ضرورت بخشش
قرضهای ما را ببخش، چنانکه ما نیز قرضداران خود را میبخشیم. متی ۶: ۱۲
شغل متی، به عنوان مامور اخذ مالیات برای دولت روم، ایجاب میکرد که از وضعیت و پیشینۀ مالیاتی تمام افراد مشمول پرداخت مالیات در حوزۀ مالیاتی خود مطلع و آگاه باشد. او احتمالاً رکورد دقیقی از بدهی مالیاتی افراد را در اختیار داشت و همۀ مشمولین مالیات میدانستند که دیر یا زود سروکارشان به متی خواهد افتاد. به همین خاطر، او از فشار و استرسی که بدهکاران دچار آن بودند بخوبی آگاه بود.
حالا متی در مقام رسول عیسی، ما را با چشمانداز متفاوتی از تعلیم عیسی در مورد بخشش روبرو می کند. تشبیه گناه به قرض، درک دقیقتر و ملموستری از گناه ایجاد کرده، برداشت انتزاعی ما از گناه را بدل به درکی عینی میکند. در نتیجه، با قبول واقعیت مقروض بودن خود به خدا، تغییر چشمگیری در کیفیت رابطۀ ما با او ایجاد خواهد شد. این امر سبب خواهد شد که با وجود اطمینان از آمرزش تمامی گناهان خود توسط قربانی عیسی مسیح بر صلیب، نسبت به گناهان امروز خود نیز بیدار بوده، از دریافت رحمت روزمرۀ خدا محروم نشویم. در این دعا، ما درمییابیم که شخصیت پرمحبت و سخاوتمند پدر آسمانی راهی همیشگی را برای طلب آمرزش به رویمان باز گذاشته است.
امّا، در عین حال عیسی در همین دعای ربّانی به ما میآموزد که هر چند دریافت آمرزش خدا رایگان است، اما این آمرزش، آمرزشی مشروط است. عیسی جای تردیدی برای ما باقی نمیگذارد که شرط خدا برای دریافت آمرزش او، بخشیدن خطاهای دیگران است. بدینگونه، طلب آمرزش روزانه از خدا سبب میشود که بخشش از اقدامی مقطعی تبدیل به صفتی دائمی در زندگی پیروان عیسی شود، درست مانند خود خدا که رحمت بیاندازۀ خویش را هر روزه برای تمنّاکنندگان آمرزش جاری میکند. ارادۀ پدر آسمانی ما اینگونه است: همچنانکه او ما را پیوسته میبخشد، این بخشش الهی باید از طریق ما به سایرین نیز انتقال یابد. عیسی در دعای ربّانی به ما میآموزد که بخشش الهی مانند رودیست جاری که هیچ چیز نباید مانع جریان آن شود. همچنانکه ما رحمت خدا را دریافت میکنیم، با انتقال این رحمت به دیگران، در عملِ خدا برای آمرزش و شفای این جهان سهیم میشویم.
مطالعهٔ کتاب مقدس
متی ۶: ۱۲
قرضهای ما را ببخش،
چنانکه ما نیز قرضداران خود را میبخشیم.
*متی ۱۸: ۲۱ - ۳۵
مَثَل خادم بیرحم
۲۱سپس پطرس نزد عیسی آمد و پرسید: «سرور من، تا چند بار اگر برادرم به من گناه ورزد، باید او را ببخشم؟ آیا تا هفت بار؟» ۲۲عیسی پاسخ داد: «به تو میگویم نه هفت بار، بلکه هفتادْ هفت بار..
۲۳«از این رو، میتوان پادشاهی آسمان را به شاهی تشبیه کرد که تصمیم گرفت با خادمان خود تسویه حساب کند. ۲۴پس چون شروع به حسابرسی کرد، شخصی را نزد او آوردند که ده هزار قنطار به او بدهکار بود. ۲۵چون او نمیتوانست قرض خود را بپردازد، اربابش دستور داد او را با زن و فرزندان و تمامی داراییاش بفروشند و طلب را وصول کنند. ۲۶خادم پیش پای ارباب به زانو درافتاد و التماسکنان گفت: ”مرا مهلت ده تا همۀ قرض خود را ادا کنم.“ ۲۷پس دل ارباب به حال او سوخت و قرض او را بخشید و آزادش کرد. ۲۸امّا هنگامی که خادم بیرون میرفت، یکی از همکاران خود را دید که صد دینار به او بدهکار بود. پس او را گرفت و گلویش را فشرد و گفت: ”قرضت را ادا کن!“ ۲۹همکارش پیش پای او به زانو درافتاد و التماسکنان گفت: ”مرا مهلت ده تا همۀ قرض خود را بپردازم.“ ۳۰امّا او نپذیرفت، بلکه رفت و او را به زندان انداخت تا قرض خود را بپردازد. ۳۱هنگامی که سایر خادمان این واقعه را دیدند، بسیار آزرده شدند و نزد ارباب خود رفتند و تمام ماجرا را بازگفتند. ۳۲پس ارباب، آن خادم را نزد خود فرا خواند و گفت: ”ای خادم شریر، مگر من محض خواهش تو تمام قرضت را نبخشیدم؟ ۳۳آیا نمیبایست تو نیز بر همکار خود رحم میکردی، همانگونه که من بر تو رحم کردم؟“ ۳۴پس ارباب خشمگین شده، او را به زندان افکند تا شکنجه شود و همۀ قرض خود را ادا کند. ۳۵به همینگونه پدر آسمانی من نیز با هر یک از شما رفتار خواهد کرد، اگر شما نیز برادر خود را از دل نبخشید.»
*لوقا ۱۹: ۱-۱۰
زَکّای خَراجگیر
۱عیسی به اَریحا درآمد و از میان شهر میگذشت. ۲در آنجا توانگری بود، زَکّا نام، رئیس خَراجگیران. ۳او میخواست ببیند عیسی کیست، امّا از کوتاهی قامت و ازدحام جمعیت نمیتوانست. ۴از این رو، پیش دوید و از درخت چناری بالا رفت تا او را ببیند، زیرا عیسی از آن راه میگذشت. ۵چون عیسی به آن مکان رسید، بالا نگریست و به او گفت: «زَکّا، بشتاب و پایین بیا که امروز باید در خانۀ تو بمانم.» ۶زَکّا بیدرنگ پایین آمد و با شادی او را پذیرفت. ۷مردم چون این را دیدند، همگی لب به شکایت گشودند که: «به خانۀ گناهکاری به میهمانی رفته است.» ۸و امّا زَکّا از جا برخاست و به خداوند گفت: «سرور من، اینک نصف اموال خود را به فقرا میبخشم، و اگر چیزی به ناحق از کسی گرفته باشم، چهار برابر به او بازمیگردانم.» ۹عیسی فرمود: «امروز نجات به این خانه آمده است، چرا که این مرد نیز فرزند ابراهیم است. ۱۰زیرا پسر انسان آمده تا گمشده را بجوید و نجات بخشد.»