اصول اعتقادات شاهدان یهوه چیست؟ لطفاً قسمت قبلی را مطالعه فرمایید تا به درک بهتری از موضوع دست یابید.
آیا شاهدان یهوه حق دارند؟
باور کردن این امر که شاهدان یهوه تمامی این اعتقادات را از ذهن خود ابداع کردهاند و اینها هیچ اساسی در کتابمقدس ندارند، بسیار دشوار است. انسان از خود میپرسد چگونه امکان دارد که جماعتی اینچنین بزرگ، بتوانند خود را فریب دهند! تعجب خواهید کرد اگر بشنوید که تمام این اعتقادات نامبردهشده و بسیار جزئیات دیگر که مجال اشاره به آنها نیست، همگی با سوءتعبیر آیات کتابمقدس و عدم توجه به اصول ابتدایی تفسیر ابداع شدهاند.
متأسفانه اغلب مسیحیانِ وارد به کتابمقدس و الهیات، خیلی سریع وارد دام بحث با ایشان میشوند و میکوشند از اعتقادات تاریخی و سنتی مسیحیت، نظیر تثلیث و الوهیت مسیح دفاع کنند. اما چنین کاری مطلقاً ضروری نیست. ما نیز در اینجا به این کار مبادرت نمیورزیم. اگر خوانندگان محترم مایلند در خصوص اعتقادات سنتی مسیحیت که مورد قبول تمامی مذاهب مسیحیت، یعنی کاتولیک، ارتودکس و پروتستان میباشد، تحقیق کنند، خوشبختانه امروزه کتابهای کافی به زبان فارسی موجود است. اما توصیهٔ ما در اینجا این است که بهجای دفاع از اعتقادات سنتی و صحیح مسیحیت، باید سؤالات را متوجه خود شاهدان یهوه کرد و ایراداتی را که بر خود ایشان وارد است، مطرح ساخت.
تلفظ نام یهوه:
در تورات به روشنی ذکر شده که نام خدا، «یهوه» میباشد. این نام احتمالاً از یک فعل عبری مشتق شده بهمعنی «بودن». لذا یهوه احتمالاً «هستم» معنی میدهد (خروج ۳:۱۳-۱۵). علت این که خدای یگانه در آن زمان بر خود نامی گذارد، شاید این بود که در آن روزگار هر قومی برای خود خدایی داشت با نامی خاص. درضمن، نام خدای بنیاسرائیل نامی بود از نظر الهیاتی بسیار پرمعنی: «هستمِ ابدی». او همیشه بوده و خواهد بود. به دیگر سخن، نام او «ابدی» است.
قرنها بعد، زمانی که یهودیان از تبعید بابل به سرزمین خود بازگشتند (قرن ششم و پنجم .م.)، از بتپرستی بهکلی دست کشیدند و فقط به عبادت یهوه، خدای خویش پرداختند. از این زمان به بعد، ایشان در اجرای احکام تورات موسی آنچنان وسواس بهخرج میدادند که برای رعایت حکم سوم، نام یهوه خدای خود را به باطل مبر (خروج ۲۰:۷)، از تلفظ این نام پرهیز میکردند و بهجای آن از عنوان «اَدونای» (یعنی خداوند یا ارباب یا صاحب) استفاده میکردند. ازاینرو، نه فقط کسی در گفتوگوهای عادی این نام را بر زبان نمیآورد، بلکه بههنگام قرائت تورات و کتب انبیا و مزامیر، هرگاه به این نام میرسیدند، آن را تلفظ نمیکردند و بهجای آن میگفتند ادونای. لازم به یادآوری است که خط عبری، مانند خط عربی فاقد حروف صدادار است؛ به همین دلیل، نام یهوه عیناً عربی و فارسی، بدون اِعراب نوشته میشد. پس از چند قرن، حتی علمای یهود نیز دیگر نمیدانستند تلفظ دقیق این نام چیست! آیا یهُوَه است یا یهْوِه؟ امروز نیز هیچکس نمیداند تلفظ این نام چیست! پس چگونه شاهدان یهوه، عنوان خود را با چنین تلفظی میخوانند؟
اما از همه مهمتر این است که در روزگار خداوند ما عیسی مسیح نیز هیچکس تلفظ این نام را نمیدانست. عیسی نیز همانند هر یهودی راستدینِ دیگری، از بر زبان آوردن این نام میپرهیخت. آری، خداوند عیسی هیچگاه این نام را بر زبان نیاورد. رسولان او نیز بههنگام نگارش کتابهای عهدجدید، این نام را مطلقاً بهکار نبردند. ایشان بهجای آن یا از واژه یونانی «کیوریوس» (خداوند) استفاده میکردند، یا از «تئوس» (خدا).
لذا، بهجای بحث با شاهدان یهوه در مورد اثبات اعتقادات مسیحیت سنتی، مهمترین سؤالی که باید از ایشان پرسید، این است که اگر نام «یهوه» برای رستگاری انسان اینقدر مهم بود و عیسی آمده بود تا آن را به بشر بشناساند، چرا خودِ خداوند عیسی و رسولان مقدس او آن را بهکار نبردند؟ چرا در عهدجدید، ذکری از این نام نشده است؟ چرا عیسی شاگردان خود را «شاهدان یهوه» ننامید؟ چرا مسیحیان اولیه خود را با این نام نشناساندند؟
جالبتر از همه این است که در نقل قولهایی که رسولان از عهدعتیق میکردهاند، نام یهوه را نه فقط به «خداوند» تبدیل میکردهاند، بلکه این عنوان «خداوند» را برای عیسی مسیح بهکار میبردند یا امتیازاتی که در عهدعتیق به یهوه تعلق داشت به خداوند عیسی نسبت میدادند (برای مثال، ر.ش. فیلیپیان ۱۰:۲-۱۱؛ عبرانیان ۱: ۱۰-۱۲). کسی که با تعالیم و مندرجات کتابمقدس و اصول اعتقادات مسیحیتِ سنتی آشنایی کافی داشته باشد، میتواند با اطمینان راسخ شاهدان یهوه را مورد سؤال قرار داده، از ایشان بپرسد که این اعتقادات را از کجا آوردهاند.