لغزیدن آنها شد. ۳۳چنانکه نوشته شده است:
«هان در صَهیون سنگی مینهم که سبب لغزش شود،
و صخرهای که موجب سقوط گردد؛
و هر آن که بر او توکل کند،
سرافکنده نشود.»
* رومیان ۱۰: ۱۴ – ۱۷
۱۴امّا چگونه کسی را بخوانند که به او ایمان نیاوردهاند؟ و چگونه به کسی ایمان آورند که از او نشنیدهاند؟ و چگونه بشنوند، اگر کسی به آنان موعظه نکند؟ ۱۵و چگونه موعظه کنند، اگر فرستاده نشوند؟ چنانکه نوشته شده است: «چه زیباست پایهای کسانی که بشارت میآورند.» ۱۶امّا همگان بشارت را نپذیرفتند، زیرا اِشعیا میگوید: «چه کسی، ای خداوند، پیام ما را باور کرده است؟» ۱۷پس ایمان از شنیدنِ پیام سرچشمه میگیرد و شنیدنِ پیام، از طریق کلام مسیح میسّر میشود.
* رومیان ۱۱: ۱ – ۶ و ۲۴
باقیماندگانِ اسرائیل
۱پس میپرسم: آیا خدا قوم خود را رد کرده است؟ هرگز؛ زیرا من خود اسرائیلیام، از نسل ابراهیم و از قبیلۀ بِنیامین. ۲خدا قوم خود را که از پیش شناخت، رد نکرده است. آیا نمیدانید کتاب دربارۀ ایلیا چه میگوید؟ دربارۀ اینکه او چگونه از دست قوم اسرائیل نزد خدا استغاثه کرد و گفت: ۳«خداوندا، انبیای تو را کشته و مذبحهایت را ویران کردهاند. تنها من باقی ماندهام و حال قصد جان مرا نیز دارند.» ۴امّا پاسخ خدا به او چه بود؟ اینکه «من برای خود هفت هزار تن باقی نگاه داشتهام که در برابر بَعَل زانو نزدهاند.» ۵به همینسان، در زمان حاضر نیز باقیماندگانی هستند که از راه فیض انتخاب شدهاند. ۶امّا اگر از راه فیض باشد، دیگر بر پایۀ اعمال نیست؛ وگرنه
فیض دیگر فیض نیست. [امّا اگر از راه اعمال باشد، دیگر بر پایۀ فیض نیست؛ وگرنه عمل دیگر عمل نیست.]
-----
۲۴زیرا اگر تو از درختِ زیتونِ وحشی بریده شدی و برخلاف طبیعتت به درختِ زیتونِ آزاد پیوند گشتی، پس چقدر بیشتر شاخههای اصلی میتوانند به درخت زیتونی که از آن بریده شدند، پیوند شوند.