اگر تا اینجا با ما همراه بوده‌اید، آگاه هستید که در مقالهٔ قبل به نتایج حاصل از تکمیل حصار اورشلیم اشاره شد. اینکه چگونه قوم با وجد و شادی، و اشک‌ریزان به قرائت تورات گوش سپرده، با اشتیاق برای اطاعت از فرامین خدا قدم برداشتند. در این مقاله به یک موضوع بسیار مهم در کتاب‌مقدس خواهیم پرداخت که گرچه در کتاب نحمیا به آن اشاره نشده، اما نقش بسیار اساسی در روندِ شفا و احیای ما دارد: این موضوع «بخشش» است. ‌

گاهی انسان‌ها آسیب‌ها و شکستگی‌هایی بر ما وارد کرده‌اند که نه تنها بر نوع رابطهٔ ما با آن شخص یا اشخاص تأثیر گذاشته، بلکه ممکن است بقیهٔ ارتباطات و ابعاد دیگر زندگی‌مان را نیز تحت‌الشعاع قرار داده است. خشونت‌خانگی، تجاوز، خیانت، تهمت و قضاوت، ریشخند و تمسخر، کنترل و سرکوب‌، سوءاستفادهٔ مالی و جانی از جمله مواردی هستند که باعث ایجاد زخم و آسیب می‌شوند. گاهی به دلیل طولانی‌ماندن در یک رابطهٔ آسیب‌زا، عمق این زخم‌ها بیشتر می‌شود. اگر اشخاصی که از نظر عاطفی به ما نزدیک هستند، به ما آسیب برسانند، تَرَک بزرگی بر دیوارهٔ اعتماد و امنیت ایجاد می‌کننسد. علاوه بر برداشتن قدم‌هایی که در مقالات قبل برای شفای احساسات و افکار به آنها اشاره شد، خداوند ما را تشویق به بخشیدن شخص خطاکار می‌کند. این دعوت به‌معنی گذاشتن بار سنگین بر دوش ما نیست، بلکه بالعکس! این دعوت برای آزادشدن از رنجش‌‌، تلخی و دردی است که ممکن است سال‌ها زندگی ما را مختل کرده و انرژی، توان، شادی و برکاتی که خدا برای ما در نظر دارد را از ما ‌دزدیده است. از آنجا که آسیب‌خوردن در این دنیای سقوط‌کرده امری اجتناب‌ناپذیر است، بخشیدن یکی از شیوه‌های زندگی است و ما نیاز داریم بر اساس این اصل مهم زندگی کنیم. 

بخشش قدمی بسیار سخت، اما بسیار پُربرکت و شفابخش است. بخشیدن، یکی از فرمان‌های خداست و حتی به‌عنوان شرط بخشیده‌شدن در انجیل متی۶: ١۴-١۵ عنوان شده است: «اگر خطاهای مردم را ببخشید، پدر آسمانیِ شما نیز شما را خواهد بخشید. اما اگر خطاهای مردم را نبخشید، پدر شما نیز خطاهای شما را نخواهد بخشید.» همچنین، عیسی‌مسیح در دعای ربانی به ما یاد داد که بخشیدن قرضداران خود، طریقی برای درخواست بخشش قرض‌هایمان از خداست (متی۶:۱۲).

گاهی ممکن است به لحاظ فکری، شخصی که به ما آسیب زده را بخشیده باشیم، اما به لحاظ احساسی هنوز درگیر آن زخم و مشکلات ایجاد شده هستیم. علاوه بر حضور رهاننده و شفابخش روح خدا، وجود یک شخص امن و بالغ روحانی که بتوانیم آنچه را که بر ما گذشته تا حد امکان برای او تعریف کنیم، باعث تخلیهٔ احساسی و سبک‌شدن ما می‌شود. این امر خود جزئی از روند آزادی است. متأسفانه بعضی اشخاص به دلیل نداشتن فضای امن و راحت برای ابراز و بیان احساساتشان، زخم‌ها و مشکلاتشان را سرکوب می‌کنند که نتیجهٔ آن چیزی جز بیماری‌های جسمی، روحی و روانی نخواهد بود.

تعریف و درک نادرست از کلمهٔ بخشیدن، ما را از انجام این فرمانِ آزادی‌بخش بازمی‌دارد. بخشیدن به معنای فراموش‌کردن و پاک‌شدن آن اتفاق از حافظهٔ ما نیست. گاهی ممکن است بارها خاطره و صحنهٔ اتفاقی که برای ما افتاده به یادمان بیاید و ما را آزرده‌ خاطر کند، اما هر چه عمق بخشیدن بیشتر باشد، تأثیرات منفی این وقایع بر ما کمتر خواهند بود. همچنین، بخشیدن به‌معنای انکار و کوچک جلوه‌دادن آسیب؛ یا قرارگرفتن در همان وضعیت آسیب‌زا نیست. گاهی به اشتباه این‌گونه فکر می‌شود که بخشیدن شخص خاطی به این معناست که بایستی مجدداً در آن رابطهٔ پُرتنش و مخرب حضور یافت و از نو همه چیز را شروع کرد درحالی‌که، باید حدود و مرزهای خود را در روابط شناخته، از آنچه باعث به‌خطر‌افتادن سلامت جسمی، روحی و روانی ما می‌شود تا حد امکان دوری کنیم. نیز، بخشیدن به معنای آزادگذاشتن شخص خطاکار و عدم دریافتِ جبران خسارتش به ما هم نیست. داشتن تعریف درست از بخشیدن به ما کمک می‌کند تا بدانیم دقیقاً چه کاری را با چه هدفی قرار است انجام دهیم.

پروسهٔ بخشیدن، بسته به عمق آسیب و شرایط شخص آسیب‌دیده، ممکن است در مدت زمان کوتاه یا در یک روند طولانی انجام شود. باور به حضور پُرقوت و تسلی‌بخش خدایی که به عیسی‌مسیح و استیفان این قوت و نگرش را بخشید که با وجود شکنجه و جفایی که از سمت دشمنان خود متحمل شدند، برای آنها دعای بخشش کنند، به ما نیز توان حرکت در این مسیر را می‌بخشد تا قرضداران خود را ببخشیم، مانند الگو و نجات‌دهنده‌مان عیسی‌مسیح که کثرت گناهان ما را بخشید.

خواهر و برادر عزیز، اگر شما نیز در زمینهٔ بخشش نیاز به برداشتن قدمی تازه دارید، یک‌بار دیگر صلیب و آنچه بر آن گذشت را به‌یاد آورده، در آن تعمق کنید. زخم‌های مسیح به ما نشان می‌دهد که خدای ما خدایی است که رنج و درد را تجربه کرد، اما با بخشش گناهان خاطیان، برکت خدا را بر آنها جاری کرد. باشد که از زخم‌های ما نیز به جای نفرت و تلخی و دشمنی، برکت و نیکویی جاری گردد.

در نامهٔ پولس رسول به فیلیپیان ۶:۱ می‌خوانیم: «یقین دارم آن که کاری نیکو در شما آغاز کرد، آن را تا روز عیسی مسیح به کمال خواهد رسانید.» 

خواهر و برادر عزیز، خودت را به دست معماری ماهر سپرده‌ای. او با عشق تکه‌های شکستهٔ وجودت را جمع می‌کند و  هنرمندانه می‌خواهد در جای درست قرار دهد تا بنایی زیبا بسازد. تا این مرحله چه درس‌هایی آموخته‌ای؟ به چه حقایقی از خودت دست یافته‌ای؟ 

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.