محاکمۀ عیسی
سران کاهنان و تمامی اهل شورا در پی یافتن شهادتهایی علیه عیسی بودند تا او را بکشند، ولی چیزی نیافتند. مَرقُس ۱۴: ۵۵
در اینکه محاکمۀ عیسی در حضور شورای یهود روندی بسیار ناعادلانه را طی کرد، هیچ شکی وجود ندارد. فتوای مرگ عیسی از قبل صادر شده بود، و محاکمۀ او توسط سران یهود صرفاً نمایشی بود تا با وارد آوردن اتهاماتی دروغین توجیهی شرعی برای فتوایی از پیش تعیین شده فراهم شود. یقیناً، محاکمۀ عیسی تنها محاکمۀ دروغین در تاریخ بشر نبوده است، حتی در دنیای امروز ما نیز، بهویژه در جوامع مذهبی، با برچسب کفر، حکم قتل و اعدام برای بسیاری صادر میشود. اتهام کفرگویی هنوز هم در بعضی از جوامع، اتهامی رایج برای حذف مخالفین از صحنه است.
امّا صرفنظر از تهمت کفر، محاکمۀ عیسی اوج رویارویی راستی و حقیقت مطلق خدا با دروغ و ناراستی حاکم بر این جهان است. ظاهراً تمام حاضرین در آن جلسۀ خارج از عرف معمول، علیه عیسی بسیج شده بودند، امّا هیچکس قادر به اثبات اتهامات دروغین خود به عیسی نشد. بیپایه بودن اتهامات به حدّی بود که هیچکسی آنها را قابلاستناد ندید. داستانهای ساختگی و متناقض، رسیدن به تصمیمی قطعی را ناممکن کرده بود. سرانجام، چون شاهد معتبری که بتواند شهادتی محکمهپسند علیه عیسی ارائه دهد پیدا نشد، کاهن اعظم تنها راه چاره را در این دید که از خود عیسی در این مورد سؤال کند تا بلکه او را از کلام خودش به دام اندازد. در کمال ناباوری همگان، پاسخ عیسی از انتظار کاهن اعظم نیز فراتر رفت. او نه تنها پسر خدا بودن خود را تایید کرد، بلکه با اشاره به قرار گرفتن در دست راست قدرت و بازگشتش با ابرها، خود را حاکم بر سرنوشت بشر، از جمله حاضرین در آن جلسه، و داور جهان معرفی کرد. به راستی چه نیازی به جمع کردن آن تعداد شاهد دروغین برای محکوم کردن عیسی وجود داشت. تنها یک سؤال مستقیم از خود عیسی برای دانستن حقیقت کافی بود، امّا حاضرین درنیافتند که عیسی با بیان حقیقت، دروغ و فریب آنها را نیز آشکار کرده است. آن دادگاه فرمایشی و دروغین نشان داد که خدا به هیچ بشری اجازه نمیدهد که با اتهاماتی دروغین حکم مرگ پسر او را صادر کند، بلکه ارادۀ خدا بر این بود که پسرش تنها بهخاطر حقیقت بر صلیب رود، این حقیقت که مسیح، پسر خدای متبارک است.
مطالعهٔ کتاب مقدس
مَرقُس ۱۴: ۵۵
سران کاهنان و تمامی اهل شورا در پی یافتن شهادتهایی علیه عیسی بودند تا او را بکشند، ولی چیزی نیافتند.