چگونه مسیحیان در زلزلهٔ استان کرمانشاهان، محبت مسیح را نشان دادند
خداوند در اکثر اوقات به وسیلهٔ وقایع و حوادث ناگوار و دردناک با قلب مردم صحبت کرده است، مخصوصاً در حوادثی که تعداد زیادی از مردم بهطور ناگهانی با فانیبودن زندگی بهوسیله مرگ روبهرو میشوند. این مورد زمینهای را ایجاد میکند که با عدهای که از این جریان صدمه دیدهاند دربارهٔ حقایق جاودانی صحبت کرد و در عمل نیز «محبت مسیح» را به آنان نشان داد.
بهخاطر میآورم که زلزلهٔ بزرگ ارمنستان قبل از سقوط کمونیست در آن کشور سبب بیداری بزرگی بین ارامنهٔ ارمنستان شد. در ایران نیز دو زلزلهٔ بزرگ رخ داد. یکی حدود ۷۲ سال پیش در رودبار و دیگری حدود ۱۶ سال پیش در شهر بم. ما شاهد آن بودیم که چگونه افرادی که فرصت شنیدن بشارت انجیل را داشتند قلبشان را به مسیح سپردند. در آن زمان به مدت ۷ ماه عدهای از اعضای کلیسا به مناطق زلزلهزده رفته و غذای گرم به زلزلهزدگان دادند، همینطور وسایلی مانند پتو و تشک و لباس و غیره را برای آنها فراهم کردند. آنها در عمل محبت مسیح را نشان دادند. مطمئناً این نوع خدمات سبب میشود که خدا بهوسیلهٔ مسیحیان در قلب بسیاری نیز عشق مسیح را بکارد. گرچه زلزلهای که در استان کرمانشاه رخ داد به بزرگی زلزله بم و رودبار نبود، ولی با این وجود عدهٔ بسیاری کشته و عدهٔ بسیار زیادتری مجروح از خود باقی گذاشت. حال برخی از مجروحان نیز وخیم گزارش شد و البته منازل مسکونی زیادی نیز خراب شد.
گرچه مانند سالهای گذشته به علت اینکه کلیساهای بشارتی ساختمانی بسته شده بودند و اغلب خادمین ساختمانها در ایران حضور ندارند و همینطور ارتباطات مستقیم سازمانهای خیریه نیز با مسیحیان به علت مسائل امنیتی محدود شده، ولی مسیحیان کلیساهای خانگی ایران نیز مانند سایر ایرانیان، خود را مسئول دانستنه و از این فرصت استفاده کردند تا در عمل محبت مسیح را نشان دهند و در جاهایی هم که خدا فرصت میبخشد پیام خوش انجیل را (با احتیاط) به گوش دردمندان آن منطقه برسانند. آنها با هدایت خداوند و فداکاری مسیحیان، با وجود نیازهای شخصیای که دارند هدایایی را جمعآوری کرده و وسایلی را که مورد نیاز مردم بود تهیه کردند و همراه این وسایل عازم مناطق زلزلهزده شدند. البته ازدحام مردم و کمکرسانان ایرانی از شهرهای مختلف زیاد بود و نیروهای دولتی اجازه نمیدادند که هدیهدهندگان بین مردم صدمه دیده بروند.
صحنهٔ دیدار ایمانداران با خانوادههای داغدیده و همینطور ملاقات از مجروحین تحت درمان بسیار دلخراش و متأثرکننده بود. آنها مدتها در آغوش یکدیگر گریه کردند، سپس فرصتهای تنهایی پیش میآمد که به آرامی با برخی از آنها دربارهٔ مسیح که در این مصیبتها میتواند آرامش و تسلی به آنها بدهد صحبت کردند. آنها از توکل مردان و زنان ایمان در هنگام مشکلات و سختیها به خدا سخن گفتند. توضیح دادند که چگونه خداوند افراد مصیبت دیده را تسلی میدهد و سپس آنها را در مراحل بالاتری قرار میدهد. بعد برای بسیاری دعا کردند و پس از صحبت دربارهٔ مسیح، دعای توبه و نجات را با هم انجام دادند.
خانوادهای تعریف کرد که وقتی زلزله رُخ داد، ما در حال تماشای برنامههای مسیحی بودیم و در آن لحضات فقط توانستیم عیسی مسیح را صدا بزنیم و از او خواستیم به کمک ما بشتابد. آنها گفتند که سقف خانه با آجرها فرو ریخت، اما به سر و صورت ما اصابت نکرد. حتی دو تیرآهن یکی بهصورت عمودی و تیرآهن دیگر به صورت افقی از پهلو بر این تیرآهن قرار گرفت و جلوی پای ما افتاد و به شکل صلیبی بزرگ درآمد. اگر ما یک متر جلوتر بودیم هر دوی این تیرآهنهای سنگین بر روی ما و بچههایمان میافتادند. خداوند برای من مکاشفه کرد که هنوز وقت آن نرسیده بود که از این جهان برویم.
«در حفاظت خودم شما را از خطر مرگ رهانیدم و عمر دوباره به شما دادم تا برای من زندگی کنید.»
او با صدای بلند فریاد میزد عیسی مسیح من و خانوادهام را نجات داده است. قبل از خداحافظی کسانی که به آنها کمک کردیم بسیار تحت تأثیر این محبت قرار گرفتند و با اشکها به ما گفتند: «ما از مسیح و پیروانش بسیار تشکر میکنیم که اینطور با محبت ما را پوشش دادند و به فکر ما بودند و این هدایا را برای ما فرستادند. خداوند همهٔ آنها را برکت و پاداش مخصوص به آنها بدهد. ما هیچوقت محبت شما مسیحیان را فراموش نخواهیم کرد.»
مطمئن هستیم این دیدار محبتآمیز، کلام کاشته شده و هدایای توأم با عشق ایمانداران و سپس دعاهای قلبی ما برای این عزیزان بدون ثمر نخواهد ماند. آمین