در روزهای نزدیک قیام، در حال مطالعهٔ انجیل متی باب ۲۶ بودم و به آیات کلام خدا که لحظات پُرتلاطم باغ جتسیمانی و دستگیری عیسی مسیح را به تصویر میکشد، فکر میکردم. چگونه مسیح پُرجلال و قیامکرده، میتواند مسیح باغ جتسیمانی باشد؟! عیسی مسیح با آگاهی از آنچه در حال رخدادن بود، با شاگردان خود به مکانی به نام جتسیمانی رفت و از آنها خواست که همانجا بمانند تا او برای دعا به جای خلوتی برود، ولی از میان شاگردان، پطرس و دو پسر زبدی (یعقوب و یوحنا) را نیز با خود برد. در آیهٔ ۳۸ میخوانیم که مسیح عمق احساس و باری که در آن لحظات بر او بود را با آنان در میان گذاشت. او از درمیانگذاشتن درد و رنج و احساسات خود با شاگردانی که در حال تعلیمیافتن از او بودند، ابایی نداشت و با فروتنی آنها را در این لحظات بحرانی سهیم کرد. وی نه فقط احساساتش را بیان کرد، بلکه از آنها خواست تا آنجا مانده و بیدار باشند.
زمانی که در مشکلات و شرایط سخت بهسر میبریم، بسیار مهم است که به تنهایی این بار را به دوش نکشیم. ما بهغیر از ارتباط شخصی با خداوند، نیاز به اشخاص امن و حکیمی در زندگیمان داریم که بتوانیم با برداشتن قدم اعتماد؛ از حضورشان، مشورتشان، حمایت دعاییشان و… بهرهمند شویم. این امر نه تنها ما را فروتن و نیازمند به یکدیگر میسازد، بلکه در رویارویی و مدیریت آن بحران نیز به ما کمک میکند. بسیاری از ما با نگرانی از اینکه با بیان مشکل، ناتوانی و محدودیتمان و اینکه دیگران راجع به ما چه فکری خواهند کرد، از گفتن و درخواست کمک سر باز میزنیم. بعضی به اشتباه فکر میکنند «قویبودن» یعنی گریهنکردن، مدیریت و حل مشکلات به تنهایی، یا خود را همیشه شاد نشاندادن و… درحالیکه مسیح با فروتنی، احساس اندوه و اضطراب خود را با شاگردانش که او را الگوی خود میدانستند، درمیان گذاشت. نکتهای مرتبط با همین مورد را در باب بعدی (۲۷) آیهٔ ۳۲ میخوانیم. از مردی به نام شمعون خواستند تا صلیب عیسی را حمل کند. درد و فشاری که بر مسیح بود فقط بهخاطر کتکها، توهینها و حمل سنگین صلیب نبود، بلکه به این دلیل که او بار سنگین گناه را بر خود گرفت. اما میبینیم که او چگونه با فروتنی و بدون این فکر که این صلیب من است و خودم باید حملش کنم، اجازه داد شخصی دیگر در حمل صلیب با او همراه شود.
درس دیگر باغ جتسیمانی، ماندن در حضور خدا و بیان احساسات صادقانهٔ مسیح به پدر بود. او سه مرتبه در دعا از پدر درخواست کرد که در صورت امکان، آن جام از او بگذرد. هر چند که در نهایت، ارادهٔ پدر را بر خواست خودش مقدم میدانست. گاهی ما حتی در حضور خدا صورتی مذهبی به خود میگیریم و خجالت میکشیم که ضعفها و احساسات شکنندهٔ خود را با او در میان بگذاریم. سپس با سرزنش و محکومکردن خود، از بیان آن احساس گناه میکنیم و فکر میکنیم که خدا را از ایمان خود ناامید کرده و دیگر در نظر او شخصی روحانی و ایمانداری قوی نیستیم. شایستهٔ حمد و پرستش است خداوندمان عیسی مسیح که ما را از زیر بار محکومیت رهانید و ما را وارد رابطهای صمیمانه بهعنوان فرزند با پدر ساخت تا طبق کلام خدا در عبرانیان ۱۶:۴، بتوانیم آزادانه به تخت فیض نزدیک شده، رحمت بیابیم و فیضی را حاصل کنیم که به هنگام نیاز یاریمان دهد.
عزیزان شاید از بازکردن سفرهٔ دلتان در حضور شخصی دیگر تجربهٔ تلخی دارید و دیوار اعتماد شما شکسته شده است، اما اجازه ندهیم که تجربیاتمان، ما را زیر بار مشکلات له کنند! بیایید اجازه ندهیم که احساس تنهایی و بیکسبودن، ما را به انزوا و افسردگی بکشاند! برای داشتن یک دوست امن و حکیم در زندگیتان دعا کنید. شاید با کلیسا یا حتی ایماندار مسیحی دیگری در ارتباط نیستی، ولی خدایی که خود را دوست ما معرفی کرده، همیشه مشتاق است که او را در ابعاد مختلف زندگیمان سهیم کرده، یوغ سبک او را بر دوش گیریم.
شما در برخورد با مشکلاتتان چه قدمهایی را بر میدارید؟ آیا در حال حاضر شخص امنی را در کنار خود دارید که بتوانید به هنگام نیاز از او کمک بگیرید؟ طرز فکر شما در مورد حضور و نگرش خدا نسبت به ضعفها و مشکلاتتان چیست؟