نان روزانه

کلام امروز: مرقُس ۱۵: ۱۵ | مطالعهٔ کتاب مقدس: * یوحنا ۱۸: ۲۸* متی ۲۷ : ۱۹-۲۶

مخمصۀ پیلاتُس 

پس پیلاتُس که می‌خواست مردم را خشنود سازد، باراباس را برایشان آزاد کرد و عیسی را تازیانه زده، سپرد تا بر صلیبش کِشند. مرقُس ۱۵: ۱۵

هنگامی که پیلاتس حکم فرمانداری یهودیه را از امپراتور روم دریافت می‌کرد، تصورش را هم نمی‌کرد که در این سرزمین کوچک با چه مخمصۀ عظیمی روبرو خواهد شد که در نتیجۀ آن نام او برای همیشه در تاریخ ماندگار خواهد شد، هرچند نه به نیکی، بلکه به عنوان شخصی که به‌خاطر حفظ موقعیت و منافع شخصی خود، حاضر به اجرای ناعادلانه‌ترین حکم تاریخ شد؛ مصلوب کردن پسر خدای زنده.

پیلاتس، با یهودیان، به‌ویژه رهبران یهود، روابط خوبی نداشت. بی‌توجهی به حساسیت مذهبی یهودیان، بسیاری از یهودیان را به مخالفان او تبدیل کرده بود. حال، در ماجرای محاکمۀ عیسی، سران یهود او را در دوراهی تصمیم‌گیری بزرگی قرار داده بودند. از یک‌سو، بر اساس قوانین روم، او ملزم به این بود که محاکمه‌ای عادلانه برای عیسی فراهم آورد، و از سوی دیگر تبرئۀ عیسی بی‌گناه می‌توانست منجر به شورشی عمومی شود که به هیچ‌وجه خوشایند دولت روم نبود.

پیلاتس، به روش‌های گوناگونی تلاش کرد که یهودیان را از تصمیمشان منصرف کرده، محکوم دیگری به‌‍نام باراباس را به‌جای عیسی اعدام کند، امّا به هیچ‌وجه در این کار موفقیتی بدست نیاورد. او همچنین در آخرین گفتگویش با عیسی سعی کرد به هر طریق که می‌تواند او را به تغییر مواضعش راضی کند، امّا از استحکام شخصیت عیسی دانست که این کار او بی‌نتیجه خواهد بود.

پیلاتس به عنوان یک نظامی در نبردهای گوناگونی شرکت جسته بود، امّا حال با سنگین‌ترین نبرد زندگی خود روبرو بود. از یک سو او با یهودیانی روبرو بود که به چیزی کمتر از حکم مرگ عیسی رضایت نمی‌دادند، و از سوی دیگر او با شخصی روبرو بود که خود را حقیقت مطلق معرفی می‌کرد. هشدار زَنَش مبنی بر بی گناه بودن عیسی نیز بر پیچیدگی تصمیم او افزوده بود. هرچند برای پیلاتس صدور حکم مرگ به هیچ‌وجه کار دشواری نبود، امّا این‌بار دستانش از امضای این حکم مرگ لرزان شده و از اطاعت او سرپیچی می‌کردند. سرانجام پیلاتس حفظ موقعیت خود را بر همه چیز ارجح شمرد و عیسی را برای اجرای حکم اعدام به سربازانش سپرد. او با شستن سمبلیک دست‌ها سعی کرد خود را در ریختن خون عیسی بی‌تقصیر جلوه دهد، امّا، یقیناً او هیچگاه نتوانست این تقصیر بزرگ را از وجدان آلودۀ خود بزداید.

مطالعهٔ کتاب مقدس

مرقُس ۱۵: ۱۵

پس پیلاتُس که می‌خواست مردم را خشنود سازد، باراباس را برایشان آزاد کرد و عیسی را تازیانه زده، سپرد تا بر صلیبش کِشند.

* یوحنا ۱۸: ۲۸

عیسی را از نزد قیافا به کاخ فرماندار بردند. سحرگاه بود. آنان خود وارد کاخ نشدند تا نجس نشوند و بتوانند پِسَخ را بخورند.

* متی ۲۷ : ۱۹-۲۶

۱۹هنگامی که پیلاتُس بر مسند داوری نشسته بود، همسرش پیغامی برای او فرستاد، بدین مضمون که: «تو را با این مرد بی‌گناه کاری نباشد، زیرا امروز خوابی دربارۀ او دیدم که مرا بسیار رنج داد.» ۲۰امّا سران کاهنان و مشایخ، قوم را ترغیب کردند تا آزادی باراباس و مرگ عیسی را بخواهند. ۲۱پس چون والی پرسید: «کدام‌یک از این دو را برایتان آزاد کنم؟» پاسخ دادند: «باراباس را.» ۲۲پیلاتُس پرسید: «پس با عیسای معروف به مسیح چه کنم؟» همگی گفتند: «بر صلیبش کن!» ۲۳پیلاتُس پرسید: «چرا؟ چه بدی کرده است؟» امّا آنها بلندتر فریاد برآوردند: «بر صلیبش کن!»
۲۴چون پیلاتُس دید که کوشش بیهوده است و حتی بیم شورش می‌رود، آب خواست و دستهای خود را در برابر مردم شست و گفت: «من از خون این مرد بَری هستم. خود دانید!» ۲۵مردم همه در پاسخ گفتند: «خون او بر گردن ما و فرزندان ما باد!» ۲۶آنگاه پیلاتُس، باراباس را برایشان آزاد کرد و عیسی را تازیانه زده، سپرد تا بر صلیبش کِشند.

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.